ویژهگیهای محتوایی شعر معاصر فارسی – دری
پیدایی شعر نو معاصر فارسی دری در افغانستان، کوششی برای دستیابی به محتویات نو بوده است. باید توجه داشت که شعر شکسته عروضی سرودهشده، دارای چه خصوصیاتی بوده و این شعر تا چه حد به شعر هدفمند و مفهومگرا میماند. آیا این شعر توانسته است هدفی را در مفهوم خود دنبال کند؟ سبکهای دیگر شعر فارسی دری دارای ویژهگیهایی بوده است که شعر نو معاصر بدان توجهی ندارد. همچنان باید بدانیم که آیا اشعار معاصر ویژهگیهای زیباییشناختی در نظام خود دارد یا نه. پرسش اینجا است: شعر نو معاصر فارسی دری تا چه حد در فرمهای مشخص خود بوده، از چه زیباییهای محتوایی برخوردار است و چه ابتکاری را به ارمغان آورده است؟
پیدایی شعر نو معاصر فارسی دری در افغانستان، کوششی برای دستیابی به محتویات نو بوده است. باید توجه داشت که شعر شکسته عروضی سرودهشده، دارای چه خصوصیاتی بوده و این شعر تا چه حد به شعر هدفمند و مفهومگرا میماند. آیا این شعر توانسته است هدفی را در مفهوم خود دنبال کند؟ سبکهای دیگر شعر فارسی دری دارای ویژهگیهایی بوده است که شعر نو معاصر بدان توجهی ندارد. همچنان باید بدانیم که آیا اشعار معاصر ویژهگیهای زیباییشناختی در نظام خود دارد یا نه. پرسش اینجا است: شعر نو معاصر فارسی دری تا چه حد در فرمهای مشخص خود بوده، از چه زیباییهای محتوایی برخوردار است و چه ابتکاری را به ارمغان آورده است؟
چنگیز پهلوان (پژوهشگر معاصر ایران) در پژوهشی زیر نام «نمونههای شعر امروز افغانستان» به بررسی شاعران معاصر افغانستان از بُعدهای مختلف پرداخته است. او بسیاری از موارد را پیوندی به جامعه افغانستان میدهد و روند ناکامل این پروسه را محصول زمان و جامعهای که شاعر در آن پرورش یافته است، میداند: «شعر نو معاصر، شعری را باید گفت که از نظر محتوا با پدیدهها و زمان شاعر پیوندی داشته باشد و شاعر با جامعه خود و روندی که در آن جریان داشته است، پیوند گسستناپذیر و ارتباطی تنگاتنگ برقرار کرده بتواند. تنها با استخدام واژهها و کلمات، هر شعری را نمیتوانیم شعر نو معاصر یا کلاسیک بدانیم. موضوع شعر بنا بر این دید، ارتباط پیدا میکند با جامعهای که شاعر در آن زندهگی مینماید.»[1]
دکتورعبدالغفور آرزو با درک کامل از شعر نو معاصر فارسی دری و با نظریات همهجانبه در نقد استاد خلیلی و بررسی شعر او در پیوند به شعر نو معاصر، گفتههای جالبی را ارایه داده است. در ارتباط به شعر نو معاصر افغانستان او در کنار نظریات خود و دیگر دانشمندان ادب فارسی دری در افغانستان، به دیدگاه علامه صلاحالدین سلجوقی نیز نظری میاندازد و در کتاب «نقد خلیلی» چنین مینویسد: «در کنار قلههای شعر کلاسیک در عصر مورد بحث، سایر رهروان عرصه علم و ادب نیز در این زمینه تبادل نظر نمودهاند و بیمورد نیست اگر سطری چند از علامه صلاحالدین سلجوقی را به خوانش بگیریم.» تجدد در شعر معنای این را نمیدهد که انسان باید کلمات و جملات و حتا املا و انشای خط و حروف را تجدید کند. تجدید عبارت است از تجدید کنایه و استعاره و طرز اظهار.
علامه سلجوقی جای دیگری پیرامون این موضوع آورده است: «اینطور مردم میخواهند طوری که آزادی اجتماعی را انارشی محض تصور کردهاند، شعر جدید و شعر آزاد را نیز دستخوش انارشی بسازند تا همه بتوانند شاعر شوند و طوری که توانستهاند، انشاءالله آزاد شوند، از علم عروض ما شانه خالی کنند… معقولترین دلیلی که داعیان ابتذال شعر دارند، این است که باید هر چیز ملی باشد و طبیعی است که شعر و ادب و فن باید به درجه اول ملی شود و از ملت برای ملت ارشاد گردد. ولی این غلط است اگر بگوییم ملت عبارت است از طبقه عامی و امی و… اگر شعر جدید آمدنی است، باید بیاید و خوش بیاید، از خامه استادان بادانش و باهنر باشد… اگر مقصد از شعر جدید این باشد که شعر آزاد چون از قید وزن و قافیه آزاد است و این مردمی که همه چیز را سهل میدانند و ساده میگیرند، شاید بتوانند با این آزادی وزن و قافیه شعر را از معنا و مفهوم هم آزاد سازند، آن چیز دیگری است. کسانی که آرزو دارند سطح سخن را پایین کنند تا ایشان سخنور شوند، بهتر است بکوشند سطح دانش خود را ارتقا دهند.»[2]
ادامه دارد…
مصلح سلجوقی