درستنویسی
- بخش پانزدهم
- پخش زنده: این روزها برخی از رسانهها (بهیژه رادیوها و تلویزیونها) میگویند و مینویسند: «پخش زنده» که نادرست است؛ زیرا «پخش زنده» ترجمهی تحتاللفظی live programme است که در زبان پارسی معنای آشکار را نمیرساند. بهجای پخش زنده یا برنامهی زنده، بهتر است از «پخش مستقیم و برنامهی مستقیم» استفاده کنیم.
- بهرشتهی تحریر کشیدن: این جمله در نوشتار نادرست نیست؛ اما بهتر است کوتاه آن؛ یعنی «نوشتن» را بهکار ببریم و بهجای آنکه بنویسیم: «او با بهرشتهی تحریر کشیدن این موضوع…»، بهتر است بنویسیم: او با نوشتن این موضوع…
- جمع بستن عربی بهپارسی: در گذشته جمع عربی را در زبان پارسی بسیار بهکار میبردند، مانند: موسسین، مباشرین، مسافرین، موجدین، نقوش، قصور، ابنیه و …؛ اما در روزگار ما کوشش بر این است که کلمههای عربی را با نشانههای پارسی جمع ببندیم و بهجای مشکلات، بنویسیم: مشکلها، بهجای مُعضلات، بنویسیم: مُعضلها، بهجای انقلابیون، بنویسیم: انقلابیها، بهجای افراطیون، بنویسیم: افراطیها، بهجای ملاحین و جزایر، بنویسیم: ملاحان و جزیرهها، بهجای فصول و کُتب، بنویسیم: فصلها و کتابها و …
این جمعبندیها بهزبان پارسی کمک میکند تا بهاصالتهای زبان مادری ما نزدیکتر شویم و از سویی هم روش جمعبندی آنها برای ما سهلتر است.
- جملهی مُعترضه: جملهای است که میان یا ضمن جملهی اصلی آورده میشود و مفهومی؛ چون دعا، نفرین یا نکتهای را برای شرح بیشتر توضیح میدهد که اگر آن را از میان هم برداریم، خلل مفهومی در جملهی اصلی پدید نمیآید.
چیزی که در نوشتن جملهی معترضه مهم است، پیوند مفهومی آن با جملهی اصلی است، مانند: «نمایندهگان این مکتب – که از فضل و ادب نیز بهرهورند – طوری مینویسند که خوانندهگان منظور شان را نمیفهمند.»
- بخش شانزدهم
- داوود یا داود: واژههایی مانند: داوود، کاووس و مانند آنها – که با اشباع تلفظ میشوند – در نگارش با دو «واو» (یکی بهگونهی صامت و دیگری به گونهی مصوتِ بلند) نوشته میشوند، مانند: داوود و نه داود، کاووس و نه کاوس، طاووس و نه طاوس، چاووش و نه چاوش، سیاووش (در صورتی که بهگونهی اشباع تلفظ شود) و نه سیاوش (اما در صورتی که با اشباع تلفظ نشود، نوشتن واژهی سیاوش نیز درست است.)
- ببازار رفتم یا بهبازار رفتم: حرف «به» از واژههای پس از خود(اسم و ضمیر) جدا (با نیم فاصله) نوشته میشود، مانند: بهبازار رفتم و نه ببازار رفتم، بهخانهی دوستم رفتم و نه بخانهی دوستم رفتم، به شما گفتم و نه بشما گفتم و …
یادآوری: حرف «به» در آغازِ برخی از ترکیبهای رایجِ عربی در زبان پارسی، از نوع حرف اضافه نیست و بنابراین با واژهی پس از خود یکجا نوشته میشود، مانند: بلا تکلیف و نه بهلاتکلیف، بلافاصله و نه بهلافاصله و…
- بیآزار یا بیازار: «بی» چه در موردی که با واژهی پس از خود قید یا صفت را بسازد و چه در موردی که خود بهگونهی مستقل بهصورت قید یا حرف اضافه بهکار رود، جدا نوشته میشود، مانند: بیآزار و نه بیازار، بیسواد و نه بیسواد، بیخانمان و نه بیخانمان و…
- هم: هرگاه واژهی «هم» در آغاز واژههایی بیاید که با «الف» آغاز می شوند، جدا نوشته میشود، مانند: هماتاق و نه هماتاق، هماحساس و نه هماحساس، هماعتقاد و نه هماعتقاد، همافق و نه همافق و…
اگر واژهی پس از «هم» با حرف «م» آغاز شود، در این صورت باید جدا (با نیم فاصله) نوشته شود، مانند: هممرز و نه هممرز، هممشرب و نه هممشرب، هممسلک و نه هممسلک و…
هر گاه واژهی «هم» بهمثابهی قیدِ مستقل بهکار رود، جدا از کلمهی پس از خود نوشته میشود، مانند: هم این ، هم آن، هم گفت، هم عمل کرد، هم درس خواند و هم کار کرد و…
- هیچکس یا هیچکس: کلمهی «هیچ» بهتر است بهگونهی کلی، از واژهی پس از خود
جدا (با نیم فاصله) نوشته شود، مانند: هیچکس و نه هیچکس، هیچوقت و نه هیچوقت، هیچگاه و نه هیچگاه و …
- اینکه یا اینکه؟ : واژههای»این» و «آن» باید از کلمههای پیش و پس از خود جدا (با نیم فاصله) نوشته شوند، مانند: اینکه و نه اینکه، اینجانب و نه اینجانب، آنشهر و نه آنشهر، آنجا و نه آنجا و …
- کتاب را یا کتابرا: نشانه ی»را» از واژهی پیش ازخود، جدا نوشته میشود (بهجز در کلمههایی مانند: مرا و چرا) مانند: کتاب را و نه کتابرا، و آن را و نه آنرا ، وی را و نه ویرا و…
- ها: «ها» پس از کلمههای مختوم به « ﻪ» جدا (با نیم فاصله) نوشته میشود، مانند: تشبیهها و نه تشبیهها، فقیهها و نه فقیهها، سفیهها و نه سفیهها و …
همچنان، جمع بستن کلمههایی که بهگونهی جمعِ مکسر عربی در زبانِ پارسی رایج شدهاند، بربنیاد هنجارمندی، با نشانههای جمعِ پارسی دو بار نباید جمع بسته شوند، مانند: اولاد و نه اولادها، احوال و نه احوالات یا احوالها، امور و نه امورها یا امورات، جواهر و نه جواهرها یا جوهرات. (هر چند در برخی از موارد، واژههای جمعِ جمع ماند: اولادها، احوالات، نذورات، وجوههات و …در زبان پارسی بهکار رفتهاست؛ اما اگر از کاربرد دو بار جمع بستن باید پرهیز شود؛ زیرا در دستور زبان امروز پسندیده است) از سوی دیگر در کار بردِ جمع واژههای عربی در زبان پارسی، بهتر است از نشانههای جمع پارسی استفاده شود، مانند: عالمان و نه علما، کتابها و نه کتُب، قُلهها و نه قُلل، مدرسهها و نه مدارس و …
در بارهی کاربرد «بهعنوان»
در این روزها از «بهعنوان» بهرهی نادرست در فرایند گفتار و نوشتار برده میشود، مانند: او بهعنوان نمایندهی مردم کوشش کرد از حقوق خودش دفاع کند، برخی از سازمانهای خرابکار استخباراتی میخواهند مسلمانان را بهعنوان مسؤول بیثباتی در جهان معرفی کنند یا مردم بهعنوان شهروند حقِ دفاع از خود را دارند.
اما درستش اینگونه است:
– او کوشش کرد از حقوق نمایندهگی خود در قبال مردم دفاع کند.
– برخی از سازمانهای استخباراتی میخواهند مسلمانان را مسؤول بیثباتی در جهان معرفی کنند.
– شهروندان حقِ دفاع از خود را دارند.
با این گونه ویرایش دیده میشود که نیازی به کاربرد «بهعنوان» نیست و حتا این کاربرد (بهعنوان) جمله را از رهگذر معنایی دچار ابهام میسازد.
برخی دیگر هم بهجای «بهحیث» و «بهمثابه» از «به عنوان» استفاده میکنند که چندان درست نیست، مانند: او بهعنوان مسؤول یک نهاد دولتی سخن گفت، یا: او بهعنوان رییس گماشته شد که نادرست است (هرچند در گذشته هم این بهعنوان بهجای بهحیث و بهجای بهمثابه کاربرد داشتهاست.)
در حالی که بهسادهگی میتوان بهجای «بهعنوان»، از همان «بهمثابه» و «بهحیث» بهره بُرد و نوشت: او بهحیث مسؤول یک نهاد دولتی سخن گفت، یا بهمثابهی رییس گماشته شد.
جاوید فرهاد
ادامه دارد