انسانها در حوزه دین مقدس اسلام، چه مرد و چه زن، با اعطای اهلیت و صلاحیتهای کاری، حقوقی و مکلفیت ها، مورد اکرام و عزت عنایت قرار دارند. همانطوری که در عرصه عبادات همه مردان و زنان، هریک مکلفیتهای عبادی خود را دارند، در عرصه حقوق و فعالیتها نیز هرکدام حقوق و مکلفیت های خاص خود را دارند.
یکی از حقوق موردتوجه زندگی انسانها، حق اقتصادی است که در این عرصه نیز اسلام توجه خاص نموده برای هرکدام زنان و مردان حق اقتصادی خاص خود را عطا فرموده است. چنانکه حق کار، حق ملکیت، حق تصرف در داراییها از مواردی است که اسلام برای زنان عنایت فرموده است. در عرصه منابع اقتصادی، کسبوکار، حق میراث، حق مهر از عمدهترین منابع مالی و اقتصادی زنان است که خدای متعال آن را برای این طیف عنایت کرده است.
حق کار و کسب از عمدهترین منابع اقتصادی انسانها شمرده میشود و خدای متعال مرد و زن را به کار کردن دستور داده است؛ آنجا که میفرماید:
ترجمه: و بگو: کارکنید، پس بهزودی خدای متعال و پیامبرش و مؤمنان، اعمال و کارهای شمارا خواهند دید». (التوبه: 105)
از همین جهت است که پایههای دین مبین اسلام در همان روزهای آغازینش توسط اقتصاد مستقل یک بانو مؤمن و پرکار، مورد تقویت قرارگرفته است. مادر مؤمنان حضرت خدیجه کبری رضیاللهعنه خانم تاجری بود که از طریق کارهای تجارتی به اقتصاد مستقل و منبع درآمد عالی دستیافته بود. پس از بعثت اینهمه داشتههای مالی خود را در خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و دین اسلام قرارداد که خدای متعال آن را بهعنوان احسان در قرآن کریم یادآوری میکند؛ آنجا که میفرماید:
ترجمه: وتو را فقیر یافت، پس (با مال و دارایی خدیجه) بینیاز نمود». (الضحی: 8)
بنابراین، اسلام کسبوکار را برای زنان یکی از منابع اقتصادی مهم دانسته و رویهمرفته استقلالیت مالی و اقتصادی آنان را به رسمیت میشناسد و دستمزدهای کاری آنان را مورد تأکید و حمایت قرار میدهد.
یکی دیگر از راههای درآمد اقتصادی زنان و منابع مالی آنان، میراث است. میراث از طریق قرابتهای نسبی و سببی به دست میآید. در قرابت نسبی از اعضای خانواده خویش، مانند پدر، مادر، خواهر، برادر، پدر کلان و غیره میراث به دست میآورد و در قرابت سببی که براثر ازدواج به وجود میآید، زمینهای مالکیتهای اقتصادی متعددی برای زنان میسر میشود، مانند حق میراث، حق مهر، حق نفقه، حق لباس و حق مسکن.
در شریعت اسلامی و بر فراز آیات قرآن کریم هیچ حکمی مانند مسئله میراث، بهطور مفصل و با جزئیات واضح بیان نشده است. آیات میراث زمانی نازل میشود که زن در جهان بهویژه در میان جامعه عرب جاهلیت، ارزش و مقامی ندارد. مال و مالکیت آن، تنها به پسران و مردان ارتباط دارد و دختران از مال و ملیکت و میراث به دور و محروم شمرده میشوند. اسلام با نزول آیات میراث، زنان را حقدار مال و مالکیت و میراث قرار داده برای سهیم گردانیدن زنان در مال و میراث اهتمام زیادی به خرج داده است؛ حتی سهم اعطاشده از مال میراث برای زنان را اصل قرار داده بر اساس آن سهم مردان و پسران را تعین میکند؛ آنجا که خدوند ج در سوره النساء آیه 11 میفرماید:
ترجمه: برای پسران بهاندازه سهم دو دختر است».
کتاب الهی: قرآن عظیم الشان در فراز آیات خود و احادیث گهربار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بر مسئله میراث زنان تأکید کرده در ابتدا برای عموم زنان حق میراث را ثابت کردهاند و سپس سهم مشخص هرکدام از مادر، دختر، خواهر، خانم، عمه، خاله را بهطور مفصل بیان کردهاند.
حق مهر و پرداخت آن از جانب شوهر برای خانم خود، ازجمله حقوق مهم و موارد اقتصادی و یگانه منبع مالی عمده زنان به شمار میآید. اسلام در این زمینه تأکید میکند که این حق پس از ازدواج باید بهگونهای پسندیده و با طیب خاطر از سوی مرد به خانمش پرداخته شود. چنانکه خداوند ج در سوره النساء 4 میفرماید:
ترجمه: و برای زنان با طیب خاطر، مهریههای شان را بپردازید».
اشتباه نشود که مهر مالی نیست که قیمت و بهای زن باشد و زن در برابر آن به زناشویی تن دردهد؛ بلکه مهر حق الزامی است که به هنگام ازدواج بر مردان مقررشده است تا آن را بهعنوان هدیه و پیشکش برای خانم بپردازند و خانم بر اساس عقد نکاح مستحق آن میگردد تا شخصیت حقوقی زنان تثبیت گردد. تعبیر زیبای قرآن به « نِحْلَةً» همین مطلب را میرساند.
در زمان جاهلیت، اعراب عادت داشتند که حق مالکیت مهر را به زنان نمیدادند؛ بلکه در این زمینه برای زنان هیچ حرمت مالی قائل نبودند، شوهران و یا مردان دیگر، هرگونه که میخواستند، حق مهر زنان را حیفومیل میکردند. اسلام این نوع رفتار باطل قرار دارد، دست پدر و برادر و شوهر و دیگر مردان را از حق مهر کوتاه کرده و تنها مالکیت و حق تصرف مهر را برای دختران وزنان اعطا کرد؛ بنابراین، از نگاه اسلام حقدار و مالک مهر خود دختران وزنان هستند، دیگر هیچکسی حق تصرف در مهر را ندارد. تصرفات رایج در بین عدهای از مسلمانان، اساس شرعی ندارد و بعضاً ازجمله تصرفات حرام و نامشروع است. مهریههای گزاف که باعث محرومیت یا تأخیر ازدواج پسران و دختران میگردد، نیز نامشروع و خلاف اهداف و مقاصد شریعت اسلامی است.
جهیزیه عبارت از اموالی است که دختران از خانه پدر به هنگام ازدواج به خانه شوهر میبرند. دادن جهیزیه از رفتار نبی کریم صلی الله علیه وآله وسلم به هنگام ازدواج دخترشان حضرت فاطمه زهرا رضی الله عنها ثابت است و از این طریق در رسوم ازدواجی اکثر ملتها و بهویژه ملتهای مسلمان رایج است. این اموال و وسایل جهیزیه که برای دخترخانمها داده میشود، هرچند مورداستفاده شوهر و خانواده او قرار میگیرد؛ اما شوهر و خانواده او در آن اموال و وسایل حق و ملکیت ندارند، مالکیت جهیزیه از آن زن است و ازنظر شرعی و حقوقی زن بهعنوان مالک آن شناخته میشود، مردان تنها حق استفاده متعارف را دارند و بس. معروف است که تا زمانی که زندگی مشترک زن و شوهر با اساس عشق و محبت و رعایت اصول اخلاقی زنان شوهری سپری شود، مسئله مالکیت این اموال جهیزیه مطرح نمیشود، اما زمانی که اساس خانواده متزلزل گردد و به هر دلیلی اصول اخلاقی و پایههای عشق و محبت زنان شوهری از بین برود، نخستین مسئلهای که مطرح میشود، دارای ها و چگونگی اقتصادی زن و شوهر است که اسلام مالکیت مهر و جهیزیه را برای زنان قائل میگردد و در این زمینه پشتیبان آنان قرار میگیرد.
نفقه، از دیگر منابع رفاه و آسایش مالی زنان است که خدای متعال آن را بر عهدهای شوهران قرار داده است. این نفقه طبق قول درست، به گونه شایسته و مناسب باحال شوهر و وضعیت اقتصادی مردان و درخور عزت و شأن زنان، از طرف شریعت بر مردان فرض گردیده است. چنانکه خدای متعال میفرماید:
ترجمه: آنان که دارا و ثروتمند هستند، باید از دارایی و ثروت خود انفاق کنند و کسی که تنگدست است، پس باید ازآنچه خدای متعال به او داده است، انفاق کند. خدای متعال هیچکسی را جز بهاندازهای توانایی که به او داده است، مکلف نمیسازد. خدای متعال بهزودی پس از سختی و تنگدستی، آسانی و گشایش را میآورد». (الطلاق: 4)
نفقه که از مهمترین نیازمندیهای زندگی زن است، خدای متعال شوهر را مکلف گردانیده که آن را تأمین و پرداخت کند. نفقه شامل خوراک، پوشاک و منزل مسکونی است. شوهر مکلف است که تمامی این موارد از سوی خود تأمین و برای زن پرداخت نماید. خدای متعال پرداختن نیازهای ضروری زن از جانب شوهر را که سرپرست خانواده است، به عهده او و یکی از مبانی سرپرستی او قرار داده است که در این هیچ تردیدی نیست و امری روشن است. تاریخ زندگی بشر بر این مسئله گواه است. خدای متعال چنین میفرماید:
ترجمه:مردان بر زنان سرپرست و نگهباناند. به خاطر آنکه خدای متعال برخی از ایشان را بر برخی دیگری برتری داده و نیز به خاطر آنکه مردان از اموالشان بر زنان خرج میکنند». (النساء: 34)
بنابراین، تأمین مخارج و مصارف زندگی زن، تا هنگامیکه در خانه پدر است، بر عهدهای پدران و سرپرستان خانواده پدر است، و زمانی که ازدواج میکند، تأمین مصارف زندگی آن بر عهده شوهران است و هنگامیکه سمت مادری را کسب میکند، تأمین مخارج زندگی آن بر عهدهای پسران است و بدینسان اقربای نسبی و سببی را اسلام مکلف گردانیده تا مخارج و مصارف زندگی زنان را تأمین نمایند؛ حتی اگر شوهران ممسک و بخیل باشند و بر خانمهایشان هزینه نکنند و نفقه آنان را بهگونهای شایسته و مناسب نپردازند، اسلام به زنان اجازه داده است تا بدون اجازه شوهران از مال آنان بگیرند و آن را هزینهی نفقهی زندگیشان کنند. هند خانم ابوسفیان نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از شوهرش شکایت کرد که آدم بخیل و ممسکی است، مخارج کافی برای زندگی من و پسرم نمیدهد و من مجبور میشوم که مخفیانه از مال ابوسفیان بردارم و خرج زندگی کنم. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در پاسخ فرمود: بهاندازه نیاز خود و فرزندت بهگونهای شایسته و مناسب از مال وی بردار و خرج کن. (محمد بخاری، صحیح البخاری، ح 2211؛ مسلم نیشاپوری، صحیح مسلم، ح 1714)
بدین گونه اسلام عزیز برای زنان منابع مالی و درآمد اقتصادی مهی را مقرر نموده که درمجموع هزینههای مصرفی ندارند. عوایدشان کلاً پسانداز میشود و میتوانند بزرگترین سرمایه اقتصادی را دارا شوند؛ اما در مسیر زندگیشان هزینه مالی ندارند. چه منابع پربار و موارد اقتصادی مستقلی است که زنان آن را دارا میباشند؛ اما متأسفانه که زنان سرزمین ما و دیگر سرزمینهای اسلامی از این منابع سرشار کلاً یا بعضاً محروم هستند.