طلاق، نکوهیدهترین پدیده حلال
در این روزها ائمه مساجد و قضات محاکم و دیگر اندیشهوران اجتماعی از کثرت پدیده طلاق شکوه دارند. طلاق عوامل بسیاری دارد که به انگیزههای درون خانوادگی و درون اجتماعی برمیگردد؛ اما در ذات خود پدیدهای نکوهیده از منظر شریعت اسلامی است و میتوان آن را یکی از عوامل از هم گسیختن نظام خانواده در اجتماع انسانی قلمداد کرد.
حبیبی صالحی
در این روزها ائمه مساجد و قضات محاکم و دیگر اندیشهوران اجتماعی از کثرت پدیده طلاق شکوه دارند. طلاق عوامل بسیاری دارد که به انگیزههای درون خانوادگی و درون اجتماعی برمیگردد؛ اما در ذات خود پدیدهای نکوهیده از منظر شریعت اسلامی است و میتوان آن را یکی از عوامل از هم گسیختن نظام خانواده در اجتماع انسانی قلمداد کرد.
طلاق از گذشتههای دور در تاریخ اجتماع انسانی وجود داشته است و ادوار مختلفی را طی نموده به دوران اسلامی رسیده است؛ گفتنی است که پیشینه تاریخی طلاق در ملتها و شرایع پیشین به قانون حمورابی برمیگردد که در حدود 2000 دو هزار سال قبل از میلاد وجود داشته است. در مصر قدیم نیز طلاق وجود داشته و اما اختیار آن به دست زنان بوده است و آنان بهدلخواه خود شوهران خود را طلاق میدادهاند. در یونان قدیم این حق به مردان دادهشده است و در صورت انحراف و خیانت زن، به این حق شدیدتر عمل میشده است.
طلاق در شرایع الهی نیز بوده است، تاریخ دینی گویا است که حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام به فرزندش حضرت اسماعیل علیهالسلام سفارش کرده بود که همسرش را به دلیل برخی صفات ناپسند، طلاق دهد و همسری دیگری برگزیند. (ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 1 ص 179) در شریعت موسوی نیز طلاق مشروع بود، ولی مرد مؤظف بود که دراینباره به همسر مطلقه خود نوشتهای بدهد و شوهر حق ازدواج مجدد با این زن را نداشت. (کتاب مقدس، سفر تثنیه، 24: 1-4) در شریعت عیسوی طلاق را نکوهش نموده و از آن نهی کرده است؛ زیرا در آموزههای عهد جدید، زن و شوهر از زمان آفرینش، قرین یکدیگر قرار دادهشدهاند و حق جدایی از یکدیگر را ندارند و بر همین اساس، برخی فرقههای مسیحیت طلاق را بهطورکلی حرام میدانند و برخی دیگری در موارد خاصی جایز میشمارند (انجیل متی، 19: 4-5 و موسوعة الاسرة، ج 1 ص 246-241)؛ اما در عصرهای بعدی، پیروان این شرایع به تعلیمات دینیشان پایبند نماندند و طلاق در میانشان بسیار رواج یافت. قرآن کریم از وقوع طلاق با استفاده از سحر در زمان حضرت سلیمان علیهالسلام اشاره میکند. (بقره: 102)
در دوران جاهلیت پیش از اسلام نیز طلاق با شیوههای و گونههای گوناگونی رواج داشت. هرچند شیوههای طلاق آنها بهجامانده از شرایع توحیدی بوده است؛ اما انحرافاتی در آن وجود داشت که در فراز آیات قرآن کریم به آنها اشاره رفته است؛ ازجمله طلاق بیحدوحصر تا هزار طلاق، بازیچه قرار دادن زنان با طلاق، اضرار و ظلم رسانی با طلاق، پول ستانی با طلاق و غیره. (بقره: 229 و 231؛ نساء: 19؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 6 ص 102)
دین مبین اسلام نیز طلاق را جایز شمرده؛ اما طلاق را پدیده عارضی و کاری نهایت نکوهیده میداند و به این باور است که تنها در موارد ضرورت و آنهم پس از طی مراحل تدریجی سازش ساز میان زوجین، به آن اقدام شود. اسلام پدیده نکاح و ازدواج را یک عقد و پیمان دائمی تا پایان عمر شوهر و همسر میداند و از همین جهت، نقض این عقد و پیمان و هرگونه خطرات زیان دهنده به این عقد را نکوهش میکند؛ بنابراین، طلاق را که گسلاننده پیمان دائمی زن و شوهر است و در میان آن بهجای یکجایی بودن جدایی میآورد، مبغوض ترین پدیدههای حلال میشمارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در این زمینه می فرماید: «أَبْغَضُ الْحَلَالِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى الطَّلَاقُ؛ نکوهیده ترین حلال نزد خدای متعال، طلاق است» (ابوداود سیستانی، السنن، ج 2 ص 255)
اسلام که دین صلح و سازش در همه امور میان پیروانش است، در اختلافات خانوادگی و بهویژه در میان زن و شوهر، سازش را درهرصورت بهتر از تفرقه و جدایی و طلاق دانسته و سازش را خیر تلقی میکند. (نساء: 128) و در این زمینه به شوهران توصیه کرده که حتی در صورت ناخورسندی از تداوم زندگی زناشویی، با خانمهای خود به شایستگی رفتار کنند. (نساء: 19) همچنان در این زمینه مردان را به جدای طلاق و جدایی به صبر و شکیبایی و تحمل سفارش میکند و در صورت نشوز و سرکشی زنان یا ناخوشنودی شوهران، آنان را به تدویر محکمه درون خانوادگی و گزینش داورهای خویشاوند زن و شوهر به مصالحه و سازش سفارش مینماید. (نساء: 128 و 35) و به این صورت هیچگاهی نمیخواهد که بهآسانی در میان زن و شوهر طلاق و جدایی آید و خانوادهها از هم فروپاشد.
وقوع طلاق از یکسو شیطان و حزب آن را خورسند میکند و از سوی دیگر این پدیده نکوهیده است، عرش الهی را میلرزاند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم آن را نکوهیدهترین مخلوق روی زمین میشمرد و چنین میفرماید: «وَمَا خَلَقَ اللَّهُ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَبْغَضَ إِلَيْهِ مِنَ الطَّلَاقِ؛ نکوهیدهتر از طلاق پدیدهای را خدای متعال در روی زمین نیافریده است». (عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج 6 ص 390)
و از دیگر سو پیامبر گرامی خانمهای که خواهان طلاق از شوهران میشوند را هشدار میدهد که ملعوناند و از استشمام بوی بهشت محروم میگردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ سَأَلَتْ زَوْجَهَا الطَّلَاقَ مِنْ غَيْرِ مَا بَأْسٍ لَمْ تَجِدْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ – أَوْ قَالَ: – حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهَا أَنْ تَجِدَ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ؛ هر زنی که بدون نیاز از همسرش طلاق میخواهد، بوی بهشت را استشمام نمیکند» (عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج 6 ص 515)
از جهت اینکه پیوند نکاح دایمی و همیشگی باشد و این پیوند با موارد ناچیز گسیخته نشود، شریعت اسلامی اختیار طلاق را به مردان سپرده است؛ زیرا مردان برخی ویژگیهایی دارند که از وقوع زودهنگام طلاق جلوگیری میشود؛ مانند: ویژگی تدبیر امور زندگی، اندیشه و تدبیر نیک برای آینده، نرفتن زیر بار احساسات، نداشتن عواطف رقیق و احساس لطیف، فزونی تعقل و دانش، تحمل و آرامش در سختیها و رخدادهای هولناک، دوراندیشی در مسائل ازدواجی و خانوادگی و غیره تا زندگی زناشویی دوام یابد و از وقوع طلاق یا کثرت طلاق در جامعه و رواج بیشتر آن جلوگیری شود، مگر اینکه نیاز و ضرورتی طرفین زن و شوهر را مجبور کند. از همین جهت، اسلام برای تحقق طلاق قیود و شرایطی تشریع کرده که طلاق آسان قرار نگیرد و به تأخیر انداخته شود تا باشد که زمینه تفکر به انصراف از طلاق و تداوم زندگی زناشویی فراهم گردد.
مردان از این اختیار عطا کردهای خدای متعال سوءاستفاده نکنند، همچنان زیر بار احساسات رفته عاقبتاندیشی و تدبیر زندگی را از دست ندهند که از یکسو نکوهیدهترین پدیده را مرتکب میشوند و از سوی وقتیکه به هوش بیایند چنان پدیده خانمانسوز و ویران کن را مرتکب شدهاند که نظام خانواده و زندگی را از هم پاشیده است و چنان پیشمان خواهند شد که گاهی تاوان و جبران آن را نمیتوان پرداخت.
به امید اینکه خانواده و بهویژه شوهران و زنان به خود آیند و این پیمان دایمی عقد ازدواج را بدون موجب نهایت ضروری نسکلانند و بر تعهد عقد بستهشده پابند بوده با نهایت تعقل، تفکر، دوراندیشی و تدبیر امور زندگی از فروشی پاشی نظام خانواده تا فرجامین لحظات عمرشان جلوگیری کنند.