اجتماعی

قدمت ادب شفاهی کودکان، بر ادب نوشتاری

به علت عدم ثبت آثار شفاهی در روزگاران گذشته، اسناد زیادی در مورد ادب عامیانه بدست نداریم، ولی با اشاراتی که مؤرخین در آثارشان بر برخی از این گونه سروده ها دارند، گاه‌گاهی پارچه هایی از نظم شفاهی را نیز به عنوان سند ذکر نموده و یا از گونه های نثری یادی کرده اند؛ موجودیت گونه های امروزی ادب شفاهی را در گذشته های دور به اثبات می رساند. هرچند برای اثبات وجود این بخش فرهنگ نیازی به سند نداریم؛ زیرا حقیقت مسلم و اصل کاملاً روشن آنست که ادب شفاهی ما در ادب نوشتاری می باشد، چی سابقه ی ادبیات از اختراع خط توسط آدمی زادگان فرا تر نمی رود، حال آنکه سابقه فرهنگ شفاهی به قدمت زندگانی اجتماعی انسان است.

قسمت نخست

کوهکن

به علت عدم ثبت آثار شفاهی در روزگاران گذشته، اسناد زیادی در مورد ادب عامیانه بدست نداریم، ولی با اشاراتی که مؤرخین در آثارشان بر برخی از این گونه سروده ها دارند، گاه‌گاهی پارچه هایی از نظم شفاهی را نیز به عنوان سند ذکر نموده و یا از گونه های نثری یادی کرده اند؛ موجودیت گونه های امروزی ادب شفاهی را در گذشته های دور به اثبات می رساند. هرچند برای اثبات وجود این بخش فرهنگ نیازی به سند نداریم؛ زیرا حقیقت مسلم و اصل کاملاً روشن آنست که ادب شفاهی ما در ادب نوشتاری می باشد، چی سابقه ی ادبیات از اختراع خط توسط آدمی زادگان فرا تر نمی رود، حال آنکه سابقه فرهنگ شفاهی به قدمت زندگانی اجتماعی انسان است.

به گونه یی که ادبیات نوشتاری زبان دری از لحاظ قدمت زمانی و دخایز دانش و معرفت بشری یکی از بارز ترین نمونه های آفریده انسان است که در طول تاریخ و پهنای جغرافیای وسیع منطقه مهمی از آسیا توسط دانشمندان، شعرأ و ادبای ملت های گونه گون تقدیم جامعۀ بشری گردیده است.

آنچه به اسناد مربوط می شود، وجود حکایاتی که مربوط به سده ها پیش از ظهور دین اسلام است، و سپس یادی از سرود کودکان بلخ در تاریخ طبری، نام بردن از سرودهایی در تاریخ بخارا، شرح چند بازی دارندۀ سرود در کتاب طبی هدایت المتعلمین اخوینی بخارایی و ذکری از محتوای برخی از افسانه ها در تاریخ بیهقی، اشاره هایی به این نوع ادب به شمار می‌روند.

از آنجایی که ساحۀ ادب شفاهی چنان وسیع و پر از تنوع است که نمی توان حتی بازشناسی مختصر جهات گونه گون آن را در یک مقالۀ کوتاه نیز گنجانید، ازین رو به مناسب یاد سرود کودکان بلخ در سرآغاز این نوشتار می خواهیم بحث را روی آفریده های شفاهی کودکان متمرکز سازیم و ازین میان نیز صرف اشکال منظوم آن را در محراق توجه قرار دهیم تا باشد که حد اقل با یک مورد از ادبیات شفاهی مردم افغانستان نیز آشنایی پیدا کرده باشیم.

محمد فرزند جریر طبری در کتاب بسیار معروف خود تاریخ طبری، در ذکر وقایع سال ١٠٨هجری قمری ( ۷۲٠م) یاد آور شده که ابومندر اسد پسر عبدالله القسری سرلشکر عرب، به پاردریا لشکر کشید اما از حاکم ختلان (که یکی از ولایات چارگانۀ تاجیکستان امروزیست) شکست یافته، به بلخ گریخت؛ دراین شهر کودکان از عقب لشکر از جنگ گریخته او روان شده، به طعنه می خواندند :

از ختلان آمدیه

بـرو تباه آمـدیــه

آواره باز آمدیه

خشک و نزار آمدیه

این ترانۀ یکهزار و سه صد و نزده ساله که قدیم ترین سرود ثبت شدۀ کودکان و شاید دومین ترانۀ ثبت شدۀ زبان دریست که به روزگار ما رسیده؛ پیشینۀ یکی از عنعنه های مروج امروزی کودکان ما را تا حدود چهارده قرن به اثبات می رساند.

بازتاب اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعۀ امروز نه تنها در ترانه های اطلاعاتی بزرگسالان، بلکه در آفریده های شفاهی کودکان نیز جایگاه در خور توجهی داشته، نمونه های معاصر آن را به فراوانی در اختیار داریم.

سرودهای کودکان در سال های معاصر که حوادث سیاسی کشور سرعت غیر معمولی داشته، تغییرات و تبدلات سیاسی بر زندگانی عامۀ مردم تأثیرات شگرفی از خود بجا گذاشته است، و انباشته است از آفریده هایی که به این رویداد ها پیوند دارند.

گذشته از سرودهای بازی کودکان که به ارتباط وقایع روز به میان آمده و درآن اوضاع جاری جامعه به نقد کشانیده شده است؛ جنبه های دیگر این بخش ادبیات شفاهی نیز بسیار وسیع و پنهاور می باشد که به صورت عمده می توان آنها را به دسته های سرودها و ترانه های موسمی، سرودهای مراسمی، سرودهای شکار، سرودهای مکتب، سرود های رقابتی، سرود های بازی و نظایر اینها دسته بندی کرد.

سرودهای مراسمی وابسته به برخی از مراسم های ویژه یی اند که با بعضی از جشن ها، اعیاد ملی و رویدادهای طبیعی فصلی ارتباط داشته، جدا از مراسم خود اجرا نمی گردند؛ مانند ترانه، طلب باران، دفع باران، رمضانی، سوری (چارشنبه سوری) یا بته، بته آمین، گل گردانی و امثال اینها. چنین سرودها و مراسم آنان به صورت اختصاصی متعلق به پسران بوده، دختران را در جریان آنها راهی نیست و علت نیز آنست که فعالیت های وابسته به این رسوم جنبه ی پسرانه داشته، نیازمند کار و تک و پوی زیاد در خارج از منزل اند.

سرودهای موسمی نوع دیگر ادب شفاهی کودکانست که به فصول معین سال ارتباط می گیرد، ولی وابسته به مراسم معین نبوده، بلکه با کار و فعالیت های کودکان دراین فصول رابطه دارد که اغلب در باره ی طبیعت و پدیده های طبیعی، حیوانات، پرندگان و امثال اینهایند. این دسته سرودها را می توان در دسته بندی زیرین به بازشناسی گرفت :

الف – سرود های شکار که عبارت از قطعات منظوم بسیار کوتاه بوده، به پسران اختصاص دارد. این گروه کودکان سرودهای مورد بحث را در جریان تعقیب و شکار پرندگان می خوانند و می پندارند که اینها افسونی برای به دام کشیدن پرنده ها بوده، آنان را به سهولت به دست شان می اندازد؛ مانند اینکه کودکان کوهستان ولایت کاپیسا در جریان به دام انداختن مرغکی که نخستین پرنده ی بهاری و پیک نوروزست و فالمه چقکک نامیده می شود، می خوانند :

 

فالمه لی، ها فالمه لی!

کرم هایت کبلی

فالمه چقکک چقاندمت

لب لب جوی دواندمت

تا نگیرم نمانمت

پیشتر برو

کرمک بخو              ادامه دارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *