سیاسی

تعصب، پدیده خانمان‌سوز اجتماعی

تعصب، پدیده‌ای شوم، خانمان‎سوز و احساسات به‌جامانده از زمان جاهلیت قبل از اسلام است. هرچند در حوزه تعصبات، وحدت مشاهده می‌شود؛ ولی این وحدت بر اساس رنگ، خون، نژاد، ملیت،زبان و ... شکل‌گرفته است که اسلام این‌همه احساسات را محکوم نموده و آن‌ها را از عصبیت‌های جاهلیت خوانده است. تعصبات با انواعی که دارد، یكی از عوامل مشکل‌آفرین در زندگی اجتماعی مردم و به‌ویژه در زندگی مسلمانان است، ریشه‏ای اغلب در بحران‎های اجتماعی، همین تعصب است. اسلام توجه و تأکید خاص بر وحدت پیروانش بر اساس عقیده و باور آنان دارد، اما پیروان شیطان و دشمنان مسلمانان همواره تلاش می‌کنند که از یک‌سو عقاید و باورهای مردم مسلمان را موردحمله خویش قرار دهند و از سوی دیگر احساس جاهلی تعصب زا را در رگ و خون و پوست آنان برانگیزد و آثار ایمان،عقیده، باور و اخلاق اسلامی آنان را به باد فنا بسپارند. در جهان بشریت و به‌ویژه در جوامع اسلامی دیده‌شده که ملت‌ها درنتیجه‌ی برانگیخته شدن احساس جاهلی تعصب، به گروه‌ها و توده‌های محارب و دشمن تقسیم‌شده امتی که باید زیر چتر واحد زندگی کنند را به امت‌های متعدد و چند پارچه‌ی ازهم‌پاشیده تبدیل می‌کنند. فلسفه‎ای اجتماعی غربیان که رویه دشمنانگی با مسلمانان دارد و پدیده‌هایی چون زبان، نژاد،خون، رنگ، سمت و ملیت‌ها را معیار وحدت قرار می‌دهند، بانفوذ در رگ و خون مردم مسلمان آنان را به گروه‌های متخاصم مبدل نموده و جوامع مسلمان را با یکدیگر می جنگانند و در نتیجه اختلاف و چند پارچگی زمام امور مردم ازهم‌پاشیده را به دست می‌گیرند و بر آنان کلانی و رهبری می‌کنند. قرآن کریم با نزولش و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با بعثتش با این پدیده شوم به مبارزه پرداخته‌اند، آن را شدیداً تقبیح نموده و مردود دانسته‌اند و ملت‌های مسلمان را از شر این پدیده خانمان‎سوز بر حذر داشته‌اند. قرآن كریم یكی از ریشه‌های اختلافات خانمان‌سوز اجتماعی را، تعصب دانسته چنین بیان می‌دارد: ترجمه: و هنگامى كه به آن‌ها گفته شود ازآنچه خدا نازل كرده است پیروى كنید، مى‏گویند: بلكه ما ازآنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروى می‌نماییم، آیا نه این است كه پدران آن‌ها چیزى نمى‏فهمیدند و هدایت نیافتند؟!»( بقره: 170) تعصب یعنی «جانب‌داری كردن از كسی یا از طریقه و مذهبی، حمایت و یاری‌کردن، به چیزی دل بستن و مقید بودن و سخت از آن دفاع كردن» تعصب تنها دل‌بستگی نیست بلكه نفرت از كسانی، یا از مذهب و قوم و قشر خاصی نیز تعصب است؛ بنابراین تعصب به شاخه‌های شخصی، قومی، نژادی، مذهبی، جغرافیایی و غیره تقسیم می‌گردد و هر یك از تعصبات فوق زنگاری است كه بر دل‌ها و عقل‌ها می‌نشیند و آن‌ها را می‌پوشاند، سرانجام دل و عقل آدم‌ها كور می‌گردند، انسان‌های متعصب فقط همان شخص، مذهب، نژاد و گروه خود را حق می‎دانند و به‌حق راه نمی‌یابند اگرچه دلیل روشن بر آن وجود داشته باشد، روی‌هم‌رفته هر یك این تعصبات چند پارچگی جامعه و ملت را به دنبال داشته، خسارت‌های سنگینی را بر پیكر هر جامعه و به‌ویژه جامعه‌ی اسلامی وارد می‌کند. بسیاری از نویسندگان معاصر نیز پدیده تعصب را یکی از عوامل و انگیزه‌های مهم اختلاف و تفرق اجتماعی دانسته‌اند. ناصر بن سلیمان العمر می‌نویسد: «یكی از عوامل اختلاف و تفرق، تعصب است، چه تعصب سیاسی باشد یا مذهبی یا حزبی یا برای اشخاص و رموز و چه از جهت فرط محبت باشد یا از فرط بغض.

قسمت اول
حبیبی صالحی
تعصب، پدیده‌ای شوم، خانمان‎سوز و احساسات به‌جامانده از زمان جاهلیت قبل از اسلام است. هرچند در حوزه تعصبات، وحدت مشاهده می‌شود؛ ولی این وحدت بر اساس رنگ، خون، نژاد، ملیت،زبان و … شکل‌گرفته است که اسلام این‌همه احساسات را محکوم نموده و آن‌ها را از عصبیت‌های جاهلیت خوانده است. تعصبات با انواعی که دارد، یكی از عوامل مشکل‌آفرین در زندگی اجتماعی مردم و به‌ویژه در زندگی مسلمانان است، ریشه‏ای اغلب در بحران‎های اجتماعی، همین تعصب است. اسلام توجه و تأکید خاص بر وحدت پیروانش بر اساس عقیده و باور آنان دارد، اما پیروان شیطان و دشمنان مسلمانان همواره تلاش می‌کنند که از یک‌سو عقاید و باورهای مردم مسلمان را موردحمله خویش قرار دهند و از سوی دیگر احساس جاهلی تعصب زا را در رگ و خون و پوست آنان برانگیزد و آثار ایمان،عقیده، باور و اخلاق اسلامی آنان را به باد فنا بسپارند. در جهان بشریت و به‌ویژه در جوامع اسلامی دیده‌شده که ملت‌ها درنتیجه‌ی برانگیخته شدن احساس جاهلی تعصب، به گروه‌ها و توده‌های محارب و دشمن تقسیم‌شده امتی که باید زیر چتر واحد زندگی کنند را به امت‌های متعدد و چند پارچه‌ی ازهم‌پاشیده تبدیل می‌کنند. فلسفه‎ای اجتماعی غربیان که رویه دشمنانگی با مسلمانان دارد و پدیده‌هایی چون زبان، نژاد،خون، رنگ، سمت و ملیت‌ها را معیار وحدت قرار می‌دهند، بانفوذ در رگ و خون مردم مسلمان آنان را به گروه‌های متخاصم مبدل نموده و جوامع مسلمان را با یکدیگر می جنگانند و در نتیجه اختلاف و چند پارچگی زمام امور مردم ازهم‌پاشیده را به دست می‌گیرند و بر آنان کلانی و رهبری می‌کنند. قرآن کریم با نزولش و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با بعثتش با این پدیده شوم به مبارزه پرداخته‌اند، آن را شدیداً تقبیح نموده و مردود دانسته‌اند و ملت‌های مسلمان را از شر این پدیده خانمان‎سوز بر حذر داشته‌اند. قرآن كریم یكی از ریشه‌های اختلافات خانمان‌سوز اجتماعی را، تعصب دانسته چنین بیان می‌دارد: ترجمه: و هنگامى كه به آن‌ها گفته شود ازآنچه خدا نازل كرده است پیروى كنید، مى‏گویند: بلكه ما ازآنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروى می‌نماییم، آیا نه این است كه پدران آن‌ها چیزى نمى‏فهمیدند و هدایت نیافتند؟!»( بقره: 170) تعصب یعنی «جانب‌داری كردن از كسی یا از طریقه و مذهبی، حمایت و یاری‌کردن، به چیزی دل بستن و مقید بودن و سخت از آن دفاع كردن» تعصب تنها دل‌بستگی نیست بلكه نفرت از كسانی، یا از مذهب و قوم و قشر خاصی نیز تعصب است؛ بنابراین تعصب به شاخه‌های شخصی، قومی، نژادی، مذهبی، جغرافیایی و غیره تقسیم می‌گردد و هر یك از تعصبات فوق زنگاری است كه بر دل‌ها و عقل‌ها می‌نشیند و آن‌ها را می‌پوشاند، سرانجام دل و عقل آدم‌ها كور می‌گردند، انسان‌های متعصب فقط همان شخص، مذهب، نژاد و گروه خود را حق می‎دانند و به‌حق راه نمی‌یابند اگرچه دلیل روشن بر آن وجود داشته باشد، روی‌هم‌رفته هر یك این تعصبات چند پارچگی جامعه و ملت را به دنبال داشته، خسارت‌های سنگینی را بر پیكر هر جامعه و به‌ویژه جامعه‌ی اسلامی وارد می‌کند. بسیاری از نویسندگان معاصر نیز پدیده تعصب را یکی از عوامل و انگیزه‌های مهم اختلاف و تفرق اجتماعی دانسته‌اند. ناصر بن سلیمان العمر می‌نویسد: «یكی از عوامل اختلاف و تفرق، تعصب است، چه تعصب سیاسی باشد یا مذهبی یا حزبی یا برای اشخاص و رموز و چه از جهت فرط محبت باشد یا از فرط بغض.
تعصب زنگاری است كه بر قلب و عقل تهاجم می‌کند و آن‌ها را می‌پوشاند و هرگاه برای متعصب دلایل و براهین پیش كرده شود، آن را نمی‌بیند.»(ناصر العمر، الاختلاف فی العمل الإسلامی الأسباب و الآثار، ص: 56) دكتور عمر بن عبدالله كامل می‌نویسد: «یكی از عوامل اختلاف … تعصب و جانب‌داری از اقوال اشخاص، مذاهب و گروه‌هاست، تعصب شهر گرایی، سمت گرایی، حزب گرایی، گروه‌گرایی و رهبر گرایی.»( عمر بن عبدالله كامل، آداب الحوار و قواعد الاختلاف، ص 31) ابراهیم البریكان می‌نویسد: «چهاردهمین عامل اختلاف افگنی در جامعه، تعصب و جانب‌داری از آراء و افکار و مذاهب است.»( ابراهیم البریكان، الاختلاف فی أصول الدین اسبابه و احكامه، ص 19) جامعه‌ای كه در آن‌یکی از تعصبات وجود داشته باشد، با انواع مفاسد آلوده می‌گردد، هر گز روی آرامش را نخواهند دید، قطعاً چنین جامعه مملو از كینه و دشمنی و هرگونه عوامل تباهی است. اصولاً جامعه‏اى كه گروهى از آن [كه طبعی اقلیتى خواهند بود] مرفه‏ترین زندگى را داشته باشند، در ناز و نعمت غوطه‌ور و در اسراف و تبذیر غرق باشند و به موازات آن آلوده انواع مفاسد گردند، درحالی‌که گروه دیگرى كه اكثریت را تشكیل مى‏دهند از ابتدایى‏ترین و ساده‏ترین وسیله زندگى انسانى محروم باشند چنین جامعه‏اى نه جامعه‏اى است كه اسلام آن را بپسندد و نه رنگ جامعه انسانى دارد. چنین مجتمعى هرگز روى آرامش را نخواهد دید، ظلم و ستم، خفقان و سلب آزادى، استعمار و استكبار، حتماً بر آن سایه خواهد انداخت، جنگ‌های خونین غالباً از جامعه‏هایى كه داراى چنین بافتى هستند برخاسته و ناآرامی‌ها در چنین جوامعى هرگز پایان نمى‏گیرد… چنین جامعه‏اى قطعاً مملو از كینه و دشمنى و حسادت و كبر و غرور و ظلم و ستم و خودكامگى و استكبار و هرگونه عوامل تباهى است .( مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ‏12، صص 420 و 421) در حدیثی به روایت حضرت جبیر بن مطعم t می‌خوانیم كه رسول كریم ص فرمودند: «لَیسَ مِنَّا مَنْ دَعَا إِلَى عَصَبِیةٍ؛ كسی كه به عصبیت فرابخواند از ما نیست.»( ابوداود سیستانی، سنن ابی داود، ج 4، ص 494، ح: 5123.) امروزه غرب و اروپا به عصبیت جنسی تمسك ورزیده‌اند، همان‌طوری كه عرب جاهلیت تعصب می‌کردند، زهر این تعصب به بسیاری از مسلمانان غرب‌زده سرایت کرده است،( محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج 4، ص 18) برخی از ایشان خواسته‌اند كه از جهت تعذر جنسیت نسبی، این تعصبات جنسی را در میان مسلمین به راه‌اندازند که در سطور آینده به گونه‌ها و شاخه‌های آن اشاره خواهیم کرد. ادامه دارد…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *