سیاسی

قیام سوم حوت کابل از شاهکاری های جهاد؛ نقش زنان انقلابی و مجاهد در قیام سوم حوت ۱۳۵۸ کابل ستودنیست

تاریخ کشور عزیز ما افغانستان مملو از حماسهآفرینیها و رشادتهای باورنکردنی و شگفتانگیز میباشد. حماسههای ماندگاری که در گوشه و کنار تاریخ طنینانداز بوده و بر صفحه مبارزات ملتهای آزاده جهان حک گردیده است که باگذشت زمان زیادی هنوز هم اخلاص و فداکاریهای آن غازیان و مجاهدان جانبرکف از خاطرهها فراموش نگردیده و در منظر وجدان بشری کمرنگ نشده است.

عبدالرووف توانا
تاریخ کشور عزیز ما افغانستان مملو از حماسهآفرینیها و رشادتهای باورنکردنی و شگفتانگیز میباشد. حماسههای ماندگاری که در گوشه و کنار تاریخ طنینانداز بوده و بر صفحه مبارزات ملتهای آزاده جهان حک گردیده است که باگذشت زمان زیادی هنوز هم اخلاص و فداکاریهای آن غازیان و مجاهدان جانبرکف از خاطرهها فراموش نگردیده و در منظر وجدان بشری کمرنگ نشده است.
یکی از بزرگترین افتخارات ملت افغانستان، دفاع و پاسداری از دین و وطن در برابر اشغالگران و استبداد داخلی میباشد.
در این میان، قیام سوم حوت کابل (1358 خورشیدی) در تاریخ مبارزات ملت آزاده و تاریخ درخشان کشور بهعنوان نمادی از ایمان قوی، ظلمستیزی، شجاعت و آزادگی در رویارویی نابرابر با اشغالگران روسی بهعنوان حماسه ماندگار به ثبت رسیده است.
وقوع کودتای هفت ثور (1357 خورشیدی) به رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان موردحمایت شوروی، علیه حکومت «محمد داوود خان»، سبب حاکمیت نظام کمونیستی گردید و با گسترش روزافزون قیامهای مردم مسلمان این کشور جایگاه و قدرت رژیم دستنشانده مورد تزلزل قرار گرفت؛ حامیان بیرونی رژیم کمونیستی در یک اقدام ناگهانی دست به اشغال افغانستان زدند. به تاریخ 6 جدی (1358 خورشیدی) نیروهای اشغالگر شوروی سابق با تهاجم همهجانبه و گسترده خویش، حقوق بینالملل و استقلال افغانستان را زیر پا کردند و این کشور را به اشغال خود درآوردند؛ که این امر سبب شد مردم افغانستان احساس کنند که ارزشها و مقدسات شان در معرض تهدید و استحالهشدن قرارگرفته است، کابلیان مجاهد در پایتخت کشور دو ماه بعد از تجاوز ارتش سرخ در 3 حوت سال 1358همه باهم متحد و یکپارچه، مانند پیکر واحد بهویژه خواهران با شعار (اللهاکبر) در دفاع از اسلام، ناموس و کشور به پا خواسته و ابهت اشغالگران را درهم شکستند. در حقیقت قیام سوم حوت کابل بعد از قیام 24 حوت هرات (1357 خورشیدی) از خونینترین مبارزات ملت مسلمان افغانستان با دستخالی، ولی با ایمان به پروردگار قادر و توانا در برابر توپ، تانک و طیاره شناخته میشود.
این انقلاب با شعار عشق به شهادت آغاز شد؛ که در بطناش جوشش و خروش به سمت آزادی و ایثار نهفته بود و عنوان رشتهی وصل شرق با غرب و جنوب با شمال کشور و به محور همه حرکتهای مردمی و ضد استبدادی تبدیل شد.
کابل به مرکز جنگهای ایدئولوژیک مبدل گردیده بود و دونیروی متضاد و متخاصم در یک نبرد که هیچ توازنی در قوای دو طرف دیده نمیشد، باهم درگیر شده بودند.
ارتش سرخ شوروی با پیشرفتهترین جنگافزار آن زمان، در یک نبرد گرم برای قتل و غارت مردمی آراستهشده بودند و از طرف دیگر مبارزان مسلمان با داشتن ایمان راسخ و آرزوی به دست آوردن گوهر آزادی از هیچچیزی نمیهراسیدند.
یکی از ویژگیهای انقلاب سوم حوت این است که برجسته بودن نقش زنان مبارز و مجاهد، بیشتر از نقش مردان بود. در این قیام، صدها تن از خواهران ما به شهادت رسیدند، زمانی که خواهری به شهادت میرسید خواهر دیگری پرچم مبارزه را به اهتزاز نگاه میداشت و از هیچ قربانی برای دفاع از دینش کوتاهی نمیکردند؛ که هیچگاهی خاطرات آن شیرزنان حماسهساز و غیرتآفرین فراموش نمیشود.
از انقلاب مردم کابل در سوم حوت میآموزیم که؛ اگر در هرزمانی شهامتِ قبول خطر را، در مسیر پر خم و پیچ مبارزه داشته باشیم، رسیدن به هدف و قدم گذاشتن به مقام رفیع پیروزی حتمی و تضمینشده است، پیروزی آن نیست که انسان به زمین نخورد و یا با آزمونهای سخت گرفتار نشود، پیروزی بلکه آن است که بعد از هر شکست، برخیزد و برای رسیدن به هدف با قبول هرگونه قربانی و جاننثاری بدون کوچکترین نگرانی و ناامیدی به مبارزه خویش ادامه بدهد. انسان برای پیروزی آفریدهشده است، او را میتوان نابود کرد اما نمیتوان شکست داد.
از تاریخ جهاد آموختیم که تسلیم و فروتنی در برابر متجاوزان و ستمگران اشتباه خطیر و جبرانناپذیر است.
یک جریان ترسو، تنبل و پراکنده محکوم به سقوط استند و این سرنوشت برای آنها حتمی است؛ اما یک مجموعهی باایمان، آگاه، متحد و مصمم جز پیروزی سرنوشتی ندارند.

قیام کابلیان در سوم حوت نشان داد که پیروزی ایدیالوژی (ایمان و اراده) در برابر تکنالوژی و پیشرفتهترین اسلحه امکانپذیر است.
مردم پایتخت با دست خالی اما با اراده فولادین، طلسم ارتش متجاوز و رژیم کمونیستی را شکستند و به جهان نشان دادند که هیچ قدرتی نمیتواند در برابر ارادهی ملتهای آزاده و مجاهد پیروز شود.
در آن روزها از مردم کابل نعرههای تکبیر «اللهاکبر» و از لشکر دشمن صدای چکمه، نعره تانک و تفنگ برای کشتار انسانهای بیگناه که جز آزادی، آرزوی دیگری نداشتند به گوش میرسید.
نبرد خونینی میان سربازان تادندانمسلح ابرقدرت شرق و مردم فقیر افغانستان آغاز شد.
جهادی که نه برای قدرت و سلطه؛ بلکه برای شکست استعمار و نجات انسانهای مسلمان این مرزوبوم از چنگال خونین خشونت و پرخاشگری کمونیسم به راه افتاده بود.
این قیام نور با تقدیم هزاران قربانی، اسیر و زخمی پایان یافت.
قیام سوم حوت از شاهکاریهای جهاد افغانستان دانسته میشود، این نبرد خودجوشترین حرکت مردمی بود که نهتنها بر ضد یک حکومت استبدادی؛ بلکه علیه یک ابرقدرت، با خشم مردمی و جذبهی اسلامی آغاز گردید.
در حقیقت این مردم افغانستان بودند که با لباس غیر نظامی، برای شکست دشمن، مرگ را بر زندگی ترجیح دادند و جوانمردانه و قاطعانه صورت ارتش سرخ را با سیلی غیرت و عبرت، سیاه کردند.
درنتیجهی این قیامها و مبارزات و ده ها قیام خونین و جهاد و نبردهای شگفتانگیز مجاهدین، بالآخره ارتش سرخ اخراج، حکومت مزدور سقوط و مردم افغانستان پیروز شدند.
اما این پیروزی توسط برخی از رهبران خودخواه، کماحقه به ثمر نرسید و منجر به جنگهای حزبی و تنظیمی شد.
افغانستان سرزمین شکست ابرقدرتهای شرق و غرب دانسته میشد؛ اما پس از شکست شوروی، بیرق پاسداری از خون کسانی که برای آزادی این کشور ریخته شده بود، امری بود که بایستی مبارزان کشور آن را بر دوش حمل میکردند.
شوروی آتش سوزندهی بود که با توفان مجاهدتهای این ملت قهرمان، خاموش شد.
اما، شوربختانه حادثههای ریزودرشت دیگری یکی پیهم به وقوع پیوست، که؛ تلخیهایش هنوز از کام مردم این سرزمین نرفته است.
طوری که تاریخ شاهد است، افغانستان سرزمینی بوده که همیشه در میدان نبرد با اشغالگران و متجاوزان پیروز شده است، اما در میدان سیاست بنابر عوامل مختلف گرفتار دردهای بیدرمان و رنج های بیپایانی گردیده است.
امیدوارم تا بار دیگر این سناریوی نامیمون و تلخ، بعد از خروج فضیحتبار نیروهای صلیبی ـ امریکایی در افغانستان تکرار نگردد و یکبار دیگر ملت مظلوم و زجردیده ازاین سوراخهای توطیه و دسیسه، نیشزده نشوند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *