سیاسی

حکومت‌های تحمیلی؛ درد ملت را دوا نمی‌کنند

باورود قوای نظامی امریکا درافغانستان رسانه های داخلی وخارجی پیام های خوش باورانه را در اذهان مردم تزریق می کردندو وعده های چرب ونرم را به خورد مردم واگذارمی نمودند. ملت خوش باورما نیز چنین وعده های پر زرق و برق را به فال نیک گرفته بی صبرانه به استقبال می نشستند.

حمید
باورود قوای نظامی امریکا درافغانستان رسانه های داخلی وخارجی پیام های خوش باورانه را در اذهان مردم تزریق می کردندو وعده های چرب ونرم را به خورد مردم واگذارمی نمودند. ملت خوش باورما نیز چنین وعده های پر زرق و برق را به فال نیک گرفته بی صبرانه به استقبال می نشستند.
یکی ازاحیاکردن ملیونها شغل کاری برای مردم نادار و بی بضاعت ما صحبت می کرد و دیگری ازنوسازی وبازسازی بندهای آبگردان وتوسعه زمین های زراعتی واشتغال دهاقین حرف وعمل به زبان می آورد. آن یکی از احیای بندبرق، تولید وصدورآن به کشورهای خارجی ازعمق دل نشخوارمی کرد و دیگری کشور را به مرکزترانزیتی و تجارتی ممالک منطقه وجهانی در اوقات کم وصل می نمود. بنابراین دامنه تبلیغات عوام فریبانه به اندازه یی گسترده شده بودکه مردم ما درعالمی ازخیالات همه درد و غم خودرا درمدتی کم به فراموشی سپرده بودند.
بالآخره حکومت هایی به اسم های مختلف: انتقالی، موقت وانتخابی!؟ یکی پی دیگر جای خودرا به دیگری واگذارمی کرد، اما ازوعده هایی که برای مردم داده شده بود همانند:یخ که درآفتاب گذاشته شود؛ اثری دیده نمی شد.
اشخاصی که در رده های بلند دولتی گماشته می شدند معیاراساسی برای ابقا در پست های بلند دولتی داشتن دویاسه تابعیت خارجی بود. افرادی که دارای صرف تابعیت افغانی می بودند، جایی در رده های بلند دولتی برایشان درنظرگرفته نمی شد، چون ازطرف کدام کشوری معرفی نمی گردیدند. دروجود اشخاص دارای تابعیت دوگانه وسه گانه دویا سه خصلت مزدورانه نیز وجود داشت که برای حامیان شان برگ برنده یی به حساب می آمد:
یکی؛ آنکه احساس وطندوستی ومردم داری ازوجودشان مسخ شده بود؛ دل سوزی به مردم وکشورخود نداشتند. هرلحظه که از زین قدرت پایین کشانده می شدند، لحظه بعد پاهایشان به پایدان طیاره عازم کشور متبوع شان بلندگردیده وپشت سرخودرا هم نگاه نمی کردند. اینکه برای مردم وافغانستان کدام کارمثبتی انجام داده اند ویانه خیالی به سرنداشتند.
دوم؛ امتیازی که برایشان ازطریق حکومت باتوصیه حامیان شان مقدرمی گردید، نهایت گزاف که از ده الی چهل هزاردالردرماه می رسید بلکه بالاترازآن؛ به این طریق کمک هایی که بنام مردم افغانستان درطول دو دهه قبل، ازطریق جامعه جهانی به کشورما سرازیر می گردید، توسط چنین افراد واشخاص به این طریق دوباره ازافغانستان خارج می گردید. این سلسله درطول دودهه بدون وقفه ادامه داشت.
سوم؛ درمادام مسئولیت به هراندازه یی که در ایجادفساد وترویج آن، در ارگان های مختلف دولت سهم می گرفتند، صلاحیت واقتدارشان بالاترمی رفت و اگراحیاناً ازطرف ارگانهای کشفی ویا مرجع دیگر درانظارمردم افشامی گردیدند، توسط مقامات ذیصلاح ازیک پُست به پُست دیگر گماشته می شدند.
به این ترتیب دست ارگانهای عدلی وقضایی به آنان نمی رسید وآخرین گزینه همین بودکه ازوظیفه کنارزده شوند وبعدعازم کشور متبوع شان گردند، آنهم بدون تعقیب ومجازات توسط مسئولان و دست اندرکاران عدلی وقضایی.
به این طریق ازیک طرف کمک های بادآورده را ازکشوردوباره بیرون کردند وازسوی دیگر فساد مالی واخلاقی را که درکشورهای غربی درمیان سردم داران حکومت ها وارگانهای مربوطه اش رایج بود، از آن بیشتر و بدتر درافغانستان ترویج نمودند.
به جای انجام وعده های بازسازی ونوسازی که به ملت داده بودند، پدیده های منفی که تاقبل ازآن در افغانستان وجود نداشت را به مردم وجامعه جاگزین وبه توسعه آن پرداختند.
یکی ازشعارهای شان درآن وقت این بودکه حکومت دموکراسی: یعنی حکومت مردم، ازمردم بالای مردم. وبه معنای دیگر حکومت همه شمول!؟
که شامل همه اقشارملت بوده باشد.
اما زمانی که شعارها درعمل پیاده گردید؛ دیده شد حکومت فرمایشی که تأسیس گردیده وصاحب اقتدار وصلاحیت است؛ یک حکومت قبیله یی، متعصب وتنگ نظر؛ کاملاً مستعمره وخارجی گرابوده است.
درعمل میان اقشارمختلف جامعه به اثبات رسیدکه این حکومت ها درطول دوهه که یک عمربرای بازسازی ونوسازی فرصتی است، را به هدر دادند ومردم را درتنگنای اقتصادی به گروگان گرفته اند. بنابراین نفرت وانزجارمردم درمقابل چنین حکومت ها روزبه روز بیشترشده رفت. فاصله میان مردم وحکومت به فرسخ ها رسید وحمایت مردمی را به طورکامل ازدست دادند.
به این ترتیب غلامان حلقه به گوش زمانی متوجه شدندکه مردم روزبه روز ازآنان نفرت ودوری می کنند، ازمردم ناامیدشده دست به دامان حامیان شان شدند. حتا تاآخرین روزقدرت، مطمئن به این بودند که اشغالگران، غلامان حلقه به گوش خودرا تنها نخواهندگذاشت و درسایه آن به کرسی ریاست جمهوری سه نفره خود تکیه داده بودند.
ولی در دقیقه نود متوجه شدندکه حامیان شان می خواهند، قبل ازغلامان شان فرار را برقرار ترجیح دهند؛ سردم داران جمهوری سه نفره درحالت پراکندگی خواستند قبل ازاخراج اشغالگران، خودرا نجات داده باچپاول دارایی های عامه، بزدلانه وبیشرمانه، ننگ وناموس و مادروطن خودرا رهاکرده روانه دیار غربت گردیدند.
جای تأسف اینجاست که حامیان این بزدلان باردیگرازبلندگوهای غربی حرف ازحکومت همه شمول!؟ می زنند ومزدوران شان با این شعارها، شبانه روز را به امیدواری به سرمی رسانند. تاشاید باردیگر این پرنده اقبال به شانه های شان به پرواز درآیدو دوباره خواب های ملوک الطوایفی شان به حقیقت مبدل گردد.
مردم افغانستان چنین شعارهای میان تهی را یک بار به تجربه نشسته اند گفتار، کردار وعمل آنان را ازنزدیک دیده وشنیده اند. بنابر این دیگرفریب نیرنگ بازی های چنین اشخاص فرصت طلب وخودخواه را هرگزنخورده وبه آنان اجازه برهم زدن سرنوشت خودرا نخواهند داد.
ازینکه برای حکومت همه شمول!؟ تااکنون تعریف مشخصی ارائه نگردیده است؛ بنابراین گفته می شود که این کلمه، یک سخن مجهول بوده صرف بهانه گیری است برای غربیان ونوکران فراری شان تا ازطریق فشارآوردن بالای مردم و امارت اسلامی افغانستان، که به خواست های شان تمکین گردد.
ولی تاجایی که مردم افغانستان تجربه دارند و مطمئن اند، حکومت های تحمیلی وفرمایشی درافغانستان نتیجه مثبت نداده و به زخم های مردم کشور مرهمی گذاشته نمی تواند.
اگربرای مردم افغانستان سودی می داشت، درحدودکمتراز ۴۵ سال ماشاهدچندین تحولات وحکومت های تحمیلی وفرمایشی بیرون ازافغانستان بودیم، تا امروزبه چشم سرمشاهده می کردیم. اما متأسفانه حکومت های وارداتی درخطه ی پاک افغانستان که زیارت گاه های اولیای کرام است نتیجه مثبت نداده و درد ملت را دواکرده نتوانسته است.اما مردم مابه این باور رسیده اندکه اگرکشور خودرا صادقانه خود نسازند.باهمدردی غرض آلودبیگانه گان وطن محبوب ما آباد وعمران نخواهدگردید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *