از زمانی که امارت اسلامی افغانستان دوباره رویکار آمده است؛ با یک فرمان عالیقدر امیرالمؤمنین (حفظهالله) تمامی مکاتب و پوهنتونهایی که جوانان؛ مرد و زن، در آن اختلاط داشتند، بخش دختران را بهگونهای کلی مسدود نساخته، بلکه تا «امرثانی» آن را متوقف نموده است.
اما باوجود آن که رهبری امارت اسلامی، تا برابر ساختن زمینهی مناسب تعلیم طبقه اناث را متوقف نموده، نهاینکه بهطور کلی مسدود نموده باشد برخیها لب بهاعتراضهای گوناگون بر رهبری و این فرمان امارت اسلامی، گشاده اند و این پروسه را متهم بهمخالفت با قرآن، اسلام و حقوق انسانی دختران خوانده اند.از آنجا که این اعتراضها از دیر وقت است، از سوی سایتهای گوناگون و متفرقه، تحلیلگران خارجی و فراریان راهگم صورت میگیرد و از طرف مبارزان و دانشمندان پاسخ داده شده است؛ نمیخواهم من بهآنها جوابگو باشم، بلکه این موضوع اختلاط را از جهت چگونگی حکم الهی در این مورد و نتیجههای زشت آن، کوتاه مورد بحث میگیرم؛ تا زشتیهای این عمل و ثمرهی بد آن نمایان گردد.بدون تردید، از اختلاط زن و مرد، در شرایطی که هیچگونه سرزنشی و یا پرسشی را جوانان در پی نداشته باشند، بی مسئولیت باهم یکجا بدون پردهای گذاشته شوند؛ ناهنجاریهای زیادی بهوقوع میپیوندد؛ چونکه طبیعت انسانی میل بهجنس مخالف دارد که هیچکس از آن، انکار کرده نمیتواند.
در عموم، ما در جوامع اسلامی خویش، در این مورد با سه گروه مواجه شدهایم:
گروه اول: کسانی هستند که مسلماننما بوده و پسوند و پیشوند واژهٔ اسلام را نیز از آن خود نموده اند، اما بهناآگاهی برعلیه چنین فرامین ایستادگی میکنند و میپندارند که چنین عملی در اسلام، نهی نشده است؛
گروه دوم: کسانی هستند که فقط از لابهلای سخنان و زبانچربکها حرفهایی بدور از واقعیت را وانمود میسازند و از واقعیتها و ثمرههای متعفن این مرض ناآگاه میباشند؛
گروه سوم: کسانی هستند که باوجود آگاهی از فرامین پروردگار، خویشتن را بهبیخبری زده و یا بهصورت عمدی در صدد ترویج این فرهنگ غربی میباشند.برای افراد گروه اول فقط همین حکم الهی کافی است که باریتعالی در سورهٔ احزاب آیة۵۹- چنین میفرماید: ترجمه: اى پيغمبر! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه رداهاى خود را جمع وجور بر خويش فروافكنند تا اينكه (از زنان بىبندوبار و خانمهاى آلوده) دست كم بازشناخته شوند و در نتيجه مورد اذيّت و آزار (اوباشان) قرار نگيرند خداوند (پيوسته) آمرزنده و مهربان بوده و هست (و اگر تاكنون در رعايت كامل حجاب سست بوده ايد و كوتاهى كرده ايد، توبه كنيد و از اين كار دورى كنيد، تا خدا با مهر خود شما را ببخشد).
در این آیت، باریتعالی فرمان داده، تا زنان مسلمان، برای خویشتن حجاب و جلباب اختیار نمایند؛ پس زمانی که بر چنین چیزی امر نموده است، اختلاط او را با مردان بیگانه چگونه میتوان جواز داد!
برای افراد گروه دوم، بهتر است از در کشورهای غیراسلامی که چنین مرض را ترویج داده و ناهنجاریهای زیادی را از آن خود نموده اند؛ نتیجههای متعفن آن را نمایان سازیم، تا در صورت آگاهی از چنین برداشت غیرمنصفانه و بدور از واقعیت دستبردار شوند.
فقط سه مورد آن را (که در کتاب «چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم؟» ذکر شده است) یادآور میشویم:
۱- شهید اسلام، سید قطب (رحمهالله) در کتاب خود «اسلام و صلح جهانی» میگوید: «نسبت دختران حامله، در مکاتب یکی از شهرهای امریکا به ۴۸٪ رسیده است.»
چاپ چهارم این کتاب در سال ۱۳۶۸ه.ش. از سوی انتشارات «دفتر نشر فرهنگ اسلامی» منتشر شده است؛ امروز که بهچند درصد رسیده باشد!!!
۲- روزنامه لبنانی «أحد» در شمارهٔ ۶۵۰، در مورد رسوایی و فجایع جنسی در پوهنتونها و پوهنڅیهای آمریکا چنین مینویسد:
– «فجایع و فضایح جنسی در پوهنتونها و پوهنڅیهای آمریکایی در میان دختران و پسران محصل روز بهروز بیشتر میشود.»
– «محصلان پسر در یک گردهمایی فریاد میزدند که ما دختر میخواهیم تا خوشگذرانی کنیم.»
– «حملهٔ شبانهی محصلان پسر بر لیلیه دختران و سرقت لباسهای زیر زنانهٔ آنان از جمله حوادث مورد بحث، در این مجله است.»
همچنین در این مجله آمده است که بر طبق آمار رسمی دولت آمریکا در سال گذشته، دختران پوهنتونی که بیشتر آنها در حدود ۲۰سال سن دارند، ۱۲۰هزار طفل بهصورت نامشروع بهدنیا آوردهاند.
مجلهٔ مذبور بر اساس گفتههای مربی اجتماعی «مارگارت اسمیت» میگوید: «دختران مکاتب و پوهنتونها در حال حاضر فقط به احساسات و امیال خود فکر میکنند، در حدود ۶۰٪ دختران در امتحانات رد شده اند؛ این ناتوانی فکری به آن علت است که بیشتر این محصلان درعوض اینکه بهفکر درس و آیندهٔ خود باشند، بهفکر مسایل جنسی هستند.»
۳- داکتر «ادیت هوکر» در کتابش بهنام «قوانین جنسی» میگوید: «امروزه حتی در بین قشر تحصیلکرده هم، امر عادی و عجیب نیست که دختران هفت و یا هشتساله دوستپسر داشته باشند و چهبسا با آنان عمل جنسی انجام داده و مرتکب فحشا شوند!» وی برای اثبات مدعای خود اسناد زیادی را ارایه میدهد.
پس بنگرید، این است نتیجهی تمدن و فرهنگ غربی که امروز ما را بهسوی آن فرا میخوانند.
برای افراد گروه سوم همین اندازه کافی است که بگوییم؛ اسلام دین کامل و مکمِّل است و هر آنچه را بدان فرمان میدهد بر تمامی ما مسلمانان لازم میشود تا آن را بهصحنهٔ اجرا درآوریم و هرچند که شما در صدد ترویج فرهنگ غربی باشید و مردم را بهسوی آن ترغیب دهید، ما همچون سد فولادی در برابر شما ایستادگی نموده و جوامع خود را از لوث آن فرهنگ متعفن، پاک میگردانیم.
فرجام سخن اینکه، إمارت اسلامی افغانستان در زمینههای آموزشی و غیرآموزشی، در صدد ترویج فرهنگ نجیب اسلامی بوده و هرگونه نکتهای که با شریعت اسلامی مخالف باشد، پذیرفتنی نیست و هرگز فرهنگی را که غرب خواهان آن است و بهخاطر رسیدن به آن بیستسال متواتر، بهمیلیونها دالر مصرف نموده بود، نخواسته و بلکه هرگونه اقدامی که در توان مایان باشد، بهخاطر از بین بردن آن خواهیم انجام داد و در اخیر باید گفت که بر حکومت اسلامی و تمامی افرادی که در این راستا مسئول هستند و بر تمامی سرپرستان لازم میباشد که دختران و پسران را در تمامی ابعاد؛ محیط آموزشی و غیرآموزشی جدا ساخته و در تربیت و حاکمیت اسلامی بر آنها کوشا باشند؛ تا باشد آنها در محیط پاکیزه، عفیف و نجیب رشد نموده و جامعه نیز از مفاسد اخلاقی در امان گردد و بالآخره امت اسلامی از دامی که عنکبوت استعمار و دشمنان غربی برای ایشان تنیده اند، رهایی یابند.