اجتماعی

خودخواهی و از خودگذشتگی

آیا انسان موجودی خودخواه است و خود را بیش از هر کس و هر چیز دیگری دوست می‌دارد و خیر و مصلحت خود را بر خیر و مصلحت دیگران ترجیح می‌دهد؟

معاذ

آیا انسان موجودی خودخواه است و خود را بیش از هر کس و هر چیز دیگری دوست می‌دارد و خیر و مصلحت خود را بر خیر و مصلحت دیگران ترجیح می‌دهد؟

یا این‌که مخلوقی است که در برابر دیگران شدیداً احساس مسئولیت می‌نماید و خیر و مصلحت آنان را بر خیر و مصلحت خویش برتری می‌دهد؟

این موضوع، موضوع بسیار مفصلی است و صفحات زیادی از کتاب‌های دانش روانشناسی و علم اخلاق و جامعه‌شناسی را به خود اختصاص داده است.

بسیاری از دانشمندان تقریباً در این مورد اتفاق‌نظر دارند که غرور و خودخواهی تا حدود زیادی در نهاد و طبیعت انسان وجود دارد! برخی در این مورد راه مبالغه را در پیش گرفته و می‌گویند: حتی پاره‌ای از فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌هایی که از برخی انسان‌ها مشاهده می‌شود، به نوعی همان انانیت و خودخواهی است که بر چهره آن نقاب از خودگذشتگی نهاده شده است!

برای مثال کسی که برای دفاع از باورها و میهن خویش وارد میدان مبارزه می‌شود، این کار را یا برای به دست آوردن اجر الهی و یا تعریف و تمجید شدن از جانب مردم یا حفظ امنیت و کرامت و رفاه میهنی که در آن زندگی می‌کنند انجام می‌دهد، تا از امنیت و رفاه آن خود نیز سودمند گردد.

به هر صورت این حقیقت را نیز نمی‌توان انکار کرد که انسان طبیعتاً موجودی اجتماعی است، مدام به همکاری با دیگران تمایل دارد و زندگی اجتماعی را بر گوشه‌گیری ترجیح می‌دهد. لازمه چنین چیزی این است که به خاطر دیگران از برخی از حقوق خود صرف‌نظر کند. تا در ضمن همکاری با ایشان بتواند از وجود و کرامت و مصالح خویش نیز پاسداری کند!

بر همین اساس است که پاره‌ای فداکاری‌ها و از خودگذشتگی‌ها مزد ضرورت‌های زندگی اجتماعی به شمار می‌آیند که بدون آنها زندگی سالم و همراه با سعادت و بهروزی ممکن نیست.

برای مثال اگر در ارتباط با رفت‌ و آمد انسان آزادی خود را محدود نکند و به مقررات موجود پایبند نباشد، نمی‌تواند امنیت جسمی و جانی خود را هنگام حرکت در خیابان‌ها و جاده‌ها تضمین کند.

هم‌چنین اگر در میدان معاملات اقتصادی انسان خود را تابع حد و حدود و قوانین نگرداند و از دست‌اندازی به اموال مردم خودداری ننماید، به هیچ‌وجه نمی‌تواند در معاملات با دیگران سودی را کسب کند و در مورد ثروت و دارایی خویش احساس امنیت نماید.

به این صورت است که روح قوانین و احکام شریعت از یک نظر تضمین‌کننده حقوق افراد است و از جهت دیگر آزادی ایشان را محدود می‌نمایند، و التزام و پایبندی به آن قوانین و احکام خود نوعی ایثار و فداکاری به شمار می‌آید. هرچند ممکن است از نگاه شریعت دارای اجر و پاداش اخروی چندانی نباشد و از نظر اهل اخلاق کار او تعریفی نداشته باشد. اما به هر صورت التزام به آن احکام و قوانین تضمین‌کننده نظام اجتماعی سالم و سعادتمند است.

اما برتری دادن مصالح مردم بر مصالح شخصی و از خودگذشتگی در برابر آنها از نظر همه ادیان و شرایع بسیار مطلوب و ممدوح است و اهل اخلاق برای آن ارزش بسیاری قایل هستند.

زیرا ایثار منشی اختیاری است و تحت سلطه قانون و مقررات نمی‌باشد و به خاطر تحقق مصلحتی کوتاه یا درازمدت نیست که انجام می‌گیرد و لذتی زودگذر زمینه‌ساز آن نمی‌باشد. بلکه گاهی شخص ایثارکننده خود را از نعمت و لذت و آسودگی محروم می‌نماید و به خاطر آسایش دیگران خود را دچار گرسنگی و سختی و حتی نیستی و مرگ می‌گرداند!

اما امید به پاداش الهی و ثنا و تمجید دیگران، جمال و زیبایی ایثار و فداکاری را از بین نمی‌برد، زیرا اجر و پاداش و نام نیک در میان مردم امور معنوی هستند که از ضمیر و درون انسان سرچشمه می‌گیرند!

کسی که به خاطر امری معنوی اموری مادی و محسوس را فدای خیر و مصلحت مردم می‌نماید، نشان داده که دارای نفس و شخصیتی است که بیش از آن‌چه که در اندیشه گرفتن و منفعت‌طلبی باشد در فکر ایثار و فداکاری است. چنین روش و منشی به راستی بیانگر بالاترین مرتبه‌ها و قوی‌ترین انگیزه‌های خیرخواهی و مردم‌دوستی است.

ما در برابر استفاده از همه نعمت‌های مادی و معنوی زندگی مدیون کسانی هستیم که از هیچ‌گونه تلاش و فداکاری کوتاهی ننموده‌اند ما به خاطر استفاده از برق، اتومبیل، هواپیما، رادیو و تلویزیون و … مدیون رادمردانی هستیم که خود را سال‌ها در چهار دیواری          آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها و خانه‌های خود زندانی کرده و شبانه‌روز به تحقیق و بررسی سخت و طاقت‌فرسا پرداخته‌اند، تا موفق شده‌اند به بهای رنج و زحمت خویش آسایش و راحتی و دانش و سلامتی را برای میلیون‌ها نفر انسان در سرتاسر جهان فراهم نمایند.

ما به خاطر استفاده از نور معرفت و دانش مدیون نویسندگان، ادیبان، دانشمندان، محدثان و مفسران و اندیشمندانی هستیم که با قلم خویش صفحه‌های کتاب خویش را از حکمت و دانش و رهنمود پر کرده و هنگامی که دیگران در خواب و غفلت و لذت قرار داشتند، آنان با تحمل سختی و شب‌بیداری کار و تلاش می‌کرده‌اند!

هم‌چنین ما به خاطر استفاده از زمین و خیر و منافع مؤسسه‌ها و سازمان‌های ادارات میهن خویش مدیون پدران و اجداد خویش هستیم که با تلاش و جان‌فشانی آن را آباد کرده و مورد حمایت قرار داده‌اند و آن را همراه با افتخار و سربلندی تحویل ما داده‌اند.

بدین صورت ما فرزندان این نسل به خاطر استفاده از همه دست‌آوردها و فداکاری‌های نسل‌های گذشته مدیون ایشان هستیم. حق این است که ما نیز به خاطر خود و نسل‌های آینده راه پرخیر و برکت نسل‌های گذشته را در پیش بگیریم.

آیا نسل کنونی به راستی خواهد توانست روح و مفهوم فداکاری و ایثارگری را درک نماید؟ و آیا خواهد توانست خود را به آن اخلاق و منش موردپسند شریعت‌ الهی و قوانین اخلاقی مزین کند؟

اما به راستی زندگی کنونی و جامعه‌هایی که ما در آنها زندگی می‌کنیم تا حدود زیادی با آن ارزش‌های زیبای اخلاقی و احساس مسئولیت در برابر دیگران بیگانه گردیده است! شما هر کجا که بروی و در هر گوشه‌ای از جامعه‌ کنونی جستجو نمایید با خودخواهی و انانیتی زشت روبه‌رو خواهی شد.

این خودخواهی است که اعتماد متقابل میان انسان‌ها را از بین برده، رشته‌های روابط خویشاوندی را قطع کرده و همسایه را با همسایه و دوست را با دوست بیگانه نموده و در کل روابط اجتماعی میان انسان‌ها را سست گردانیده است. آن هم در شرایطی که ما برای حل مشکلات و ناهنجاری‌های زندگی بیش از هرچیز به همکاری و احساس مسئولیت متقابل نیازمندیم.

با این وصف در جامعه‌های ما هم‌چنان مظاهری از ایثار و فداکاری وجود دارد که ما را در راستای مقابله با تاریکی خودخواهی بسیار امیدوار می‌گرداند.

جوانانی که در سرزمین فلسطین به شهادت می‌رسند و در میدان‌های مبارزه آزادی‌بخش در تاریخ معاصر به پیشواز شهادت می‌روند، کسانی که با سخاوتمندی خویش مؤسسه‌های خیریه را یاری می‌دهند و از هیچ تلاشی برای خدمت به مردم دریغ نمی‌ورزند.

کسانی که در میان جمعی فرو رفته در خواب غفلت به اصلاح و تربیت مشغولند و کمتر کسی به تلاش و دعوت آنان اهمیت می‌دهد.

همه آنان پرچمداران ایثار و فداکاری هستند و امیدواریم که با مرور زمان رشد و قوت‌شان بیشتر و بیشتر بگردد.

بیایید با هم به بررسی اصول و مبانی ایثار در اندیشه‌ها و باورهایمان بپردازیم و به آثار و پیامدهای آن در تاریخ خویش نگاه کنیم و از عطر ارزش‌های انسانی گم‌گشته در تاریکی هوی و هوس‌های دنیای معاصر، مشام جان خویش را شادمان گردانیم.

وقتی که رسول  خدا ﷺهمراه با اصحاب از مکه به مدینه مهاجرت نمود، میان مهاجرین و انصار پیمان برادری را بست، به این صورت که هر یک از مسلمانان مهاجر را با مسلمانی از انصار برادر و شریک گردانید.

هر انصاری دست برادر مهاجر خویش را می‌گرفت و به منزل خویش می‌برد. و همه دارایی خود را اعم از لباس و خوراک و پول و چهارپا با او تقسیم می‌کرد و هم‌چون دوستی بسیار عزیز و گرامی از او پذیرایی می‌نمود، از هیچ نوع همکاری با او دریغ نمی‌ورزید و در زمینه راهنمایی و خیرخواهی او از هیچ تلاشی کوتاهی نمی‌نمود. به گونه‌ای که مهاجرین غربت و دوری از خانواده و شهر و ثروت و دارایی خویش را به دست فراموشی سپردند و به صورتی که قرآن آن پدیده بسیار درخشان از ایثار و فداکاری را به تصویر کشیده تا برای نسل‌های بعد از آنان درس و رهنمودی سرنوشت‌ساز باشد.

خداوند متعال می‌فرماید:

ترجمه: «آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانة خود (آیین اسلامی) را آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار نمودند) کسانی را دوست می‌داشتند که به نزد ایشان مهاجرت کرده‌اند، و در درون خود به آن‌چه که به مهاجران داده‌اند احساس رغبت و نیاز نمی‌کنند و ایشان را بر خود ترجیح می‌دهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از (بلای) بخل خود مصون بمانند ایشان قطعاً رستگارند».(الحشر: ۹)

هم‌چنین خداوند در مورد کسانی که در راه حق و حقیقت و خیرخواهی جان خود را فدا می‌کنند می‌فرماید:

ترجمه: «آنهایی را که در راه خداوند کشته شده‌اند مرده مپندارید، بلکه آنان زنده‌اند نزد و پروردگارشان روزی داده می‌شوند».( آل‌عمران: ۱۶۹).

و در رابطه با آن دسته از انسان‌ها که بدون کم‌ترین توجه و چشم‌داشت به تعریف و تمجید و پاداش دیگران راه خیر و نیکوکاری را در پیش می‌گیرند می‌فرماید:

ترجمه: «به خاطر دوست داشتن (خداوند) به مستمند و یتیم و اسیر غذا می‌دهند، (و با زبان حال) به ایشان می‌گویند: ما تنها به خاطر خدا به شما غذا می‌دهیم و از شما پاداش و سپاسگزاری نمی‌خواهیم». الانسان: ۸-۹)

زمانی که رسول  خدا ﷺ تصمیم گرفت به مدینه هجرت نماید مشرکین خانه‌اش را محاصره نموده و قصد کشتن او را داشتند، رسول  خدا ﷺپسرعموی خود حضرت علی را در جای خود قرار داد. حضرت علی با این ایثار و جان فدایی به خاطر رسول  خدا ﷺ خود را در معرض شمشیر مشرکین و کشته شدن و به منظور حفظ رسالت اسلام و سلامت پیامبر هدایت، جان خود را در معرض خطر قرار داد!

وقتی که در زمان عمر بن خطاب خشکسالی پیش آمد او شب‌ها را کمتر می‌خوابید و استراحت خویش را به حداقل رسانیده بود. همه دل‌مشغولی او آن بود که مردم خشکسالی را از سر بگذرانند. او در آن مدت چنان خواب و استراحت خویش را کم کرده بود و آن‌چنان خسته و ضعیف شده بود که هرکس او را می‌دید می‌گفت: اگر قحطی چند ماه دیگر ادامه پیدا کند عمر از اندوه و نگرانی به خاطر مردم خواهد مرد!

روزی قافله‌ای که بار آن گندم و روغن و پارچه بود از مصر رسید، حضرت عمر همه آن را میان مردم تقسیم کرد. اما چیزی را برای خود باقی نگذاشت، رئیس کاروان را به منزل خود دعوت کرد او فکر می‌کرد باید در منزل خلیفه غذای خوبی تهیه شده باشد. غذایی که در خانه خلیفه تهیه می‌شود، باید از غذای مردم عادی بهتر باشد.

هر دو خسته و گرسنه به منزل رفتند و حضرت عمر از اهل منزل خواست غذای آنها را بیاورند. رئیس کاروان فکر می‌کرد که غذای خلیفه همیشه کباب و نان گندم و شیرینی و … است. اما وقتی غذا را آوردند و جلو آنها نهادند و دید که چند قطعه نان خشک با مقداری روغن بیش نیست. بسیار متعجب گردید. آن مرد از کار امیرالمؤمنین عمر بن خطابس تعجب نموده و پرسید چرا اجازه ندادی همراه با مردم از گوشت و نان گندمی که ما به همراه آورده‌ایم استفاده کنیم؟! آخر غذایی را در منزل دارید که اصلاً اشتهاآور نیست!؟.

حضرت عمر فرمود: من از همان غذایی که خود می‌خورم شما را مهمان کرده‌ام!

رئیس کاروان گفت: چرا از همان غذایی که مردم می‌خورند نمی‌خوری؟! مگر همین امروز گوشت و آرد گندم و … را میان آنان توزیع نکرده‌ای؟!

حضرت عمر فرمود: عهد کرده‌ام تا قحطی و گرسنگی برطرف نشود و همه مردم غذای کافی در اختیار نداشته باشند لب به گوشت و نان گندم نزنم؟!

آیا ایثاری از این زیباتر و بالاتر را سراغ دارید و در جهان کنونی چنین فداکاری را از کسی دیده‌اید؟!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *