۲۶ دلو؛ روز فروریزی کاخ کرملین
مولوی میرویس عزیزیمزدوران و پیشخدمتان روس، یعنی کمونیستهای افغانی که نقش بلندگو را داشتند، جهت اغوا و فریب مردم افغانستان، شعارهای دروغین چون مسکن، لباس، نان و غذا را بلند کردند و با این شیوه، جنایات باداران شان را توجیه مینمودند.
مولوی میرویس عزیزی
مولوی میرویس عزیزیمزدوران و پیشخدمتان روس، یعنی کمونیستهای افغانی که نقش بلندگو را داشتند، جهت اغوا و فریب مردم افغانستان، شعارهای دروغین چون مسکن، لباس، نان و غذا را بلند کردند و با این شیوه، جنایات باداران شان را توجیه مینمودند.
اما، به زودی بهجای مسکن، نان و غذا، مردم ما را به رگبار مسلسل بستند، در زیر انبارهای خاک تیره جا دادند و بهجای لباس، کفنپوش نمودند و به جای آب و نان از چشمهسار اشکوخون سیراب کردند.
تیرهروزیها در کشور حاکم شد، سنگ سنگ کشور ماتمدار و گوشه گوشهی کشور گواه جنگ و خونریزی گردید.
شهر شهر، کوچه کوچه و خانه خانهی مردم ما را با دود و باروت ملوث کردند و همه آبادیها را ویران نمودند و به آتش کشیدند و جمع زیادی از علما، دانشمندان، متخصصان، جوانان، کودکان، زنان و مردم بیدفاع را به شهادت رساندند.
امنیت ازهمپاشید، آوارگی به دیار غربت و اجانب آغاز یافت و مدارس اسلامی را که همان شکوه تاریخ با عظمت اسلام بود، ویران کردند.
مکاتب و حلقات درس، معارف اسلامی، مراکز تحصیل و بنیاد تحصیلات را از بین بردند و جنگها و دشمنیهای داخلی اوج گرفت.
لهذا هرروزش مصیبتآور و هر شب آن خوفناک و هولانگیز بود، درد و رنج از هرسو مانند اژدهای مدهش دهان باز نموده بود.
این تجاوز و حملات نظامی روسها که برخلاف قوانین و میثاقهای بین المللی صورت گرفته بود کشور ما را به قربانگاه بزرگ و ویرانهی آشکار تبدیل کرد.
اما، به فضل خداوند منان و شجاعت و ایمانداری ملت قهرمان، این تجاوز جنایتکارانه و بیشرمانه روسها، بهجای نرسید و به همت بلند مردم مسلمان و نجیب افغانستان و حقانیت جهاد ملت رنجدیده ما، این خرسهای قطبی همراه با مزدوران بیخدای داخلی شان، شکست تلخی را تجربه کرده و جبین استعمارگر و هیولای قرن بیست، به خاک ذلت و رسوایی ساییده شد.
تجاوز قشون سرخ اتحاد جماهیر شوروی بتاربخ 6 جدی 1358 آغاز شده بود و با ساز و برگ نظامی و مدرن، بر کشور ما یورش آوردند.
این تجاوز آشکار وقیحانه که به درخواست مزدوران استعمار و شاگردان لینین و استالین، یعنی جناح خلق و پرچم صورت گرفته بود، عامل اصلی ویرانی افغانستان است.
قشون 110 هزار نفری روسها که در پیشاپیش آنها توپها و تانگهای غولپیکر در حرکت بود و با طیارههای بمافگن، حمایت میشدند، کشور ما را به یک ویرانهی محض تبدیل کردند و مردم ما را صدساله عقب زدند.
اما در فرجام پیروزی خون بر شمشیر حتمی بود و ملت مجاهد افغانستان توانست؛ بزرگترین قدرت نظامی و قشون متکبر دنیا را زهر تلخ شکست و ذلت را بچشانند.
و پس از ده سال پیکار و نبرد خونین در نهایت در 26 دلو 1367، روسها به شکست تن دادند و با روسیاهی تمام از افغانستان بیرون شدند.
و تنها چیزیکه بجا ماند، یک نظام مزدور به سرکردگی داکتر نجیب و یک افغانستان ویران بود که در میان آتش جنگ میسوخت و با زخمهای التیامناپذیر در میان خاک و خون و دود و آتش میتپید.
آخرین جنرال روسها (گروموف) که با قشون شکستخورده از افغانستان بیرون شد و با یک جهان ناامیدی و شرماندگی از لانهی شیران بیرون شد و این مرزو بوم ملت آزاده و مجاهد را ترک نمود.
ولی باید گفت: هنوز داغهای استعمارگران روسی پاک نشده بود، که افغانستان بار دیگر در دام استعمار بلاک غرب افتاد که این هیولای زشت به مراتب بدتر از سیاهکاران قبلی بود، اما بار دیگر صدای جهاد، مبارزه و پیکار توسط مردان آهنین و حماسهآفرینان تاریخ در کشور بلند شد و پس از بیست سال رزم و پیکار، دشمنان جنایتکار غربی نیز مانند بلاک کمونیستی طعم تلخ شکست را چشیدند و شکست خود را در قبال مجاهدین امارت اسلامی و ملت قهرمان افغانستان پذیرفتند و با سرافکندگی و شرمساری، مانند روسهای وحشی؛ افغانستان را ترک گفتند.
پاینده و پیروز باد افغانستان دشمنبرانداز و طاغوتشکن
26 دلو سال 1367 روز شکست و فروریزی کاخ استعمار کمونیستی در افغانستان است. روسها در افغانستان در سال 1358، به همکاری و همدستی بردههای سیاهرویتاریخ و پیشخدمتان فرومایهی شان تجاوز نظامی نمود که با سازوبرگ جنگی، آهنگِ مارش رزمی را در افغانستان سر دادند.