اشعار
-
جوانهی گل سرخ
به خنده باز نشیند، جوانهی گل سرخ لباس ســبز بپوشد، زمانهی گل سرخ چه صبح و شام قشنگی! قناری میخواند…
نور یی ولوله -
حیرتسرا
دلا آشفته بازارست، عجوزه می کند تزویر کجا افتد درین حیرت سرا اندیشه و تدبیر مداراکن دل ای دل ملعبه…
نور یی ولوله -
خوب و بد زندگی
نقشهای خوب و بد، بسیار دارد زندهگی زین دوجنس مختلف، بازار دارد زندهگی گاه انسان را رسانَد، تا سپهر آرزو…
نور یی ولوله -
توافق دو گرگ
به دل آتش زند، غمهای غزّه فغان و ناله و غوغای غزه ببارد روز و شب، رگبارآسا غبارِ غصّه از…
نور یی ولوله -
سایهی حبل المتین
بعد ازاین باید چو بادام سمنگان گل کنیم در دل کُهپایه، چون لعل بدخشان گل کنیم تلخکامی را به دست…
نور یی ولوله -
آیا هر نوشتهی موزون شعر است؟
زبان در کال وسیله ی افهام و تفهیم است که انسانها به واسطه آن حل مشکل می نمایند همین رساندن…
نور یی ولوله -
شور تقلا
ای اشک مدارا کن با شور تقلایم بشکن تو سکوت دل اسطورة رویایم از سیل سبیل من صد همهمه…
نور یی ولوله -
در اندوه فلسطینفلسطین ای دیار عشق و ایمان
قفایت باد لطف پاک یزدان نبردت حق، مسیرت راغ گردون شکوه ات گرمی آواز قرآن فلسطین سرزمین قدس، یاران ترا…
نور یی ولوله -
هرات ته مرثیه!
د (نباتو) او د (قندو) ښار مې وران دی تړل شوی د خوښۍ هر یو دوکان دی د انګورو وږي…
نور یی ولوله -
فلسطین به خون نشست
دردا که سرزمین فلسطین به خون نشست! آن سرزمین نغز و نگارین به خون نشست آرامگاه جمع کثیرِی پیامبران…
نور یی ولوله