خروج یا اِخراج؟
هر ابرقدرتی که در افغانستان شکست میخورد و اخراج میشود، مردم آن را (خروج) نام میگذارند و کلمهی خروج در سرِ زبانها قرار میگیرد و هرازگاهی تکرار میشود.
هر ابرقدرتی که در افغانستان شکست میخورد و اخراج میشود، مردم آن را (خروج) نام میگذارند و کلمهی خروج در سرِ زبانها قرار میگیرد و هرازگاهی تکرار میشود.
در حالیکه (خروج) معنای خارج شدن به اختیار خود را میگویند و اخراج، خارج شدن به زور دیگران را.
چون انگلیس، روس و امریکا همه به زور شیمشیر مجاهدین اخراج شده اند و به زور ایمان، شجاعت و فداکاری مردان آهنین، از کشور رانده شده اند.
پس باید کلمهی اخراج را برآن استعمال کرد، نه خروج را.
چون متجاوزین و اشغالگران هیچگاه، راه خروج را بر نمیگزینند؛ مگر اینکه با موجهای کفرشکن جهاد و مبارزهی اسلامی مواجه شوند و مجبور به فرار و گریز گردند.
این اشغالگران و متجاوزان در افغانستان نیز باموجهای قهرِ قهرمانان کشور مواجه شدند و بالآخره مجبور به فرار گردیدند.
از توپ، طیاره و تانگ انگلیس، روس و امریکا گرفته تا هزاران لاشهی عساکر و صاحبمنصبان و جنرالان شان، گواهی میدهند که متجاوزین در این سرزمین شکست سنگین خورده اند و با روز سیاه و روزگار تلخ، این دیار غیرتآفرین را ترک کرده اند.
کلمهی خروج را غالباً کسانی بر زبان میآورند که بر شکست اشغالگران باور ندارند و سادهلوح استند و یا از سفرهی اشغال؛ نان خورده اند و شراب و کباب نوشِ جان کرده اند.
ورنه امروز افغانستان را باید ❪گورستان اشغالگران❫ نامید و از اِخراج اشغالگران، با کمال افتخار حرف زد.
در راه اِخراج اشغالگران؛ خون هزاران مجاهد و فرزند اصیل کشور ریخته است و هزاران طالب، عالم و مجاهد عزیز، جانهای شیرین خود را در این راه فدا کرده اند.
پس جفاست که بگوییم؛ روز خروج قوتهای خارجی از افغانستان!
این روز، روز اخراج و روزِ روسیاهی اشغالگران و علامان شان است.
این روز در تاریخ کشور به خط زرین نوشته شود و باید تاریخنگاران بدون ترس از امریکا و قدرتهای جهانی، این روز را روز حماسهی نور بنامند و با مقالات، مصاحبهها و بحثهای مبسوطی آن را بازتاب بدهند.
تا باشد نسل های آینده، بدون تزلزل فکری به آن افتخار کنند و ازآن الگوبرداری نمایند.