فرهنگ نقد و نقّادی
کسی درست آغاز جنبش نقد و نقادی را نمیداند، ولی ادبیات پر رمز و راز فارسی، نقد های بسیاری در آثار خود دارد، برای مثال میتوان به حافظ شیرازی رحمه الله اشاره کرد که ابیات دیوان وی مملو از پدیدهی نقد است و به امام بیهقی رحمه الله میتوان اشاره کرد که در تاریخ به همین نام، مزدوران زمان خود را با شمشیر نقد زخمی زخمی کرده است؛ البته در یک نگاه موشگافانه به خطابهیی از حضرت عمر فاروق رضی الله عنه که گفته بود: «اگر عمر خطایی کرد راستش کنید» گواه خوبی درمیابیم که نقد پیشینهی تاریخییی به قدمت اسلام دارد.
کسی درست آغاز جنبش نقد و نقادی را نمیداند، ولی ادبیات پر رمز و راز فارسی، نقد های بسیاری در آثار خود دارد، برای مثال میتوان به حافظ شیرازی رحمه الله اشاره کرد که ابیات دیوان وی مملو از پدیدهی نقد است و به امام بیهقی رحمه الله میتوان اشاره کرد که در تاریخ به همین نام، مزدوران زمان خود را با شمشیر نقد زخمی زخمی کرده است؛ البته در یک نگاه موشگافانه به خطابهیی از حضرت عمر فاروق رضی الله عنه که گفته بود: «اگر عمر خطایی کرد راستش کنید» گواه خوبی درمیابیم که نقد پیشینهی تاریخییی به قدمت اسلام دارد.
آری، این خطابه میرساند که نقد سازنده و اسلحه مسلمان برای ترمیم و اصلاح جامعه و افراد کج منش است.
نقد جامعه را بارور میکند و آن را به نضج و پختگی میرساند. نقد درخت پر باری است که اگر خالی از توهین باشد، ثمرش راهگشای بن بست های بسیاری در سطح مردم و جامعه می گردد.
فرهنگ نقد در میان مردم ما خیلی کم رنگ و کم رمق و بی جان است؛ حتا اگر بگویم که در عالم هیچی هیچ است، بیجا نخواهد بود. از سوی دیگر اگر کسی را نقد کنی، آن را به معنای عیب و دشنام تلقی کرده به آن جنبه ی دشمنی می دهند و نقد کننده را دشمن خود می پندارند. جامعه ای که نقاد باشد و نقدها داشته باشد، هیچ گاهی جامد و خشک و یک لبه نمیماند. فساد و انحراف هرگز در آن جا نمیگیرد؛ بلکه جامعه میشگفد و پر و بال باز میکند. آری، آنگاه که نقد و نقادی نهادینه شود، قدرت فساد آور و آسیب زا را ضعیف و نابود میکند، چشم ها و گوش ها برای آن باز میگردد، همه چیز را میبینند و میشنوند، یقناً که در چنین وضعیتی، فرار فساد و زایندگان آشفتگی از رصد نقد غیر ممکن میشود. آری، تیغ نقد پیکره های عفونی توموردار جامعه و داده های آن را جراحی می کند و روح و روان جامعه را احیاء میبخشد و به ساکنان جامعه آگاهی تزریق میکند و روی همرفته مسئولیت پذیری ها بیشتر و تخطی ها کمتر میگردد.میدانم که نگاه مثبت جامعه ما با فرهنگ نقد همراه نیست، چه بسا مورد نقد شده را انکار می کنند و فضای نقد و نقادی را آشفته میسازند و آن را به قهر و شتم پاسخ میدهند. امید است که ازین پس مردم ما این زبان منطقی و بدون نیش نقد را به راحتی بپذیرند و در برابرش، موضع تدافعی و دشمنانگی پوچ و بیمایه نگیرند.بنده خود نقد پذیر هستم و دنیای نقادی را دوست دارم؛ زیرا با نقد می توان به پختگی رسید و کمی ها و کاستی های خود را جبران کرد. امید است که ملت ما و به ویژه اصحاب علم و خردمندان دانش دوست، با عمل نقادی و نقدپذیری شان جامعه را به سوی بهبودی، زیبایی و تکامل خوبی ها سوق دهند.
حبیبی صالحی