اسلامیمقالات

حکم زدن اطفال برای یاد گیری درس از دیدگاه شرع

عبد الحق عتید

آیا زدن اطفال برای آموزش وتأدیب در شرع اسلامی جایز است ؟

این سوال است که کمتر اولیای امور بدان متوجه می شوند ویا اصلاً روزی هم در باره آن فکری نکرده اند ، حقیقت این است که الله تعالی یک سلسله امور را حرام قرار داده وبرفاعل آن جزای را مقرر ساخته است که هیچ یک حق ندارد که از محدوده اصول شرع پا فرا گزارد ، ویا از نزد خود براین جزاها بیفزاید ویا ازان بکاهد ، جرائم هم چو قتل ، سرقت ، قذف ، وغیره از جمله جرائم است که شرع بران جزا مقرر فرموده است وهرگاه این جرائم با اصول که شرع مقرر داشته تثبیت گردد جزا بران مرتب می شود وتطبیق این جزا را زمامداران امور مسلمانان به عهده می داشته باشد که جزئیات تطبیق آن در کتب فقه به تفصیل بیان شده است ، اما وقتی جرم از طرف شخصی صورت گیرد که در شرع برای آن جزا ذکر نشده و تعیین این جزا را به دوش متولیان امور دولت که قضات اند واگزار نموده است که در اصطلاح شرع ازان بنام تعزیر یاد می شود ، وقاضی مطابق صوابدید خود برای فاعل آن جرم جزا مقرر می دارد ، وبیشترین جزا های که از طرف قضات صادر می شود جزاهای تعزیری اند ، اما اینکه اگر طفلی در مدرسه ویا کانون علمی به نسبت شوخی کردن ویاهم در فراگرفتن درس اهمال ورزد آیا مدرس ویا معلم وی حق دارد که وی را تنبیه کند ؟ واگر جواز زدن را داشته باشد باید این زدن در چه حدی باشد ، مسأله ایست که باید پیرامون آن اندکی مکث نمائیم ، چون در اکثر مدارس معمول است که استاد و يا معلم باید حق زدن وتنبیه کردن شاگرد را داشته باشد ، اما برای این تنبیه حدود واصولی وجود ندارد ، در بسا از مدارس کودکان را به دلیل غفلت شان در فراگیری درس چنان لت وکوب می کنند که گویا مرتکب سخت ترین جرم در جامعه شده باشند ، وبخصوص در مدارس که اطفال وظیفه حفظ به عهده دارند ، معلم شان چنان آنها را با چوب در کف پای ویا سیرین لت وکوب می نماید که دیگر شاگرد حوصله ازجای برخاستن وراه رفتن را ندارد ، واز سوی سفارش خانواده ها ومتولیان امور اطفال به مدرسین چنین با قساوت پیش کش می گردد که برای شان گفته می شود : ” گوشتش ازآن تو واستخوانش ازان من ” که این حرف در واقع سخت زننده وشکننده است ، وروحیه طفل را در برابر آموزش قرآن کریم سخت متأثر می سازد ، وبخصوص اطفال که از استعداد وتوانایی کمتر در حفظ قرآن ویا یاد گیری درس می داشته باشند ، من ازین آموزشگاه ها خاطره تلخی دارم که در بعضی از مدارس کشور همسایه ، اطفال را به سن 6 ویا هفت سالگی به مدرسه حفظ قرآن می فرستند ، وچون این اطفال استعداد حفظ لازم را در خود ندارند ؛ به پای گریزی از مدرسه اقدام میکنند ، وبرای جلوگیری از این اقدام از طرف اولیای طفل به اداره مدرسه سفارش داده می شود که اولچک وزولانه به دست وپایش بزنند وتا وقتیکه وی حفظ قرآن نه کرده است این عذاب بردست وپایش مدام باقی باشد ، ازین رو بسیار ظالمانه است که ما از آموزه های دینی برداشت های غلط داشته باشیم ، درین شکی نیست که آموزش قرآن ثواب دارد اما نه به پیمانه عذاب دهی فرزند ، اگر واقعا خود اینقدر شایق ثواب عظیم است چه مانع دارد که خودش به این ثواب مبادرت ورزد ، زدن طفل به هیچ صورت صبغه شرعی ندارد ، واگر هدف تنبیه ومتوجه ساختن شاگرد است باید فقط در حدود یک غنچه بسیار بسیط وآنهم بخاطر ترسانیدن ، نه وحشت آفریدن ، چون وی شرعاً نزد خداوند مکلف نیست ، ازین رو واجبات دین بروی لازم نیست ، نه بروی خواندن نماز فرض است ونه هم روزه گرفتن ویا سایر مکلفیت های دینی ، اما وقتی انسان به سن رشد وبلوغ می رسد مکلفیت های شرعی وی آغاز می یابد ، و دربرابر کارهای نیک مستحق دریافت ثواب ، ودر برابر کار های بد مستحق عقاب وجزا می شود ، همانطوریکه مجنون از دیدگاه شرع به دلیل نداشتن عقل مکلف پنداشته نمی شود اطفال هم مکلف به دریافت جزا وعقاب نیستند . ما باید این مسأله را بصورت جدی درسطح مقامات مسئول تعلیم وتربیه مطرح نمائیم ، ورواج های غلط ونادرستی را که در جامعه ما مسلمانان رواج یافته است از میان برداریم تا اطفال ما بتوانند باروحیه شاد وذهن سرشار از آرزوها وآرمان ها به مکاتب ومدارس بروند وآینده تابان وروشنی را در آیینه اجتماع ومحیط خود تماشا کنند .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *