اجتماعی

آیا شخصیت انسان، زاده‌ی طرز تفکرش نیست؟

از نخستین ایام که اساس یک موجود فوق العاده‌ای به عنوان " انسان " در پهنای این پیکره‌ی خاکی گام نهاد می اندیشید.

محمد ظریف وهاج
از نخستین ایام که اساس یک موجود فوق العاده‌ای به عنوان ” انسان ” در پهنای این پیکره‌ی خاکی گام نهاد می اندیشید. به روال ساختار خود، جهان هستی ، تدویر و چرخش عالم وجود. متعجب می نگریست که صفحه‌ی هستی چگونه کهکشان های بزرگ فراتر از تعقل، اجسام غیر قابل نهایت را در بطن خود جاه داده است، نسق منظم کائنات با داشتن موجود مُدرک(انسان)، مقتضی مکاتب اندیشه و تنوع چشمه های فکری گردید. جوشش ایده ها چتر وسیع را گسترانید که باعث تبار عناصر کارا در توده های مختلف شد. شگفتی های جهان هستی مکاتب فکر را جذب نگرش به ابعاد غیر قابل تصور ساخت، تا بتواند توسط اسعداد های واقع‌نگر زیبایی خود را به نمایش بگذارد.
بزرگ مرد دقایق چند قبل از نَزع گوشم را کوبید و گفت: « نحوه‌‌ی زیستن و تحول در سطوح اموار زمین زاده‌ای طرز تفکر و اختلاف آراست». دقیقاً ! بعداز اندک مکس وانمود شد که از دستگاه های فکری ایده‌ ها به عنوان تحکیم اندیشه، جهان نوین اندیشه، بازنگری اندیشه و غیره هویدا شد. بدون تردید مفهوم لفظی و شکلیات عنوانی هریک اینها محتوای زیبای را به خود گرفته، که اگر توفیق رفیق بود زوایای مثبت هریک آنرا به قشر اندیشمند جوان انعکاس خواهیم داد. ولی مکاتب انحراف فکری برای تحکیم اندیشه یغماگر خود سم را در قالب قند به جوامع انسانی تقدیم نمودند.
سوال اینجاست، آیا تفکر و اندیشه می‌تواند تحت شعاع نقد و بررسی قرار گیرد؟
اندیشه هایی که هسته‌ای آن بر اساس تحقیقات، پیشرفت و شیوع مدارج علمی گذاشته شده ، می تواند ستودنی باشد ولی اوراق تاریخ شاهد تک تازی های مکاتب انحرافگر و حاکمیت اندیشه های آنها نیز بوده است.
نور افزایی فکر باعث ایجاد تمدن و مدنیتها گردید. تمدن های نیرومند به پا برخاسته و مسیر تکامل خود را پیمودند. اما بعضی از آنها قامت نا استوار قبل از بلوغ …. به کام فنا رفتند. شخصیت های فرامرزی با اندیشه‌ای جهان خود اساس تمدن های غیر قابل تصور را گذاشتند. فرایند آن باعث به وجود آمدن شخصیت های توانند علمی، فرهنگ های زیبا با معیار های اخلاقی، تربیت مفکوره های محوری، ایجاد حس هم نوع پذیری بدون نظرداشت رنگ، پوست و نژاد، تبارز دادن شگفتی های انفسی و تلاش برای جاری ساختن مکتب وحدت فکری در جوامع اسلامی و معرفی نمودن قابلیت نوع بشر گردید. تحرک فکری برای گام نهادن ورای مدار و جغرافیای زمین، مقیاس و تطابق عالم بزرگ با وجود و پیکره کوچک خود فرایند اندیشه مثبت نوع بشر است.
بر عکس، شاخص دیگر دستگاه های فکری، چون از نخستین لحظات ظهور و قد آرایی اش همچو باد در حرکت بود. نهال انحرافگرایی در وجودش لحظه به لحظه در حال رشد و شکل گرفتن بود. قوای انفعالی منفی آنها و دست پرورده های این مکتب بدلیل بُعد آنها از معیار های سالم اندیشه و کانون اصیل علمی، در مسیر انحرافات فکری تاختند، از جمله فعالیت های سمی مکاتب انحراف فکری، شیوع پدیده های ناپسند در جوامع بشری و تمدنها، به یغما بردن اذهان صاف قشر جوان، استعمار اندیشه های توده های مستضعف و زهرآگین ساختن وحدت جوامع انسانی، ایجاد جریان ها برای تصاحب اقتدار نامشروع سیاسی و درآوردن نظام های مقتدر تحت حاکمیت این اندیشه‌ و جریان های انحرامی بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *