گزارش

معلولیت ناتوانی نیست

معلولیت در ذهن انسان‎های سالم به ناتوانی معنا می‌شود و نوع نگاه به قشر معلولی که به هر علت از سلامت جسمانی برخوردار نیستند متفاوت است

مهربانو

معلولیت در ذهن انسان‎های سالم به ناتوانی معنا می‌شود و نوع نگاه به قشر معلولی که به هر علت از سلامت جسمانی برخوردار نیستند متفاوت است، عده‌ای نگاه ترحم آمیز به آن‎ها دارند و سعی می‎کنند چنین کسانی را مورد تفقد قرار دهند ونگاه برخی نیز متأسفانه تحقیر آمیز است که البته جامعۀ معلولان هردو نگاه را نمی‎پذیرند و رفتار واحساسات دیگران آن‌ها را رنج می‌دهد، بناءً در زمان مواجه شدن با آن‌ها، بجای ترحم و تحقیر به آن‌ها احترام بگذارید، به این دلیل که احترام گذاشتن به یک شخص باعث می‌شود که اورا به عنوان یک فرد بزرگ بشناسند ولی اگر به یک معلول، ترحم یا تحقیر کنند او را به عنوان یک شخص ضعیف و ناتوان می‌شناسند و همین امر موجب کاهش اعتماد به نفس او می‌شود. و همچنان این را باید بدانیم که معلولیت همواره مادرزادی نیست برخی از انواع آن در فرایند زندگی ممکن است عارض شود وهیچ‌کس در پیچ و خم زندگانی از آن مصؤن نیست، بناءً باید معلولان را درک وباور کنیم و به حق ومطالبات آن‌ها جامه عمل بپوشانیم.

در جامعه امروزی هرکس به نوعی محدودیت دارد که در برخی افراد مانند معلولان این محدودیت آشکار است، پس می‌توان گفت که معلولیت نوعی محدودیت است  نه به معنی ناتوانی، اما اکثریت معلولان  حتی همان محدویت را دور زدند و ثابت کردند که معلولیت هرگز ناتوانی نیست بلکه اثبات خواستن توانستن است و نقص یک یا چند عضو نمی‌تواند ارادۀ قوی آن‌ها را در برداشتن گام‌های بلند سست کند. به عنوان مثال ربابه محمدی دختری که از دست  و پا فلج است. با دهن خود رسامی می‌کند. او با آنکه معیوب است اما از آرزوهای خود دست نکشیده  وبا دهنش رسامی می‌کند و دوست دارد تابلوهای نقاشی اش را پیش خود نگهدارد وبه کسی نفروشد وبتواند با این آثار نمایشگاه‌های خوب را نه تنها در افغانستان بلکه در کشورهای خارجی نیز برگزار نماید تا به کسانی‌که معلولان را دست کم می‌گیرند، نشان دهد که آن‌ها توانمندی‌های خوبی دارند و معلولیت مانع رشد و شکوفایی استعدادهای انسان نمی‌گردد.

اگر توانمندی این افراد دیده وتقویت شود و حقوق شان توسط افراد جامعه، ادارات و دولت مانند سایر افراد جامعه رعایت شود می‌توانند مانند افراد عادی کار و زندگی کنند و روی پای خود بایستند.

عبدالباسط هاشمی جوان معیوبی که دوپایش را از دست داده، اما تسلیم معیوبیت نشده  در رابطه به اینکه «معلولیت ناتوانی»  نیست چنین می‌گوید:

معلولیت یک محدودیت است نه ناتوانی، اگر این موانع  ومحدودیت‌‌‌ها از سر راه معلولین برداشته شود می‌توانند مانند افراد سالم جامعه کار کنند. طورمثال من فعلاً جایی ‌که هستم حدود دوازده سال است‌که  با ویلچر کار می‌کنم وهیچ مشکلی ندارم. هر فرد معلول اگر از یک ناحیه مشکل دارد حتماً از یک حرفه وتخصص دیگری نیز برخوردار است. پس  اگر محدودیت‌ها برداشته شود و زمینه اشتغال زایی برای افراد دارای معلولیت به اساس حرفه وتخصص آن‌ها صورت گیرد آن‌ها می‌توانند مانند سایر افراد سالم جامعه کار کنند وبه پای خود بایستند.

وی در رابطه به چگونگی معلولیت  وتوانایی‌‌های خود چنین اظهار نظر نمود: در سال 2010 در اثر برق گرفتن و افتادن از بام، دوپایم معیوب ودر نتیجه قطع نخاع شوکی شدم، آن زمان تمام امید وآرزوهایم را از دست داده بودم وفکر می‎کردم زندگیم به پایان رسیده اما داکتران گفتند که بعد از سه سال جور می‌شوم، بعد از سه سال پاهایم که نه اما روح و روانم جور شد و من با دیدن هم‌نوعان خود که آن‌ها توانایی کار را داشتند وکار می‌کردند وازدواج کرده بودند، الهام گرفتم و معلولیت را پذیرفتم، و از خداوند شکرگزار بودم که  دوباره  امید به زندگی پیدا کردم  وتلاش کردم که وظیفه بگیرم.

همان بود که در سال 2012 به اورتوپیدی صلیب سرخ فیض آباد مرکز ولایت بدخشان  وظیفه گرفتم و تا فعلاً در بخش  (Data administrator)  یعنی مدیر داده‌ها کار می کنم و خدا را شکر هیچ مشکلی ندارم.

وی افزود: در سال 2016 ویلچر بسکتبال را آغاز کردم و تقریباً سه سال است که عضو تیم ملی ویلچر بسکتبال افغانستان هستم وچندین سفر خارجی در بخش ورزش داشتم.

همچنان باید یادآور شوم که از طرف صبح ساعت 6 تا 8 بجه دانشگاه می‌‌روم، جریان روز در دفتر و بعد از آن ورزش می‎کنم، پس خدا را شکر می‎کنم در همه عرصه‌هایی که تا امروز پا گذاشتم موفق بودم، از کمیته صلیب سرخ  تشکر خاص می‎کنم  که  برایم وظیفه دادند و زمینه را مساعد کردند  تا بتوانم رشد کنم و در بخش ورزش تلاش‌های زیادی انجام دادند که همیش مدیون آنها هستم.

و در آخر وی از معلولان کشور می‌خواهد که به توانایی‎های خود باور پیدا کنند، آرام وقرار نشینند وبه همه نشان دهند که معلولین مانند افراد دیگر جامعه می‎توانند کار کنند و برای کشور خود افتخار کسب کنند.

خیرالله همت، یکی دیگری از معلولین می‌گوید: « به هر ادارۀ که به‎خاطر کار مراجعه می‎کنیم به چشم ناتوانی به ما می‌بینند، بناءً ما از مسوولین امارت اسلامی می‎خواهیم که زمینۀ کار را برای ما فراهم کنند تا ما بتوانیم زندگی خود و خانوادۀ خود را پیش ببریم.

و در آخر نوشین نگهت به عنوان یک فرد تحصیل کرده در این زمینه چنین می‌گوید: مشکلات برای جامعه معلولان خصوصاً در افغانستان زیاد می‌باشد در حالی‎که معلولین دارای توانایی‌های بالایی هستند که بعضاً انسان‎های سالم از انجام آن عاجز اند و اشخاص نخبه یی در میان جامعه وجود دارد که از لحاظ جسمانی معلول هستند، ولی از لحاظ فکری و انجام امور، دارای استعداد و روح پرورش یافته هستند، بناءً مقامات حکومتی باید توجه بیشتر به این قشر داشته باشند.‌‌‌‌‌‌‌

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *