اشعار

حیرت‌سرا

دلا آشفته  بازارست، عجوزه می کند تزویر

دلا آشفته  بازارست، عجوزه می کند تزویر

کجا افتد درین حیرت سرا اندیشه و تدبیر

مداراکن دل ای دل ملعبه ی روزگارانست

سرود تازه ای دارم سراپا معنی و تفسیر

ازاین دارفنا،زین ماتمکده عزم سفر دارم

ببند ای ساربان محمل مکن یک لمحه ی تأخیر

بگوشم میرسد هردم نوید و مژده وصلت

من و خلوت، من و حسرت من و اسطوره دلگیر

حدیث راز می خواند، نیستان خموش شب

سراپا گوش میدارم من این افسانه و تقریر

ندیدی دیدنی هایم، تقلا سوخت دنیایم

به هر سو دانه و دام است بگو زنهار ای نخجیر

غزل هایت نوای درد  دارد «استوار» آخر

چه میخواهی ز آه و ناله های پرغم و شبگیر

استوار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن