سیاسی

درس‌هایی‌ که مبارزین فلسطین به دنیا آموختند

عملیات طوفان الاقصی با دستاورد‌های پیروزمندانه بی‌نظیر، یک شاهکار نظامی بزرگ و بی‌بدیل بود و در تاریخ جاودان خواهد ماند.

عملیات طوفان الاقصی با دستاورد‌های پیروزمندانه بی‌نظیر، یک شاهکار نظامی بزرگ و بی‌بدیل بود و در تاریخ جاودان خواهد ماند.

صبر، استقامت و صلابت مردمی مظلوم، اما عزیز و مقتدر، که ده‌ها سال است در اسارت دشمن در منطقه‌ای محاصره شده و در یک زندان باز زندگی می‌کنند در مواجهه با بزرگ‌ترین قدرت‌های نظامی جهان دنیا را تغییر داد.

نورافشانی خون پاک کودکان معصوم شهید، چشم بشریت را بر حقایق باز کرده است و زلزله شهادت نوزادان که فقط درفاصله چند ساعت از ولادتشان در خون تپیدند، دنیای غرق در لذت‌های شوم مادی را از خواب بیدار کرده است.

جامعه بشری در پرتو نور این جهاد مقدس دارد راه خود را کم کم می‌یابد. خدای متعال در این مقاومت فداکارانه برکتی نهاد و اعجازگونه پیشرفتی را در تعالی جامعه بشری ایجاد کرد که با یک قرن تلاش برای روشنگری و تبیین هم چنین پیشرفتی حاصل نمی‌شد.

این حرکت که وحشی‌های رژیم صهیونیستی انجام داد، نه فقط آبروی خود رژیم صهیونیستی را بل، آبروی امریکاو0 تعدادی از این کشور‌های معروف اروپایی را برد، حتی آبروی تمدن و فرهنگ غرب را برد. فرهنگ غرب و تمدن غرب همان تمدنی است که وقتی با بمب فسفری می‌زنند و ۵ هزار کودک را شهید می‌کنند، رئیس فلان کشور میایستد می‌گوید که اسرائیل دارد از خودش دفاع می‌کند! این دفاع از خود است؟ فرهنگ غرب این است؛ در این قضیه فرهنگ غرب بی آبرو شد.

تمام جهان رویارویی دو تفکر و دو تمدن را می‌بینند. در همین حدی که حماس از اسلام یاد گرفته چه شکوهی را به نمایش گذاشته است و در طرف مقابل اسرائیل که غربی‌ها و دنباله‌های داخلی آن‌ها همیشه گفته‌اند و می‌گویند برجسته‌ترین الگوی دموکراسی لیبرال در منطقه است چه افتضاح و رسوایی را به بار آورده است.

به خواست خدا پرده‌ها کنار‌زده شده، یک صفحه نمایشگر به وسعت مشاهده همه جهان- گشوده شده تا جهانیان همه ماهیت واقعی این دو تفکر را به چشم خود ببینند.

این بیان یک حقیقت انکارناپذیر است که غزه قبرستان لیبرال دموکراسی شد و غزه، پرونده تفکر غرب را برای همیشه بست. همه مردم دنیا دو جبهه و ماهیت دوطرف را می‌بینند و مقایسه می‌کنند.

در یک طرف سعه‌صدر، بردباری و حلم و در طرف مقابل حقد و کینه و تنگ‌نظری؛ همه دیدند رزمندگان مجاهد فلسطینی بعد از ۷۵ سال که از اشغال سرزمینشان می‌گذشت به تعداد زیادی از شهرک‌های اشغالی و غصب شده مسلط شدند. آتش زدن و انهدام کل خانه‌های این شهرک‌ها کار ساده‌ای بود. یک گوگرت و یک بوتل تیل می‌خواست، ولی رزمنده‌ای که بعد از ۷۵ سال از اشغال سرزمینش تسلط پیدا می‌کند، حلیم است و سعه‌صدر دارد، ولی دشمن او چطور؟ از امریکا بمب‌های ضد پناهگاه را که برای انهدام استحکامات زیرزمینی ساخته شده می‌گیرد، ساختمان‌های مسکونی را می‌کوبد و ۴۵ هزار خانه مسکونی را با خاک یکسان می‌کند.

وقتی رزمنده‌ای در کرانه باختری عملیات می‌کند رژیم صهیونیستی با مواد منفجره خانه آن رزمنده را از بین می‌برد؛ در جنین با بلدوزر آسفالت کوچه‌ها را که رزمنده فلسطینی از آن عبور یا تیراندازی کرده، از جا می‌کند و کل آسفالت یک سرک را در انتقام از عملیات از بین می‌برد. تنگ نظری و کینه توزی تا کجاست؟

آن سو جبهه بخل و خساست است   به روی زنان و بچه‌ها و مردم عادی آب و غذا را می‌بندند. در طرف مقابل مجاهدان فلسطینی‌ که خودشان در محاصره و تحریم هستند و آب و غذا به روی آن‌ها و خانواده‌شان بسته شده است، اوج سخاوت و دست و دلبازی را از خود نشان می‌دهند و در اوج نداری به بهترین نحو از اسرای خودشان پذیرایی می‌کنند.

اسیر اسرائیلی که آزاد می‌شود بعد از ۵۰ روز سرحال‌تر و شاداب‌تر از روز اول اسارت همراه سگ خودش آزاد می‌شود، در حالی که دشمن به فلسطینی‌ها گرسنگی می‌دهد. فلسطینی‌ها حتی سگ متعلق به اسیرشان را هم گرسنه نگه نداشته‌اند، غذای آن را هم تأمین کرده‌اند. این‌ها همه را دارند می‌بینند و مقایسه می‌کنند. کدام تفکر صلاحیت اداره جهان را دارد. آن کس که آب به روی مردم می‌بندد یا محاصره شده‌ای که از سگ اسیرش هم پذیرایی می‌کند؟

آن طرف میدان، در نهایت قساوت و اوج بی‌رحمی نزدیک به ۴۰ هزارتن بمب‌های امریکایی را روی سر زن و کودک می‌ریزد، کشتار جمعی می‌کند، بیش از ۵ هزار کودک را به شهادت می رساند و در نهایت سنگدلی جشن کودک‌کشی می‌گیرد، اما این طرف میدان نهایت مروت و جوانمردی مجاهد فلسطین که با مشقت و سختی خیلی زیاد خطوط مستحکم دشمن را شکسته و به شهرک‌های صهیونیستی رسید. بسیاری از زنان و کودکان ساکن این شهرک‌ها را بدون کوچک‌ترین آزار در خانه‌شان تا پایان عملیات حبس می‌کند که در معرکه آسیب نبینند و تا پایان عملیات آن‌ها را رها می‌کند که مصاحبه‌های تعدادی از این خانواده‌ها را در رسانه‌ها دیدید و همه دیدند و دارند انتخاب خودشان را می‌کنند. هیچ‌وقت هیچ انسانی قساوت و بی‌رحمی را بر ترحم و جوانمردی ترجیح نمی‌دهد. بی‌جهت نیست که در دوماه گذشته قرآن کریم به پرفروش‌ترین کتاب در کشور‌های غربی تبدیل شده است.

یک سو جبهه جبن و ترس و بزدلی نیرو‌های مسلح صهیونیست‌ها را می‌بینیم که در فراخوان نیروهایشان ۵۵ درصد اصلاً به میدان نیامدند. آن‌ها هم که خیلی شجاع بودند و آمدند بیشتر از ۲ هزارنفرشان از غزه فرار کردند. دو طبقه آن‌ها که وارد غزه شده بودند نافرمانی کردند و بدون اجازه عقب‌نشینی کردند. در مقابل ارتشی که جرئت رزم با نیروی مقابل خودش را ندارد و اوج شجاعتش این است از راه دور بمب بیندازد و اطفال را بکشد، رزمنده فلسطینی قرار دارد که با دست‌های خالی غزه را گورستان تانک‌های فوق پیشرفته دشمن می‌کند. رزمندگان فلسطینی ۳۶۰ تانک و موتر پیشرفته‌ای را که پیچیده‌ترین ابزار دفاعی را

دارد و هر موشکی را که به سمت آن شلیک شود منهدم می‌کند، از فاصله زیر صدمتر و بسیاری از آن‌ها را از مسافت صفر یعنی چسپیده به تانک و با بمب چسپان منهدم می‌کنند.

آن طرف جبهه نهایت بی‌قیدی و بی‌شرافتی و بی‌اعتنایی به حقوق بشر و اوج شجاعت در تقابل اوج ترس و بزدلی برخلاف همه موازین جنگی و ملاحظات انسانی که حتی جنایتکاران جنگی هم آن را معمولاً مراعات می‌کنند، رسماً شفاخانه‌ها را بمباران می‌کند، به شفاخانه‌ها وارد می‌شود، اکسیجن نوزادان را قطع می‌کند. کشته‌های دشمن خود را به تانک می‌بندد، روی زمین می کشد و اعضای بدن شهدا در سردخانه شفاخانه‌ها را قطع می‌کنند و می دزدند. در طرف مقابل اوج شرافت و انسانیت مسلمانان مظلومی که این همه شقاوت را می‌بینند، وقتی اسیر صهیونیست در دستشان آزاد می‌شود، روبه‌روی خبرنگار‌ها از زندانبان‌های خود تشکر می‌کند و می‌گوید همه دواهای مرا بدون کم و کاست فراهم کردند و هر روز داکتر می‌آوردند مرا معاینه می‌کرد.

همه دارند عملکرد تربیت‌شدگان مکتب لیبرال دموکراسی غرب را با عملکرد مجاهدین مسلمان مقایسه می‌کنند؛ کدام یک از این دو تفکر لیاقت اداره جهان را دارد، کدام یک از این دو تفکر به انسانیت احترام می‌گذارد.

مردم غزه، انبوه جمعیت فقیر، رانده شده از خانه و کاشانه در محاصره و محبوس در زندانی باز هستند که ۱۷ سال زیر تحریم شدید و در زیر شدیدترین کنترل‌های امنیتی زندگی می‌کنند. پهپاد دائماً بالای سرشان پرواز می‌کند و لحظه به لحظه از همه چیز عکس می‌گیرد، ماهواره‌های متعدد از بالای سرشان کنترل می‌کند، تمام تلفن‌های مردم منطقه ۱۰۰ درصد شنود می‌شود؛ از چهار طرف این منطقه زیر دید رادار و دوربین‌های حرارتی و دیده‌بانی قرار دارد. زیر همین فشارها، این جماعت مؤمن کارخانه‌های موشک‌سازی زیرزمین می‌سازد و ده‌ها هزار موشک و راکت را با وجود همین فشار‌ها تولید می‌کنند. طرف مقابل با دستان باز با چپاول اموال دیگران و با کمک‌های پایان‌ناپذیر همه مستکبران و حمایت دایمی سازمان‌های به اصطلاح بین‌المللی بعد از دو ماه کشتار نتوانست به هیچ یک از اهداف خود برسد.

از این بی‌لیاقتی بالاتر چه چیز است که رژیم صهیونیستی و متحدانش که ۹۰ درصد رسانه‌های بزرگ جهان را با صد‌ها هزار کارمند و خبرنگار در اختیار دارند در جنگ رسانه هم شکست خوردند. صدای مقاومت با چند کانال تلویزیونی که کل استودیو‌های آن در چند اتاق مختصر خلاصه می‌شود بر خبرگزاری‌ها و رسانه‌هایی که برج‌های بزرگ و بزرگ‌ترین شبکه‌های ماهواره‌ای را دارند، بر دشمن فائق آمد.

دنیا دارد این صحنه را می بیند و انتخاب می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *