ادب

درست‌نویسی

  • بخش دوازدهم
  • تفاوت میان محکمه و محاکمه

برخی در نگارش و گفتار، «محکمه» را به جای «محاکمه» به کار می‌برند و مثلن می‌نویسند: «محکمه‌ی فُلان متهم برگزار شد.»؛ در حالی که باید گفته و نوشته شود که: «محاکمه‌ی فُلان متهم برگزار شد».

– اما تفاوت میان «محکمه» و  «محاکمه» چیست؟

«محکمه» در پارسی همان دادگاه است؛ یعنی نهادی که برای صدورِ حکمِ جزا یا بی‌گناهی افرادِ متهم کار می‌کند و قضاوتِ قانونی و عادلانه را انجام می‌دهد؛ اما «محاکمه» به‌معنای روندِ دادگاهی شدنِ فردِ متهم است که در یک یا چند نشستِ دادگاهی اسناد، مدارک و شواهد اثباتیه‌ی جرم یا اتهام به‌ جرم ارزیابی و نیز دفاعیه‌ی متهم شنیده شده و پس از غور و بررسی دقیق، حکم قاضی در موردِ متهم صادر می‌شود.

ساده‌تر این‌که: به دوره‌ی بررسی موردِ اتهام، اسناد، مدارک و شواهد و نیز حضورِ متهم در دادگاه چه به‌گونه‌ی حضوری و چه به‌شکل غیابی باشد، محاکمه می‌گویند؛ اما «محکمه» (دادگاه) اسمِ مکان یا محل قضاوت است.

«محاکم» (و نه محاکمه) جمع «محکمه» یا جمع همان «دادگاه» در زبانِ پارسی است که جمع آن «محاکم» می‌شود؛ بنابرین کاربرد «محکمه «به‌جای «محاکمه» (در صورتی که منظورِ ما از برگزاری نشستِ قضایی متهم باشد) از ره‌گذرِ معنایی، نادرست است.

  • فقطن / فقطا / فقط / فقد

کاربرد «فقطن» و «فقطا» به‌جای واژه‌ی «فقط» به کُلی نادرست است.

این نادرستی هنگامی در زبان شکل گرفته‌است که برخی‌ تصوّر کرده‌اند که وقتی می‌توان واژه‌های «منحصرن، دقیقن، فعلن و…» را در زبان پارسی به کار برد، پس به ساده‌گی می‌توان گفت و نوشت: فقطن و فقطا که پنداشت نادرستی است. به‌جای آن‌ها (فقطن و فقطا) باید گفت و نوشت: «فقط».

از سوی  دیگر، برخی  واژه‌ی «فقط» را این روزها به گونه‌ی « فقد « می‌نویسند؛ در حالی که « فقط» کلمه‌ی مرکب از «فا» و «قطِ» تازی است که، مفهوم»لاغیر، منحصر و تنها» را بیان می‌کند.

در زبان پارسی به‌جای «فقط»، کاربرد همان واژه‌ی «تنها» بهتر و جا افتاده‌تر است.

«فقد» هم در عربی به معنای»گُم کردن» و «از دست دادن» است.

یکی را به‌جای دیگری به کاربردن (بدونِ درکِ تفاوتِ مفهومی آن‌ها) ناهنجاری آشکار است که باید از کاربرد آن‌ها پرهیز شود.

چند نکته

– بها و بهاء:

«بها» به معنای قیمت، ارزش و نرخِ چیزی است؛ اما»بهاء» به مفهومِ روشنی، درخشنده‌گی، رونق، زیبایی و نیکویی است و در جاهایی به معنای «فر، شُکوه، زینت وآرایش» نیز آمده‌است. (فرهنگ درست‌نویسی سخن، دکتر حسن انوری) مانند: بهاءالدین، بهاءالحق یا بهاءالملک که معنای آن ها رونقِ دین، شُکوهِ حق و شُکوهِ کشور است.

– ثواب و صواب:

نگارشِ این واژه‌ها به جایِ یک‌دیگر و بدونِ درک تفاوتِ مفهومی آن‌ها، نادرست است.

«ثواب» اسم است و معنایش «مُزد» و «پاداش» و «صواب» صفت بوده و به معنای «درست، به‌جا و مناسب» است.

– جذر و جزر:

بسیاری‌ها در کاربُردِ این واژه‌ها به جای یک‌دیگر، اشتباه می‌کنند.

«جذر» به معنای ریشه است و در ریاضی عددی است که با خودش ضرب می‌شود که حاصل برآمده از آن را «مجذور» می‌گویند؛ امّا «جزر» با «ز»، «فرونشستنِ آبِ دریا، بازگشتن آبِ دریا و ضدِ «مد» معنا می‌دهد. (مرتضا کاخی، شیوه‌ی نگارش)

  • بخش سیزدهم
  • اَخبار و اِخبار: اَخبار جمع خبر و اِخبار به‌معنای اطلاع دادن است، مانند:

– اَخبار را مرور می‌کنم.

 – به‌شما اِخبار می‌کنم که این حق من است.

  • اَخلاف و اَسلاف: اَخلاف جمع «خَلَف» و به‌مفهوم فرزندان و بازمانده‌گان است؛ ولی اَسلاف جمع «سَلَف» و به‌معنای گذشته‌گان است، مانند:

– او از اخلاف من است.

– افسانه‌ها سینه به‌سینه از اسلاف ما نقل شده‌است.

  • از خود تولید مثل کردن: تولید مثل کردن؛ یعنی موجود زنده‌ای مانند خود به‌وجود آوردن است؛ پس آوردن «از خود» اضافه و نادرست است.

به‌جای آن بهتر است بنویسیم: انسان‌ها تولید مثل می‌کنند و نه انسان‌ها از خود تولید مثل می‌کنند.

  • از قبل پیش‌بینی کردن: برخی می‌گویند و می‌نویسند که از قبل پیش‌بینی کرده بودم که چنین چیزی اتفاق می‌افتد. «

از قبل» در این جمله اضافه و نیز کاربردش نادرست است؛ زیرا آن‌جا «پیش‌‌بینی» که به‌معنای قبل از چیزی هست، آمده‌است؛ بنابرین باید نوشت: پیش‌بینی کرده بودم که چنین چیزی اتفاق می‌افتد.

 به‌همین سان ترکیب از قبل پیش‌گویی کردن، از قبل پیش‌گیری کردن، از قبل پیش‌دستی کردن نیز نادرست است.

  • اظهار داشتن، بیان داشتن، تاکید داشتن، تصریح داشتن و… : داشت و داشتن در لغت به‌معنای «دارا بودن، دارای چیزی بودن، پروردن، نگه‌داری کردن و صاحب مال بودن است. (فرهنگ‌‌ ده‌خدا) اما بسیاری امروز داشت و داشتن را به‌معنای انجام دادن و کردن یا انجام داد و کرد (به‌شکل مجازی) به‌کار می‌برند و به‌گونه‌ی مثال می‌نویسند: او اظهار داشت، در هنگام بیان داشتن این نکته، تاکید داشت، در لحظه‌های تصریح داشتن فُلان مورد و… که نادرست است؛ زیرا داشتن و داشت از ره‌گذر معنایی نمی‌تواند به‌مفهوم کرد و کردن باشد؛ چون معنایش مشخص است. به‌جای آن‌ها می‌توان نوشت: اظهار کرد – در هنگام اظهار کردن…/ بیان کرد – در لحظه‌ی بیان کردن…/ تاکید نمود، تاکید ورزید – در هنگام تاکید کردن (ورزیدن) فُلان موضوع بود…/ تصریح کرد – تصریح کردن.
  • استمداد جُستن: استمداد را نباید با «جُستن» به‌کار بُرد؛ زیرا «مدد جُستن» خود به‌معنای کمک طلبیدن است؛ بنابراین نیازی به آوردن جُستن نیست. به‌جایش بهتر است فعل «کردن» را به‌کار بُرد و نوشت: استمداد کردن.
  • اَسناد و اِسناد: اَسناد جمع سند و مدارک و اِسناد به‌معنای نسبت دادن به‌چیزی است، مانند:

– اَسناد تحصیلی‌ام را گرفتم

– او را به‌خوبی و مهربانی اِسناد است.

  • اشتراک مساعی / تشریک مساعی: برخی ترکیبِ «تشریک» مساعی را به‌مفهوم «هم‌کاری و هم‌فکری» به‌کار می‌برند که کاربردش جا افتاده و روشن نیست؛ بنابراین بهتر است به‌جای آن، از «اشتراک مساعی» استفاده شود.
  • اَشغال/ اِشغال و آشغال: اَشغال جمع شغل، اِشغال به‌مفهوم تصَرِف و آشغال به‌معنای زباله‌ها است.
  • اظهار تغافل: تغافل به‌معنای «خود را قصدن غافل نشان دادن» است؛ بنابراین نیازی برای آوردن «اظهار» نیست.
  • جاوید فرهاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن