اجتماعی

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product GDP) مهم‌ترین متغیری است که در تجزیه، تحلیل‌ها و ارزیابی‌های اقتصاد کلان از آن استفاده می‌شود.

عابد حکومت

تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product GDP) مهم‌ترین متغیری است که در تجزیه، تحلیل‌ها و ارزیابی‌های اقتصاد کلان از آن استفاده می‌شود.

تولید ناخالص داخلی (GDP) کل ارزش پولی یا بازاری همه کالاها و خدمات نهایی تولید شده در مرزهای یک کشور در یک دوره زمانی خاص است و به عنوان معیاری گسترده از کل تولید داخلی، به عنوان یک کارت امتیاز جامع از سلامت اقتصادی یک کشور خاص عمل می کند.

اگرچه این پارامتر اقتصادی معمولاً به صورت سالانه محاسبه می شود، گاهی اوقات به صورت فصلی نیز محاسبه می شود. به عنوان مثال، در ایالات متحده، دولت برآورد GDP سالانه را برای هر سه ماهه مالی و همچنین برای سال تقویمی منتشر می کند. مجموعه داده‌های منفرد موجود در این گزارش به صورت واقعی ارائه شده‌اند، بنابراین داده‌ها برای تغییرات قیمت تعدیل می‌شوند.

محاسبه تولید ناخالص داخلی یک کشور شامل تمام مصرف خصوصی و عمومی، هزینه‌های دولتی، سرمایه‌گذاری‌ ها، اضافات به موجودی‌های خصوصی، هزینه‌های ساخت و ساز پرداخت شده و تراز تجاری خارجی می‌شود (صادرات به ارزش افزوده و واردات کم می شود). از میان تمام اجزایی که GDP یک کشور را تشکیل می دهند، تراز تجاری خارجی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تولید ناخالص داخلی یک کشور زمانی افزایش می یابد که ارزش کل کالاها و خدماتی که تولیدکنندگان داخلی به کشورهای خارجی می فروشند، از ارزش کل کالاها و خدمات خارجی که مصرف کنندگان داخلی خریداری می کنند، بیشتر شود. وقتی این وضعیت پیش می آید، می گویند که آن کشور مازاد تجاری دارد.

اگر وضعیت معکوس رخ دهد، یعنی اگر مقداری که مصرف کنندگان داخلی برای محصولات خارجی خرج می کنند از مجموع آنچه تولیدکنندگان داخلی می توانند به مصرف کنندگان خارجی بفروشند، بیشتر باشد، به آن کسری تجاری می گویند. در این شرایط، GDP یک کشور کاهش می یابد.

تولید ناخالص داخلی را می توان بر مبنای اسمی یا واقعی محاسبه کرد که روش دوم تورم را نیز اعمال می کند. به طور کلی، GDP واقعی روش بهتری برای بیان عملکرد بلندمدت اقتصاد ملی است زیرا از دلار ثابت استفاده می کند. به عنوان مثال، فرض کنید کشوری وجود دارد که در سال 2009 تولید ناخالص داخلی اسمی آن 100 میلیارد دالر بوده است. تا سال 2019، تولید ناخالص داخلی اسمی این کشور به 150 میلیارد دالر افزایش می یابد. در همین بازه زمانی، قیمت ها نیز 100 درصد افزایش یافته اند. در این مثال، اگر شما صرفاً به GDP اسمی نگاه کنید، به نظر می رسد که اقتصاد عملکرد خوبی دارد. با این حال، GDP واقعی (بیان شده به دالر 2009) تنها 75 میلیارد دالر خواهد بود، که نشان می دهد، در واقع، کاهش کلی در عملکرد واقعی اقتصادی در این مدت اتفاق افتاده است.

انواع تولید ناخالص داخلی

GDP را می توان به روش های مختلفی گزارش کرد که هر کدام اطلاعات کمّی متفاوتی را ارائه می دهند.

GDP اسمی

اسمی ارزیابی تولید اقتصادی در یک اقتصاد است که قیمت های جاری را در محاسبه آن لحاظ می کند. به عبارت دیگر، تورم یا سرعت افزایش قیمت ها را اعمال نمی کند که می تواند رقم رشد را افزایش دهد. همه کالاها و خدماتی که در تولید ناخالص داخلی اسمی حساب می‌شوند، با قیمت‌هایی ارزیابی می‌شوند که آن کالاها و خدمات واقعاً به آن‌ها در آن سال فروخته شده‌اند. GDP اسمی به ارز محلی یا دالر امریکا با نرخ مبادله بازار ارز ارزیابی می شود تا تولید ناخالص داخلی کشورها در شرایط صرفاً مالی مقایسه شود.

GDP اسمی هنگام مقایسه فصل های مختلف تولید در همان سال استفاده می شود. هنگام مقایسه این پارامتر برای دو یا چند سال، از تولید ناخالص داخلی واقعی استفاده می شود.

GDP واقعی

واقعی یک معیار تعدیل شده بر اساس تورم است که مقدار کالاها و خدمات تولید شده توسط یک اقتصاد را در یک سال معین منعکس می کند و قیمت ها سال به سال ثابت نگه داشته می شوند تا تأثیر تورم (یا تورم منفی) را از روند تولید در طول زمان جدا کنند. از آنجایی که تولید ناخالص داخلی بر اساس ارزش پولی کالاها و خدمات است، بنابراین طبیعی است که از تورم تاثیر بگیرد.

افزایش قیمت ها باعث افزایش GDP یک کشور می شود، اما این لزوماً نشان دهنده تغییر در کمیت یا کیفیت کالاها و خدمات تولید شده

نیست.

بنابراین، تنها با نگاه کردن به تولید ناخالص داخلی اسمی یک اقتصاد، تشخیص اینکه آیا این رقم به دلیل افزایش واقعی تولید افزایش یافته است یا صرفاً به دلیل افزایش قیمت ها، دشوار است. اقتصاددانان از فرآیندی استفاده می کنند که تاثیر تورم را اعمال می کند تا به تولید ناخالص داخلی واقعی اقتصاد برسند. با تعدیل تولید در هر سال معین برای سطوح قیمتی که در یک سال مرجع که سال پایه نامیده می‌شود، اقتصاددانان می‌توانند تأثیر تورم را تعدیل کنند. به این ترتیب، می توان GDP یک کشور را از سالی به سال دیگر مقایسه کرد و مشاهده کرد که آیا رشد واقعی وجود دارد یا خیر.

GDP واقعی با استفاده از تعدیل کننده قیمت GDP محاسبه می شود که تفاوت قیمت ها بین سال جاری و سال پایه است. به عنوان مثال، اگر قیمت ها از سال پایه 5 درصد افزایش یابد، آنگاه تعدیل کننده قیمت 1.05 خواهد بود. تولید ناخالص داخلی اسمی به این عدد تقسیم می شود و تولید ناخالص داخلی واقعی را به دست می دهد. تولید ناخالص داخلی اسمی معمولاً بالاتر از تولید ناخالص داخلی واقعی است زیرا تورم معمولاً یک عدد مثبت

است.

تولید ناخالص داخلی واقعی تغییرات در ارزش بازار را محاسبه می کند و بنابراین تفاوت بین ارقام تولید را از سالی به سال دیگر اعمال می کند. اگر اختلاف زیادی بین GDP واقعی یک کشور و GDP اسمی وجود داشته باشد، این ممکن است نشانگر تورم (یا تورم منفی) قابل توجه در اقتصاد آن کشور باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *