فرهنگی

وجه تمایز ادبیات کلاسیک و معاصر

این شاعران گام هایی درجهت تغییر و تحول بنیادین شعر برداشته اند. پس از این نیما در شعر فارسـی و میراجی راشد در شعراردو، با شعر سنتی و اصول و قواعد آن به مخالفت برخاسته و شعر نو را بنیاد نهادند و به ادبیات معاصر  امتیاز و ویژگی مهمی بخشیدند.

عابد حکومت

این شاعران گام هایی درجهت تغییر و تحول بنیادین شعر برداشته اند. پس از این نیما در شعر فارسـی و میراجی راشد در شعراردو، با شعر سنتی و اصول و قواعد آن به مخالفت برخاسته و شعر نو را بنیاد نهادند و به ادبیات معاصر  امتیاز و ویژگی مهمی بخشیدند. امروز بحث ها و گفتگوهای بسیاری درباره «ادبیات تطبیقی» پیش آمده و اظهارنظرهای متفاوتی بیان شده است . نخستین تعریفی که ازظهور قدرت های تازه شرق شناسی، تلاش برای رواج جهان وطنی ادبی و کشف نکـات نـو و تـازه و بهره گیری از یافته های اندیش وران دیگر سرزمین ها از عواملی است که موجب پیدایش و گسترش ادبیات تطبیقی در جهان شده است. مهم‌ترین زمینه هایی که به گستردگی و جهان شمولی این دانش کمک کرده، تحولات سیاسی و اجتماعی  از سال های قبل  است، که دگرگونی های چندی تحت تأثیر عوامل مختلف، که شاید مهم ترین آنها در این مورد موضوع ترجمه باشد، در زبان و ادبیات فارسی پیش آمده است و کم کم راه های تازه ای در ادبیات گشوده؛ به ویژه در شعر، که برخی از قالب های ادبی نو که در گذشته ادبیات فارسی و اردو به هیچ وجه نبود، در دوره معاصر پدید آمده است؛ ازاین رو باید گفت که شعر نو مهم ترین موضوعی است که ‌می‌تواند در حوزه ادبیات تطبیقی موردبحث قرار گیرد؛ چه در سبک و چه در انـواع ادبـی و چه در نقد ادبی، که با کمک ادبیات تطبیقی می توان آن انواع را که ویژه برخی از فرهنگ ها است و در زبان و ادبیات فارسی منعکس شده، بازیافت و به بررسی آنها پرداخت.

درنهایت ازآنجا که این سؤال ساده و طبیعی بیشتر درهمین یکی دو قرن اخیر به مسئله ای پیچیده و مشکل یا حتّی گاهی به مسئله‌ای لاینحل در جامعه و جهان ادب تبدیل شده است، بررسی سنـت و نـوآوری در شعـر «معاصـر» را برای پـژوهش، شـایسته تر و بایسته تر نشـان می دهد، امّا چنان که می دانیم پژوهش و داوری درباب ادبیات معاصر نیز همانند ادبیات قـدیم، اگرچه درآغاز ازجهتی سهل است، ولی از پاره‌ای جهات دشواری هایی درپی دارد. «تحقیق در ادبیات قدیم به علل گوناگون، ازجمله فاصله فراوان با موضوع تحـقیق؛ ازبین رفتن بسیاری از آثار، اسناد و مدارک؛ دگرگونی اوضاع اجتماعی؛ تغییروتحول زندگی، ذهن و زبان؛ زیبایی شناسی، افق دید و معناشناسی و … دشوار است، درعوض به دلیل اینکه بسیاری از سبک ها، دوره‌ها، پدیده‌ها و آثار ادبی نسبتاً به نتیجه رسیده‌اند و از صافی ذوق، پسند و داوری عصرها و نسل های متمادی گذشته و جنجال های تبلیغاتی یا نفوذ و قدرت طبقات حاکم و معیارهای تأثیرگذار دوره ها را پشت سر نهاده است، بهتر می توان به مقایسه، ارزیابی، نقد و بررسی آنها پرداخت و از میزان اثرگذاری، ابداع، تنقید، اصالت و درمجموع پایگاه و جایگاه آنها درطول تاریخ ادبیات یا به طور کلی در چشم انداز گسترده جهانی درمطالعه آورد. بدین روی پژوهش دربار ادبیات معاصر دشوارتر است؛ زیرا باوجود دست رسی به موضوع آثار، اسناد و مدارک و ملموس بـودن اوضـاع اجـتماعی، نـزدیکی ادبـیات به ذهن و زبان مـردم، زیبایـی شـناسی و معیارهای رایج از موضوعـاتی اسـت که دوسیه آنها همچنان باز است و هنـوز جـایـگاه کلــی آنـها در مجـموعه آثـار معین نشده است؛ بنـابراین تحقیق و بـررسـی در این زمیـنه لازم اسـت و ازسـوی دیـگر برخـی از آثار و اسنـاد بـه دلایلی دیـگر در دست رس پژوهشگران قرار ندارد و اعمال نفـوذ و قدرت تبلیغات و معیـارهای حاکم، هـمـچنان بـرجـای خود باقی است. امکانـات و فـضای منـاسـب بـرای تشـخیص درست و داوری استوار فراهم نیست؛ بر آیینه ادبیات معاصر گرد و غبار گذر روزگار هنوز ننشسته است، امّا گردو غبار برخاسته از حوادث، همچنان برپا و برجاست و منتقد و مورخ، خود در دل این گرد و غبار دست و پا می‌زند و بالاخره روزی دست از آستین انتقاد برمی آورد.

ادبیات تطبیقی مطالعه تاریخ روابط ادبی میان ملل مختلف جهان است. در این علم عناصر مشترک ادبیات کشورهای مختلف بررسی میشود؛ ادبیاتی كه گاه ارتباط و شباهت میان آنها زیاد و زمانی نیز این شباهت تنها ناشی از تصادف است. درواقع ادبیات تطبیقی از زمانی شكل گرفته كه ارتباط بین ملّت‌ها گسترش یافته و رفت و آمدها افزونی یافته است.

ادبیات تطبیقی به عنوان پلِ ارتباطی میان كشورهای جهان، در برقراری یك صلح پایدار جهانی نقش بسیار مهّمی داشته است. سخن بایسته آنكه در شعر اردوی قدیم اصطلاحات و واژه های فارسی بیشتر به كار برده می‌شد، ولی امروزه نیز كلمات، تمثیل ها و اصطلاحات فارسی در شعر اردو رونقی تازه یافته است؛ چنان كه شعر فارسی معاصر شاعران اردوی پاكستان، در بسیاری از قالب‌های شعری و آرایه های ادبی، اعم از لفظی و معنوی، فنون عروض و قافیه در شعر اردو تداول یافته است؛ بنابراین شناخت جنبه های مختلف شعر و اختلاف ادبیات ملل دیگر گامی مؤثر در گفتگوی تمدن و ایجاد رشتۀ ادبیات تطبیقی در پوهنتون ها است. ازجمله مواردی كه در ادبیات به عنوان سؤال مطرح است، این است كه آیا اقبال لاهوری از مولانا تأثیر پذیرفته است یا خیر؟ این خود یكی از جنبه های ادبیات تطبیقی است، یا این سؤال كه در شعر معاصر، راشد و نیما تا چه اندازه‌ای تحت تأثیر فعالیتهای هنری و ادبی یكدیگر بوده‌اند، خود نیز جنبه‌ای از جنبه های ادب تطبیقی را دربردارد.

از شاخه های نقد ادبی است كه به سنجش آثار، عناصر، انـواع، سبکها، دوره‌ها، جنبش‌ها و چهره‌های ادبی و به طور كلی مقایسه ادبیات در مفهوم كلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف می پردازد. ادبیات تطبیقی از ادبیات، روابط ادبی، اذواق، عواطف و احساسات ملل مختلف سخن میگوید و بازتاب ادبیات یک ملت را در ملت های دیگر تحلیل می کند. با كمک ادبیات تطبیقی می توان انواع ادبی را كه ویژه برخی از فرهنگ‌ها است، امّا در زبان و ادبیات فرهنگ های دیگر منعكس نشده، بازیافت. پژوهشگری كه به

كار ادبیـات تطـبیقی می پردازد، باید توانایی خواندن متون ادبی موردبررسی را به زبان اصلی داشته باشد؛ زیرا هر زبانی ویژگی‌هایی دارد كه درک كامل متون ازطریق خواندن آنها به زبان اصلی میّسر می‌شود؛ پژوهشگر باید از تاریخ ادبیاتی كه قصد بررسی تطبیقی آن را دارد، آگاهی دقیق داشته، و سرانجام آنكه باید از مراجع و مآخذ عمومی و چگونگی به كارگیری آنها كاملاً مطّلع باشد. درکنار ادبیات تطبیقی می توان دوباره علل و عوامل انتقال ادبیات را از زبانی به زبان های دیگر مورد بررسی قرار داد؛ انواع ادبی، موضوعات ادبی، شاعر یا نویسنده ای که در ادبیات ملت های دیگر تأثیر داشته است و نیز منابع و مآخذ شاعران یا نویسندگان، جریان های فكری و شناسایی ملتی یا ملت

هایی ازطریق ادبیات اقوام دیگر موردبررسی و پژوهش قرار می گیرد. شایسته است كه به هریک از شاخه‌های برشمرده نظری اجمالی افكنده شود.

ادبیات تطبیقی پس از فرانسه به سوئیس، ایتالیا، مجارستان و انگلستان راه یافت. تحقیق درزمینه ادبیات تطبیقی نیازمند استعداد و آگاهیهای ویژه ای است كه محققین را به ژرف اندیشی در كشف ریشه های تلاقی ادبیات در سطح جهانی راهنمایی می‌كند. سنجش ادبی میان ادیبان جهان، بدون وجود علایق و پیوندهای تاریخی از حوزه ادبیات تطبیقی خارج است؛ زیرا چنین سنجشی در اوضاعی امكان پذیر است كه زمینه اثرپذیری و اثرگذاری ازلحاظ ادبی و فرهنگی فراهم باشد. ازسوی دیگر، ادبیات تطبیقی پهنه ای جهانی دارد؛ درنتیجه سنجش دو یا چند ادبیات با یک ملیت، در قلمرو آن نمی گنجد.

ریشه یابی ادبیات تطبیقی نیاز به مطالعه و تحقیق عمیق و همه‌جانبه در تاریخ ادبـیات جهـانی دارد. شیوه نـویـن پژوهـش تطبـیـقی ادبـیات در قـرون اخیـر پدید آمده است. پیدایش آن به نیمه اول قرن نوزدهم میلادی در ادبیات فرانسه برمی گردد، و به تدریج به ادبیات دیگر كشورها دامن گسترده است. بدین لحاظ ادیبان، محققین فرانسوی را پیش گامان این نوع تحقیقات ادبی به شمار آورده اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن