اسلامی

تـــدوین علـــــم فرایـــض

میراث دارای قدمت تاریخی است و از گذشته‌های دور در میان ملت‌های مختلف جهان رایج بوده است. 

حبیبی صالحی

تاریخچه علم میراث

میراث دارای قدمت تاریخی است و از گذشته‌های دور در میان ملت‌های مختلف جهان رایج بوده است.

در زمان جاهلیت میراث تنها برای مردان و آن‌ها برای مردانی که داری قوت و توانایی در میدان جنگ بودند داده می‌شد. مردان کم‌زور و ناتوان و زنان کاملاً از میراث محروم بودند. افراد ضعیف و بی‌نوا در محرومیت بسر می‌بردند و تمام ثروت و مال در دست قدرتمندان و افراد قوی می‌چرخید.

خدای متعال با بعثت آخرین اصلاح‌گر جامعه‌ی انسانی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم، مسائل و معاملات رایج در میان مردم و ملت‌ها را به‌تدریج اصلاح کرد و بر کجی‌ها ، اشتباهات ، انحرافات و مظالم آنان خط بطلان کشید، یکی از این مسائل، مسئله میراث بود که ضمن اصلاحات تدریجی اشتباهات آن را از بین برد.

اسباب میراث در زمانه جاهلیت، طوری که قبلاً گذشت، سه چیز بود:

رابطه نسب: یعنی میراث برای اصول و فروع میت.

رابط موالات: یعنی میراث برای کسانی که در میانشان عهد و قرارداد دوستی تحمیل نفع و ضرر و شراکت در حیات وجود داشته است.

تبنی: یعنی میراث برای بچه خوانده که به آن همانند پسر حقیقی میراث داده می‌شد.

در ابتدای اسلام نیز این سه سبب برای اجرای میراث وجود داشت و رایج بود و بر اساس همین اسباب افراد مستحق سهم میراث می‌شدند.

عقد مواخات

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم پس از هجرت به مدینه در سال اول هجرت، میان صحابه انصار مدینه و مهاجرین عقد مواخات برگزار کرد. این عقد مواخات نیز در حقیقت یک نوع معاهده و قرارداد بود و یکی از اسباب میراث قرار گرفت و بر اساس آن یک برادر از برادر قراردادی دیگر میراث می‌گرفت.

وصیت

پس از مدتی، وصیت فرض گردانیده شد و بر اساس آن باید میت برای اقرباء و خویشاوندان و والدین خود وصیت می‌کرد و از مال وی به این طریق افراد میراث می‌گرفتند. و این آیه شریفه نازل شد:

ترجمه: به شما فرمان داده‌شده است، هنگامی‌که یکى از شما را مرگ فرارسد، اگر چیز خوبى [مالى‏] از خود به‌جای گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، به‌طور شایسته وصیت کند. (بقره: 180)

پس‌ازاین در سال دوم و سوم هجری خدای متعال خواست که مسائل میراث را کاملاً اصلاح کند و به‌تدریج در اصلاح آن پرداخت. نخست ذهنیت مساوات و برابر حق میراث مرد و زن را مطرح کرد و این آیه کریمه را نازل فرمود:

برای مردان، ازآنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود برجای گذاشته‌اند، سهمی است و برای زنان نیز ازآنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود برجای گذاشته‌اند، سهمی است». (نسا: 7)

در شأن نزول این آیه مبارکه اقوال مختلف و متعددی از امامان تفسیر منقول است؛ اما مطابق تصریح دانشمندان، صحیح‌ترین قول، نوشته امام اسماعیل بن کثیر رحمه‌الله که آن را محمود آلوسی رحمه‌الله نیز روح المعانی نقل کرده‌اند.

و آن اینکه حضرت اوس بن ثابت رضی‌الله‌عنه وفات کرد و از خود یک همسر به نام «ام کُجه» و سه دختر به‌جای گذاشت. وصی اوس مال و دارایی او را مطابق قوانین رایج قبلی میراث برای دو پسر کاکای او: خالد و عرفجه داد و خانم و دختران اوس را محروم کرد. خانم و دختران در اوج بی‌کسی و محرومی، محضر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم رفتند و قضیه را مطرح کردند. چون در این مورد حکمی از طرف خدای متعال نازل نشده بود، آن حضرت خانم و دختران اوس را تسلی داد و به صبر توصیه کردند و آنان را منتظر وحی و حکم الهی کردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خود نیز منتظر وحی الهی بود؛ چنانکه خدای حکیم آیه بالا را نازل کرد و میراث را برای مردان و زنان اعلان نمود. پس‌ازآن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وصی اوس را خواست و به او دستور داد که خدای متعال مرد و زن هردو را سهم میراث قرار داده است، اما سهم مشخصی برای آن‌ها بیان‌نشده است. پس شما مال اوس را نگهدارید و منتظر بیان سهمم معین از سوی خدای متعال باشید. (ابن کثیر و روح المعانی)

از این واقعه مدتی گذشته بود که واقعه‌ی دیگری به وقوع پیوست. به این طریق که صحابه مشهور قبیله خرج حضرت سعد بن ربیع رضی‌الله‌عنه در ماه شوال سال سوم هجری در غزوه احد به شهادت رسید و از خود یک خانم و دو دختر به‌جا گذاشت. طبق رواج قدیمی مردم، برادر سعد تمامی مال و دارایی او را گرفت و به خانم و دختران او چیزی نداد و آنان را محروم کرد. خانم و دختران سعد محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آمدند و عریضه کردند، آن حضرت جهت نبود حکم صریح الهی، آنان را نیز به صبر و منتظر بودن بیان حکم معین الهی توصیه کرد. همین بود که خدای متعال پس از مدتی حکم صریح، قطعی، مفصل و آخرین میراث را بیان و آیه معروف میراث را نازل نمود که می‌فرماید:

ترجمه :خدای متعال درباره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند، سهم پسر همانند سهم دو دختر است». (نسا: 11)

خدای متعال در این آیه شریفه، با روش جامع و زیبا، سهام زن و دختر و دیگر وارثان را روشن و به‌طور قطعی و ابدی بیان کرد. آنگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای تعمیل حکم الهی، برادر سعد بن ربیع و اوصیای اوس بن ثابت را نزد خود فراخواند و مال و دارایی آنان را در میان ورثه شان تقسیم کرد. چنانکه از مال و دارایی سعد، هشتم حصه را برای خانمش و دوسوم را برای دخترانش و بقیه را برای برادرش دادند. همچنین از مال و دارایی اوس، هشتم حصه را برای خانمش و دوسوم را برای دخترانش و بقیه را برای برادرانش تقسیم کردند.

از همین‌جا ضابطه ابدی میراث که در آخرین مرحله اصلاحات این پدیده نازل‌شده بود، در میدان عمل برای اولین بار توسط خود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عملی و پیاده گردید.

اگرچه این احکام میراث به‌ویژه سهام برای زنان، یک پدیده شگفت‌انگیز و نامأنوس برای مردم اجتماع آن روز بود؛ ولی خدای حکیم و علیم آن را با حسن ترتیب و تدریج طوری نازل کرد که همه بدون چون‌وچرا آن را پذیرفتند. چنانکه عقل انسانی آن روزگار در فکر و غور و تدقیق بودند که شاید میراث زنان مساوی و برابر با میراث مردان باشد؛ زیرا قبلاً در زمان جاهلیت یک فیصله ی این‌چنانی گردیده بود. مردی به نام عامر در دوران جاهلیت به خاطر همدردی و غمخواری زنان پس از فکر عمیق به این نتیجه رسید که به زنان برابر مردان حق داده شود و چنین کاری عملی کرد و بر اساس آن مردم فکر می‌کردند که شاید اسلام نیز چنین کاری کند؛ بنابراین، آیه مبارکه:

ترجمه: برای مرد سهم دو زن داده شود» (نساء:11)

نازل شد و برای مردان سهم به‌اندازه‌ای دو زن را مشخص فرمود که پریشانی همه رفع شد و همه این مسئله را به دل‌وجان پذیرفتند. هرچند سهم مرد دو برابر سهم زنان در ظاهر است؛ اما در حقیقت برابر بلکه سهم زنان بیشتر است. به این‌گونه که تمامی مصارف و هزینه‌های زندگی زنان بر دوش مردان است و علاوه بر آن عواید زنان از قبیل مهر و غیره همه محفوظ است. از سوی دیگر داشته‌های مردان همه در مصرف است و هیچ‌چیزی برای نگه‌داشتن ندارند و درنتیجه آن سهم نیمه زنان چند برابر سهم مردان می‌شود.

پس‌ازاینکه آیات میراث نازل شد، تمامی احکام قدیمی منسوخ گردید، احکامی که بر اساس مصالح به‌گونه‌ی عارضی مشروع شده بود نیز از بین رفت و برخی دیگری اصلاح گردید. چنانکه میراث مبتنی باطل شد. فرضیت وصیت منسوخ گردید، و وصیت برای وارثان نا جایز قرار داده شد و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در حجة الوداع چنین اعلان فرمود:

خدای متعال بر هر ذی حق، حق او را داده است، آگاه باشید که وصیت برای وارث جایز نیست». (أبوبکر بیهقی، السنن الکبرى، ج 6، ص 141، ح 11459؛ ابن ماجة قزوینی، سنن ابن ماجه، ج 2، ص 906، ح 2714؛ سلیمان طبرانی، المعجم الکبیر، ج 8، ص 114، ح 7531)

با این ارشاد نبوی آخرین قوانین ارث در اسلام تثبیت شد و قبلاً که اسباب میراث از جاهلیت تا اسلام به پنج مورد رسیده بود، تقلیل یافت و در اسلام سه مورد: نسب، زوجیت و ولاء، به‌عنوان اسباب ارث ثابت و تا حال برجا ماند. از همین جهت میراث را در ارشاد دیگری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم «نصف العلم» خوانده‌اند و در یک عبارت کوتاه و جامع به‌گونه‌ی معجزانه دنیا علم را بیان کردند و مصداق «بند کردن دریا در کوزه» گردید است.

نگاهی به‌نظام میراث در ادیان دیگر

میراث پدیده ویژه‌ی اسلام نیست و در ادیان ، مذاهب و نظام‌های دیگر دنیا نیز وجود داشته و اسلام پس از آمدنش آن را اصلاح نموده و پس از اصلاح به‌عنوان یک حکم شرعی به تصویب الهی رسیده است.

در زیر نگاهی مختصری به‌نظام ارثی در آیین‌ها و ادیان دیگر می‌اندازیم.

میراث در دین یهود

حرص یهود نسبت به گردآوری و جمع مال، یکی از مسائل جاافتاده در فراز آیات قرآن کریم است. آن‌ها نهایت آزمند پول و ثروت بودند؛ ازاین‌جهت در باب میراث نیز نهایت تلاش کرده‌اند که پول ملکیت شان از خانواده خود بیرون نرود و به دیگران نرسد. بنابراین، اصول مهم آن‌ها در باب میراث قرار زیر است:

–  در صورت مرگ کسی از خانواده، نخست میراث وی به اصول و فروع او که زنده باشند، می‌رسد و به خانواده دیگر منتقل نمی‌شود.

–  هر فرد یهودی می‌تواند با وصیت کردن، وارثان و خویشاوندان و حتی فرزندان خود را از میراث محروم می‌کند و در عوض آن را برای فرد بیگانه وصیت کند و بدهد.

–  تا وقتی‌که یکی از بستگان مرد وجود داشته باشد، زنان هیچ حق میراث ندارند.

–  زوجیت از اسباب ارث نیست و زن از دارایی شوهرش هیچ حقی ندارد حتی اگر شوهر وصیت هم کرده باشد و برعکس  اگر زن بمیرد، مرد مالک بی‌چون‌وچرای مال و ثروت همسر خود است.

– پس از مرگ پدر، پسر ارشد و بزرگ خانواده دو برابر دیگران ارث می‌برد و دختران هیچ حق ارث ندارند.

–  پس از مرگ مادر، فرزندان پسر از او حق ارث می‌گیرند و دختران حق میراث ندارند. بدیهی  است که این نظام ارث هرچند با نظام معیشتی یهود سازگار است و به‌زعم آنان برگرفته از تورات است، اما افراد منصف می‌دانند که این نظام عادلانه و منصفانه نیست، ظالمانه است. ظلم در برابر زنان، دختران، پسران کوچک و خویشاوندان درجه‌یک وجود دارد و روی‌هم‌رفته نظام میراث این آیین آکنده از ایرادها است.

میراث در دین مسیحیت

در آیین مسیحیت هرچند ذکری از مسائل میراث نیست؛ زیرا در انجیل چیزی به‌جز نام ارث نیامده است؛ اما روشن است که نظام ارثی ایشان همان نظام ارثی یهود و برگرفته از تورات است. برای اینکه از حضرت عیسی علیه‌السلام نقل‌شده است که:

«من نیامده‌ام که چیزی از احکام تورات را تغییر دهم» (قاموس کتاب مقدس، ص 903)

ازاین‌جهت در کتاب‌ها و رسایل مسیحیت نیز بحث میراث وجود ندارد. پس نظام میراث مسیحیت همان نظام میراث غیرعادلانه یهودیت است که آکنده از ظلم و ستم است.

میراث در زمان جاهلیت

در دوران جاهلیت، میراث حق مشروع و انحصاری مردان بود و آن‌هم برای کسانی که به سن رشد رسیده باشند و توانایی جنگ و رزمیدن در میدان مبارزه را داشته باشند و از هجوم دیگران بر قوم و قبیله دفاع بتوانند.

علاوه از زنان، مردان ضعیف، سالمند، ناتوان و اطفال که قدرت جنگ و دفاع را نداشتند، از میراث محروم بودند.

همچنان خانم میت کلاً از حق میراث محروم بود؛ بلکه خود او نیز مال ترکه محسوب می‌شد و جز سهام میراث قرار می‌گرفت و به‌اجبار و زور در اختیار پسر شوهر یا برادر میت قرار می‌گرفت.

روشن است که این نظام بر مبنای جهل و ظلم استوار است که آن را هیچ فرد منصف و عادل انکار کرده نمی‌تواند.

میراث در نظام کمونیستی

نظام کمونیستان اصلاً قایل به‌نظام میراث نیستند. ملت هر عصر و زمان حداقل بر اساس طبیعت بشری و سرشت آدمیت به‌گونه‌ای به میراث قائل‌اند؛ کمونیستان با تمام این نظام‌های دنیای قدیم و معاصر و خواست‌های فطری انسانی در مخالفت قرار دارند.  کمونیستان به تقسیم مساویانه ثروت در میان تمام افراد جامعه قایل هستند؛ ولی روی‌هم‌رفته این نظام فکری‌شان دچار مشکل شد و ناگزیر به پذیرفتن یک سلسله مسائل میراثی شدند، چنانکه به انتقال ملکیت وسایل شخصی هر فرد پس از وفات او، مانند فرش و ظرف و اثاث منزل و سواری، به ورثه ی آن گردیدند. (قانون اساسی کمونیست‌ها، ماده دهم، سال 1941، نسخه روسیه)

روشن است که نپذیرفتن یک پدیده فطری بشری که آن را همه دنیا پذیرفته‌اند، یک رفتار خلاف طبیعت و فطرت بشریت است که نظام زندگی فطری انسانی با آن سازگاری ندارد.

میراث در قانون فرانسه و آلمان

فرانسویان و آلمانیان مطابق با قانون این کشورها تنها به چهار گروه افراد میراث قایل‌اند که قرار زیراند:

ورثه قانونی: فرزندان میت از طریق ازدواج صحیح، همچنان خویشاوندان و نزدیکان.

فرزندان میت از طریق ازدواج غیرقانونی.

زوجین: شوهر و همسر.

مالیه کشور: اگر دیگر هیچ‌یکی از گروه‌های قبلی وجود نداشت، دارایی متوفی به مالیه کشور تعلق می‌گیرد.

ترتیب ارث در قانون این‌ها طبق ذکرشده در بالا است، مادامی‌که گروه اول وجود داشته باشد، به گروه دیگر نمی‌رسد. طبقه‌ی بعدی پس از نبود طبقه قبلی از میراث برخوردار می‌شود.

میراث در قانون انگلستان

در نظام انگلستان تنها حق میراث را پسر بزرگ و ارشد خانواده دارد و او تنها مستحق تمام داشته‌های ظاهری و معنوی پدر متوفای خود می‌گردد. چنانچه اگر این پسر بزرگ خانواده بمیرد، پسر بزرگ متوفی حق‌دار میراث است و تمام میراث پدربزرگ را مالک می‌شود. علاوه از پسر بزرگ، دیگران همه محروم‌اند. دختران خانواده به جرم مؤنث بودن، از میراث محروم هستند.

برخی از نظام‌های دیگر

در برخی از نظام‌های دنیا رایج است که برخی از ترکه و دارایی میت را با وی دفن می‌کنند و به هیچ‌کسی به‌عنوان میراث داده نمی‌شود.

این کار در حقیقت اتلاف مال و خلاف عقل و دانش بشری است.

نظام میراث اسلام

نظام ارثی اسلام بر اساس عدل استوار است و هرگونه ظلم را نسبت به وارثان متوفی مردود می‌داند؛ ازاین‌جهت با دیگر نظام‌های ارثی جهان تفاوت‌های زیر را دارد:

1- احکام و قوانین میراث بخشی از دین و شریعت مسلمانان و مبتنی بر نصوص قرآن و سنت است و قیاس و عقل در آن راه ندارد.

2- نظام میراث اسلام خیلی دقیق و حساب‌شده است که هیچ مسئله‌ای را فروگذار نکرده و هر حق‌دار را به‌حق او رسانده است.

3- در نظام ارثی اسلام، اصول و فروع که مهم‌ترین افراد هستند، در میراث مقدم‌اند، چه مرد باشد و چه زن.

4- در نظام ارثی اسلام به هیچ‌کسی اجازه نیست که با انجام وصیت هیچ وارثی را از میراث محروم کند.

5- نظام ارثی اسلام، حق انحصاری ارث داری به هیچ فردی از وارثان را نمی‌دهد.

6- اسلام اجازه نمی‌دهد که مانند برخی از مردم، مال و دارایی میت را اتلاف کنند و حق وارثان را ضایع نمایند.

7- در نظام ارثی اسلام هیچ وارث بر وارث دیگر و هیچ فرزند بر فرزند دیگر حق برتری ندارد و همه مطابق سهام مقررشده از سوی شرع، سهم می‌گیرند. حتی حمل در شکم مادر نیز سهم خود را دارد و مستحق آن می‌گردد.

8- اسلام با دستور نظام عادلانه میراث تمام راه‌های نزاع خانوادگی و جامعه بشری را مسدود کرده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *