قسمت پنجم
جاوید فرهاد
- بخش یازدهم
- کاربرد جمع «ین»
«ین» مانند: «اَت» از نشانههای جمع عربی است که کلمهها را در حالت «جر و نصب» با آن جمع میبندند و امروز در زبان پارسی بسیار کاربرد دارد؛ اما باید گفت که «ین» در دورههای نخستین شعر و ادب پارسی بسیار کم بهکار رفتهاست؛ آنهم در صورتی که واژهای بهگونهی عینی از زبان عربی گرفته میشد و آن کلمه برابر پارسی نداشت، مثل: خلفای راشدین.
ولی پسانها این نشانهی جمع (ین) رواج بیشتر یافت و بدون توجه به جمعهای «ها» و «اَن» در زبان پارسی، «ین» بسیار پُر کاربرد شد، مانند: حاضرین، سارقین، ساکنین، معلولین، معلمین، شکاکین، ضاربین، غایبین، کاشفین، مامورین، مومنین، مبلّغین، متدینین، مترجمین، متفکرین، متحولین، مجاهدین، مجرمین، مجروحین، محبوسین، محصلین، محققین، مخالفین، مخترعین، مدققین، مسوولین، مسافرین، مستخدمین، مستشرقین، مسلولین، مشرکین، مستشرقین، مشمولین، مظلومین، معاصرین، مغرضین، مقصرین، ممدوحین، منافقین، منتقدین، موافقین، منسوبین، مورخین، مهاجرین، مهاجمین، مهندسین، و….
اکنون در زبان پارسی، بهتر است همهای این گونه کلمههای جمع بسته با «ین» عربی را که بازگو کنندهی جمع جاندار در زبان است، با قید جمع پارسی؛ یعنی «اَن» جمع ببندیم و نه با «ین»، مانند: حاضران، سارقان، ساکنان، مهاجران، مهاجمان و… چون اینگونه جمعبندی هم با روشهای دستور زبان ما همخوان است و هم سادهتر تلفظ میشود.
شاید برخی بگویند که بیشترِ این گونه واژهها عربی است و بهتر است آنها را با همان قاعدهی «ین» عربی در زبان پارسی جمع ببندیم؛ اما این برداشت درست نیست؛ زیرا در هر زبانی کلمههای دخیل بر بنیاد قاعدههای همان زبان در تلفظ، دستور و نوشتن تغییر میکنند.
دریغ فراوان هم اینست که گاه واژههای پارسی و نیمه پارسی (پارسی+عربی) را با نشانهی «ین» جمع میکنیم، مانند: بازرسین، داوطلبین، تازهواردین و غیره.
برابرهای پارسی چندواژهی عربی
– ابتکار (عربی) / نوآوری (پارسی)
– اتصال (عربی) / پیوستهگی، بههم پیوستن، پیوند (پارسی)
– آتی (عربی) / آینده (پارسی)
– احمق (عربی) / کمخرد، کودن (پارسی)
– احیا (عربی) / باززیست، زنده ساختن (پارسی)
– اختلاط (عربی) / آمیزش، آمیختهگی، آمیختن (پارسی)
– اختلاف (عربی) / ناسازگاری، ناهمگونی (پارسی)
– اختلال (عربی) / نابهسامانی، بههم خوردهگی (پارسی)
– ادغام (عربی) / درهمسازی، همپیوندی یکجا سازی (پارسی)
– اراده (عربی) / خواست، آهنگ (پارسی)
– ارتباط (عربی) / پیوند (پارسی)
– ارتداد (عربی) / گُمراهی، از دین برگشتن (پارسی)
– ارشد (عربی) / بزرگتر (پارسی)
– اساس (عربی) / پایه، بنیاد، پی، شالوده (پارسی)
– استبداد (عربی) / خودکامهگی، خودسری (پارسی)
– استحقاق (عربی) شایستهگی، سزاواری (پارسی)
– استحکام (عربی) / استواری (پارسی)
– استخدام (عربی) / بهکارگیری، بهکار گماشتن (پارسی)
– استخراج (عربی) / بیرون آوردن (پارسی)
– استراقِ سمع (عربی) / شنیدن پنهانی (پارسی)
– استرداد (عربی) / باز پس خواستن، پس گرفتن (پارسی)
– استقامت (عربی) / ایستادهگی، پایداری (پارسی)
– استقبال (عربی) / پذیره شدن، به پیشواز رفتن (پارسی) ادامه دارد