اسلامی

تاریخ و اهمیت آن در اسلام

مقدمه: تاریخ نگاری به عنوان یکی از ابعاد و مظاهر فرهنگ و تمدن حایز اهمیت بسیار است زیرا شناخت و دریافت وجوه مختلف هر فرهنگ و تمدنی، بدون بررسی تاریخ انواع هنر ها و دانش هایی که در آن تمدن ظهور کرده یا تکامل یافته ممکن نخواهد بود.از این رو امروزه مطالعه تاریخ شاخه های مختلف علوم و فنون، و از آن جمله تاریخ نگاری، از رشته های مهم علمی به شمار میرود. مطالعه سیر تاریخ نگاری اسلامی نیز از ظهور تا دوره تکامل یعنی شناخت زمینه ها، انگیزه ها، مواد، دیدگاه ها، انواع و شیوه های تاریخ نگاری، و آثار و منابع تاریخی، مورخان و علاقمندان به تاریخ را قادر می سازد تا به درک دقیق تری از تاریخ اسلام دست یابند و با اعتماد و اطمینان بیشتر به نقد و سنجش اخبار و منابع تاریخی بپردازند. در احکام شرعیه و نیز تقسیم بندی هایی شده که برای ثبوت عقاید اسلامی، هر گونه دلیل شرعی مورد قبول قرار داده نشده است، تا زمانیکه قطعی الثبوت و قطعی الدلالت نباشد، و برای سایر احکام عملی، عموم احادیثی که با سند های قابل اعتماد منقول شده باشند، کافی هستند.

پوهنیار عبدالواحد «تالقانی»

مقدمه: تاریخ نگاری به عنوان یکی از ابعاد و مظاهر فرهنگ و تمدن حایز اهمیت بسیار است زیرا شناخت و دریافت وجوه مختلف هر فرهنگ و تمدنی، بدون بررسی تاریخ انواع هنر ها و دانش هایی که در آن تمدن ظهور کرده یا تکامل یافته ممکن نخواهد بود.از این رو امروزه مطالعه تاریخ شاخه های مختلف علوم و فنون، و از آن جمله تاریخ نگاری، از رشته های مهم علمی به شمار میرود. مطالعه سیر تاریخ نگاری اسلامی نیز از ظهور تا دوره تکامل یعنی شناخت زمینه ها، انگیزه ها، مواد، دیدگاه ها، انواع و شیوه های تاریخ نگاری، و آثار و منابع تاریخی، مورخان و علاقمندان به تاریخ را قادر می سازد تا به درک دقیق تری از تاریخ اسلام دست یابند و با اعتماد و اطمینان بیشتر به نقد و سنجش اخبار و منابع تاریخی بپردازند. در احکام شرعیه و نیز تقسیم بندی هایی شده که برای ثبوت عقاید اسلامی، هر گونه دلیل شرعی مورد قبول قرار داده نشده است، تا زمانیکه قطعی الثبوت و قطعی الدلالت نباشد، و برای سایر احکام عملی، عموم احادیثی که با سند های قابل اعتماد منقول شده باشند، کافی هستند.

اصل موضوع: رتبه تاریخ و اهمیت آن در اسلام

1-         مفهوم تاریخ: تاریخ در لغات به معنی زمان چیزی را معین کردن، عددی که زمان را نشان بدهد، سرگذشت ها و همچنان حوادث پیشینیان آمده است. در اصطلاح تاریخ به معنای مطالعه و تحلیل رویدادهای گذشته است. این علم با بررسی فرایند تحولات تمدن ها، فرهنگ های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در طول زمان به دنبال درک بهتر و تفسیر درست تاریخ گذشته و تاثیرات آن بر حال و آینده انسان ها میباشد. در واقع، تاریخ به عنوان یکی از علوم انسانی، سعی در بررسی و شناخت گذشته دارد. که ما اینجا راجع به همین بطور اخص بحثی زیر عنوان رتبه تاریخ در اسلام عزیز را به بحث و بررسی میگیریم:

2-اهمیت تاریخ در اسلام: برای اهمیت تاریخ از دیدگاه اسلام همین قدر کافی است که تاریخ و قصص از مهم ترین اجزأ علوم خمسه قرآن کریم به شمار می آیند، قرآن کریم برای بیان حالات خوب و بد، به ایام گذشته و اقوام پیشین توجه خاصی مبذول داشته است، البته روشی که قرآن کریم در بیان داریخ و قصص دارد از ویژگی خاصی برخوردار است، زیرا به جای اینکه حکایاتی را با رعایت ترتیب از اول تا آخر بیان کند تکه تکه همراه مضامین مختلف قرآنی آورده است و نه فقط در یکجا، بلکه بار ها تکرار شده است. با این روش مخصوص، با اشاره به اهمیت فن تاریخ، مقصود اصلی آن را نیز واضح کرده است که قصص و حکایات اقوام پیشین فقط به لحاظ قصه و سرگذشت، مقصود نیست، بلکه مقصد اصلی ازآنها کسب عبرت ها و نتایج مفیدی است که از تدبر در آنها بدست خواهد آمد تا مردم نتایج کار های نیک را مشاهده نموده، به سوی آنها رغبت و نتایج کارهای زشت را ملاحظه کرده از آنها دوری کنند. همچنین از بهترین مقاصد انقلابات زمان، شناخت و درک قدرت و حکمت خداوندی است. حافظ سخاوی در چهل صفحه نخست کتاب خود،فواید و فضایل تاریخ و اقوال علماء و دانشمندان اسلام را در بارهء آن گردآوری نموده است.

3-         مقام و منزلت فن تاریخ در اسلام: فضایل و فواید فن تاریخ که علامه سخاوی آن را با نهایت تفصیل در پرتو اقوال علماء و دانشمندان ثابت کرده است، بزرگ ترین و جامع ترین غرض و فایده آن، عبرت حاصل کردن، و از عروج و نزول و حوادث و انقلابات دنیا درس بی ثباتی دنیا را آموختن، فکر و غم آخرت را بر همه مقدم داشتن، و استحضار قدرت عظیم الهی و انعامات  و احسانات خداوندی، و از احوال انبیأ و صلحأ امت نورانیت قلب به دست آورده، و از انجام بد کفار و فجار، عبرت حاصل کرده از کفر و معصیت، اهتمام اجتناب و از تجربیات حکمأ پیشین فواید دین و دنیا اندوختن و غیره میباشد.

گرچه تاریخ اسلام مانند تاریخ های زمان جاهلیت، افسانه های غیر مستند و غیر قابل اعتماد نیست و علمای امت در تاریخ نیز بر حسب استطاعت، اصول روایت را تعین نموده، در مورد مستند و معتبر قرار دادن آن کوشش زیاد کرده اند، ولی در هنگام مطالعه تاریخ و بهره برداری از آن از دو نکته نباید صرف نظر نماید، ممکن است که از فن تاریخ بهره برداری غلط و اشتباه کرده و در مغالطه ها و اشتباهات گمراه کنندهء مبتلا شود.

4-تفاوت بزرگ روایات حدیث و روایات تاریخ: هر صحابی ای که احادیث رسول (ص) یعنی اقوال و اعمال آن حضرت (ص) را شنیده یا دیده است، آن را بنا به فرمان پیامبر خدا یک امانت الهی قرار داده است که رسانیدن آن به افراد امت وظیفه او بود. رسول الله (ص) فرموده است: « بَلّغُوا عنَی وَلَو آیةً » یعنی: « احادیث مرا به امت برسانید اگرچه یک آیت هم باشد. محبت صحابه کرام داعی و محرک این امر بود که هر جمله و هر حدیث آن حضرت (ص) رااز جان های خود بیشتر مراقبت و محافظت نمایند.مزید بر آن، فرمان های صادر شده از طرف آن حضرت (ص) در مورد حفاظت و تبلیغ اقوال و افعال ذات گرامی رسول اکرم (ص) هیچ شخصیت دیگری چنین اهمیتی کسب نکرده است که هر حرفش را با نهایت تعمق گوش داده و یاد کرده شود و سپس برای رسانیدن آن به مردم، کسی را فکر و غمی دامنگیر شود. سرگذشت پادشاهان و حالات و ملک ها و خطه ها و انقلاب های زمانه، مسلماً با کمال شوق مورد مطالعه قرار میگیرند و  به آنها گوش داده میشود، ولی هیچ کسی فکر آن را ندارد که برای کاملاً از بر یاد کردنش هم اهتمام ورزد و هم برای رسانیدنش به دیگران. و محبت و اطاعت غیر قابل قیاس صحابه کرام را نسبت به رسول اکرم (ص) که بدیهی است هیچ شخصیتی دیگر را از شخصیت های دنیا حاصل نیست، اولین وسیله آن قرار داد. به همین جهت وقایع و روایات تاریخی به هیچ عنوان نمیتوانند دارای درجهء باشند که روایات حدیث آن را دارند.

5-         جایگاه ویژه تاریخ در اسلام: اولاً؛به این جهت که برای مردم لزومی نداشت که وقایع و حوادث را فرا گرفته و سپس برای رسانیدن آنها به مردم اهتمام ورزند. ثانیاً، نویسندگان سایر کتب تاریخ، روایات تاریخی را بر اساس همان معیاری می سنجیدند، که معیار سنجش روایات حدیث است و پس از همان نوع تنقید و تحقیق یک روایت تاریخی را درج کتاب می نمودند، در این صورت جایی که در مجموعه حدیث حدود چهار صد و سه یا چهار صد و چهار هزار حدیث انتخاب شده بود. در این میان روایات تاریخی به فراموشی سپرده شد و از بین رفت و بسیاری از فواید دینی و دنیوی که در این روایات وجود داشت، از دست رفت. این تفاوت بین حدیث و تاریخ را کسانیکه بر مبنای اعتماد، به روایات تاریخی، روش اشتباه تعین مقام صحابه کرام و رویهء غلط نسبت دادن اتهامات را به آنان اختیار نموده اند، نیز در نوشته های خود و در کتب خود پذیرفته و تسایم نموده اند. بطور خلاصه بحث این است که تاریخ عموم دنیا و کتب مدون در آن رشته، مانند فن حدیث، فقه و عقاید نیست تا بدان سبب داعیهء برای ضرورت تنقیح و تنقید روایات مربوط به آن پیش آمده باشد یا بدون امتیاز صحیح و سقیم مقصود تاریخ نگار از آن حاصل نشده باشد. همان دانشمندانی که در علوم قرآن و سنت مهارت کافی دارند و در تنقید و تحقیق و جرح و تعدیل استاد بوده اند، وقتی در فن تاریخ کتاب هایی تصنیف میکنند، گرچه مانند تواریخ زمان جاهلیت، حرف های کوچه و بازار و افسانه ها را در آن نمی گنجانند، بلکه اصول روایات را مراعات نموده روایات با سندش نقل میکنند( و به همین علت هم تواریخ اسلامی به لحاظ رتبه تاریخی از حیث صدق و اعتماد، بر عموم تواریخ جهان برتری دارد). پس از نقل بعضی روایات تاریخی، می نویسد: صحت آن از نظر این جانب مشتبه می باشد، ولی چون قبل از من ابن جریر و غیره این روایت را نقل کرده اند، من نیز آن را نقل کردم و اگر آنها از آن ذکری به میان نمی آوردند من هم در کتاب خود نمی آوردم.

نتیجه گیری:  از مباحث فوق هویدا میگردد که در نتیجه فن تاریخ در هیچ موضوعی قابل اعتماد نیست و یا چیزی است بیکاره. زیرا خدماتی که علمای اسلامی برای این فن کرده اند، شاهد قایل بودن اهمیت برای این فن است و تنها مسلمانان در واقع این فن را به صورت یک رشته مستقل در آورده اند. اما هر فن و رشتهء دارای مقام و حیثیت ویژهء است. فن تاریخ دارای این حیثیت و مقام نیست که ذوات و شخصیت صحابه کرام را از نصوص قرآن و سنت صرف نظر نموده فقط در آیینه روایات تاریخ مورد بررسی قرار دهد، و بر مبنای همان روایات تاریخ اساس اعتقاد نهاده شود، همان گونه که از کتاب های فن طب، کسی نمیتواند مسائل و احکام حلال یا حرام بودن اشیأ را استدلال کند اگر چه آن کتاب های طبی از نوشته های اکابر و ثقه ترین علماء و محدثین هم باشند.

منابع ماخذ:

1-         البدایة والنهایة، جلد هشتم.

2-         مقام صحابه، مولانا مفتی محمد شفیع. ترجمه: عبدالرحمن سربازي.

3-         معیین، لغاتنامه.

4-         دهخدا، لغاتنامه.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *