گزارشمقالات

نگاهی به آموزش و چالش‌های فرا روی آن

آموزش و پرورش در هر جامعه ای جایگاه خود را دارد و یکی از ابزار های مهم پیشرفت و توسعه نامیده می شود که به طور نمونه ما می توانیم از کشورهای توسعه یافته جهان که یکی از آن کشور جاپان است را نام ببریم، در این کشور، پایه و اساس پیشرفت آموزش و پرورش است . اما در کشور ما با وجود موجودیت مکاتب و دانشگاه ها در سراسر کشور بازهم دیده می شود کمی ها و کاستی های زیادی در نظام آموزشی ما وجود دارد، بگونه مثال، می توانیم یکی از مشکلات موجود در نحوه‌ی یاد گیری و آموزش اشاره نماییم  در نظام آموزشی ما بیشتر روی آموزش به شیوه‌ی نظری تأکید شده، اما در ساحه‌ی عمل و تجربه کمتر به آن پرداخته شده است. بویژه در مضامین ساینسی مانند، فزیک، کیمیا، بیولوژی جیولوجی و... دیده می شود در مکاتب، دانش آموزان صرف به حفظ کردن دروس می پردازند و آن را مثل تاریخ یاد می گیرند، در حالی که، اگر به واقعیت نگاه کنیم، ساینس علمی است که براساس تجربه استوار است. همین گونه در نهاد های تحصیلی نیز دیده می شود در رشته های تخصصی کمتر روی کار های عملی تأکید می گردد، به گونه مثال در رشته های زمین شناسی و امور معادن نیاز است که محصلین به هدف فراگیری بهتر دروس به ساحه بروند و تمام وقایع و پروسه های طبیعی که در طول ادوار جیولوجیکی رخ داده و آثاری از آن باقی مانده است آن را از نزدیک مشاهده و مطالعه نمایند. بدون مشاهده  از ساختمان های طبیعی در ساحات محصل نمی تواند به درستی عهد ها و دوره های جیولوجیکی را بفهمد و بداند. همین گونه، در رشته های دیگر مانند، زراعت کمتر محصلین فرصت می یابند تا به ساحه رفته  و بینند که چگونه یک نبات کشت می گردد.  گذشته از این نبود تجهیزات و وسایل لابراتواری و عدم آشنایی دانشجویان و استادان با تکنالوژی روز از جمله مشکلاتی است که تا هنوز در نهاد های تحصیلی و تعلیمی ما وجود دارد، محصلین و دانش آموزان نمی توانند به گونه دقیق مضامین ساینسی را فراگیرند. این باعث گردیده است که آنها نتوانند بعد از فراغت در ساحه کار مؤفق باشند.

عبدالحلیم باخرد

آموزش و پرورش در هر جامعه ای جایگاه خود را دارد و یکی از ابزار های مهم پیشرفت و توسعه نامیده می شود که به طور نمونه ما می توانیم از کشورهای توسعه یافته جهان که یکی از آن کشور جاپان است را نام ببریم، در این کشور، پایه و اساس پیشرفت آموزش و پرورش است . اما در کشور ما با وجود موجودیت مکاتب و دانشگاه ها در سراسر کشور بازهم دیده می شود کمی ها و کاستی های زیادی در نظام آموزشی ما وجود دارد، بگونه مثال، می توانیم یکی از مشکلات موجود در نحوه‌ی یاد گیری و آموزش اشاره نماییم  در نظام آموزشی ما بیشتر روی آموزش به شیوه‌ی نظری تأکید شده، اما در ساحه‌ی عمل و تجربه کمتر به آن پرداخته شده است. بویژه در مضامین ساینسی مانند، فزیک، کیمیا، بیولوژی جیولوجی و… دیده می شود در مکاتب، دانش آموزان صرف به حفظ کردن دروس می پردازند و آن را مثل تاریخ یاد می گیرند، در حالی که، اگر به واقعیت نگاه کنیم، ساینس علمی است که براساس تجربه استوار است. همین گونه در نهاد های تحصیلی نیز دیده می شود در رشته های تخصصی کمتر روی کار های عملی تأکید می گردد، به گونه مثال در رشته های زمین شناسی و امور معادن نیاز است که محصلین به هدف فراگیری بهتر دروس به ساحه بروند و تمام وقایع و پروسه های طبیعی که در طول ادوار جیولوجیکی رخ داده و آثاری از آن باقی مانده است آن را از نزدیک مشاهده و مطالعه نمایند. بدون مشاهده  از ساختمان های طبیعی در ساحات محصل نمی تواند به درستی عهد ها و دوره های جیولوجیکی را بفهمد و بداند. همین گونه، در رشته های دیگر مانند، زراعت کمتر محصلین فرصت می یابند تا به ساحه رفته  و بینند که چگونه یک نبات کشت می گردد.  گذشته از این نبود تجهیزات و وسایل لابراتواری و عدم آشنایی دانشجویان و استادان با تکنالوژی روز از جمله مشکلاتی است که تا هنوز در نهاد های تحصیلی و تعلیمی ما وجود دارد، محصلین و دانش آموزان نمی توانند به گونه دقیق مضامین ساینسی را فراگیرند. این باعث گردیده است که آنها نتوانند بعد از فراغت در ساحه کار مؤفق باشند.

ادامه‌ی این وضعیت باعث گردیده است که ما نتوانیم از افراد تحصیل کرده و درس خوانده در بخش های سکتوری استفاده درست نماییم، بنابراین، نیاز است که در نظام آموزشی و تحصیلی ما تدریس به شیوه‌ی نظری و عملی در نظر گرفته شود  و تجهیزات و وسایل مربوط به کارهای لابراتواری باید در دانشکده ها و مکاتب فراهم گرددتا دانش آموزان و دانشجویان بتوانند به آسانی درس های را که بگونه‌ی نظری فرا می گیرند، آن را در ساحه‌ی عمل نیز مشاهده نمایند و بیاموزند.

از جانب دیگر، طوری که دیده می شود، مواد درسی که فعلاً در نهاد های تحصیلی و آموزشی ما تدریس می گردد، چندان با مواد درسی ای که در نهاد های تحصیلی و آموزشی کشورهای دیگر تدریس می گردد هم خوانی ندارد، از این رو نیاز است که به بهبود کیفیت درس مواد درسی و نصاب درسی نیز مطابق به معیارهای جهانی توجه صورت گیرد تا بتوانند دانش آموزان و دانشجویان از نهاد های آموزشی و تحصیلی فارغ می گردند در رشته تخصصی خویش توانایی کاری را داشته باشند.

آگاهان امور براین باور اند، تا زمانی که در نصاب درسی نهاد های آموزشی و تحصیلی تغییرات لازم بوجود نیاید، نمی تواند آموزش و تحصیل ما در نهاد های تحصیلی و آموزشی داخلی که از کیفیت چندان خوبی برخوردار نیز مهیا  گردد و قشر تحصیل کرده و درس خوانده ما نخواهند توانست در ساحه ی کار و عمل از کارآیی لازم برخوردار گردند، ازا ین رو نیاز است که نصاب آموزشی  وتحصیلی باید مطابق معیارهای روز آماده گردد، همین گونه، توجه به کارهای عملی در رشته های تخصصی نیز می تواند روی بهبود کیفیت آموزش و تحصیل تأثیر گذار باشد. مواد و تجهیزات لابراتواری نیز باید به دسترس نهادهای آموزشی و تحصیلی قرار گیرد تا دانش آموزان و دانشجویان بتوانند در بخش کارهای عملی نیز بگونه ای بهتر آموزش بینند و بتوانند بعد از فراغت در رشته ای خود، در بازارکار بهتر
بدرخشند.

یکی از چالش های دیگر نبود معلمین مسلکی در یک‌تعداد ازمکاتب مختلف کشور محسوب می گردد، تا هنوز وزارت معارف کمتر به این مشکل دانش آموزان توجه کرده است و به جذب معلمین مسلکی آن طوری که لازم است اقدام صورت نگرفته این درحالی است که ما تعدادی زیادی تحصیل کرده ها را در رشته های مختلف از دانشگاه های داخلی و خارجی فارغ اند، سراغ داریم، در صورتی که این افراد توسط وزارت معارف به صفت آموزگار جذب گردند می توانند در روند  آموزش نقش مهم را ایفا نموده و باعث شکوفایی معارف کشور گردد. همین گونه، نبود جای مناسب برای تدریس دانش آموزان در مناطق مختلف کشورحتا درمرکز، بسیاری از دانش آموزان در زیر خیمه درس می خوانند که این امر می تواند یک مشکل بزرگ در بخش معارف تلقی گردد.

افزون براین، طوری که دیده می شود آموزگاران در افغانستان به دلیل عدم کفایت معاش که در بدل آموزش به آنها از طرف دولت داده می شود، نمی توانند با آن مایحتاج زندگی خانوادۀ خویش را مرفوع سازند، از این رو، آنها مجبور اند که نیم روز به انجام کارهای شاقه روی بیاورند تا بتوانند نیازمندی   های خود را مرفوع سازند. این باعث می گردد که آموزگاران نتوانند فرصت این را بیابند که قبل از این که به مکتب بروند، آمادگی گرفته و بصورت بهتر دانش آموزان را درس دهند، از این رو دیده می شود که بیشتر از دانش آموزانی که در مکاتب مختلف درس خوانده اند و از آن فارغ شده اند از داشتن سواد کافی بی بهره اند. بنابراین لازم است که دولت تلاش نماید تا برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش در کشور امتیازات بیشتری را به آموزگاران در نظر گیرد و معاشات آنها را افزایش دهد، در این صورت است که آموزگاران در سراسر کشور مجبور نمی گردند تا دست به انجام کارهای شاقه بزنند و با گرفتن معاش خوب می توانند مایحتاج زندگی خانواده خود را مرفوع سازند و به این ترتیب آنها فرصت این را پیدا خواهند نمود که بیشتر مطالعه نمایند تا بتوانند فرزندان این سرزمین را که آینده این کشور بدستان آنها رقم می خورد را بصورت بهتر آموزش دهند اینجاست که دروضعیت آموزش و پرورش کشور تغییر قابل ملاحظه ای رونما خواهد شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن