اسلامی

اسماعیلت را قربانی کن

مخاطب این فرمان یک پیامبر با شفقت و یک پدر مهربان حضرت ابراهیم (ع) بود. در یکی از رویاهایش وعده‌ای که ابراهیم(ع) سال‌های قبل به خداوند (ج) داده بود، خاطر نشان گردیده و از او خواسته شده بود تا آنرا به‌جای آورد .

نویسنده: پوهنمل انورالحق « نورزی»

نوردیده ات را به الله قربانی کن!

مخاطب این فرمان یک پیامبر با شفقت و یک پدر مهربان حضرت ابراهیم (ع) بود. در یکی از رویاهایش وعده‌ای که ابراهیم(ع) سال‌های قبل به خداوند (ج) داده بود، خاطر نشان گردیده و از او خواسته شده بود تا آنرا به‌جای آورد .

ابراهیم (ع) وعده کرده بود: اگر فرزندی نصیبش شود، آن‌را در راه حق قربانی کند. پیامبری‌که همواره آه و ناله می‌کرد، آب دیده می‌ریخت، محبت و شفقت بی‌انتهایی داشت. از این پیامبر خواسته شد تا اسماعیلش را قربانی کند. پیامبری‌که عمر طولانی صد ساله‌اش را با رنگ مشقت گذرانیده، پیوسته دعوت‌گر توحید بوده و با این عزم راسخ، ستون‌های شرک را یکی پی دیگری بر زمین کوبیده و سرانجام از خداوند (ج) فرزند صالح و وارث خیرخواه خواست تا بعد از خودش رهنمای انسان‌ها باشد.

بعد از انتظارهای طولانی، زمستان پیری رسید و سر و روی مبارک چون برف سفید گشت، سرانجام فرزند چون بذر متبرکه نصیب اش شد که آهسته آهسته درست نمو میکرد و قرار بود میوه شجره انسانیت از آن بیرون آید . چنان فرزندی‌که پدرش صد سال تمام در انتظارش بود ولی زمانی آمد که پدر اصلاَ انتظارش را نداشت و با این تشریف آوری اش چون نهال مقدس وارث ابراهیم شد . ابراهیم! کارد را بر گلوی فرزندت بکش و با دستان خود قربانی‌اش کن. خلیل الله از شوک این پیام در زندگی اش  برای اولین‌بار لرزه براندام شده وترسیده بود که کدام یک را می‌گزینی ای ابراهیم ؟ اسارت یا رهایش؟ هوس یا دانایی ؟ وابسته‌گی یا رهایی ؟ پدری یا پیامبری؟ شفقت پدری یا جدیت نبوت؟ اسماعیل یا پروردگارت؟ برگزین ای ابراهیم …

سخنان با اهمیت بین پدر و فرزند تبادله می‌شود و در نتیجه به پسرش چنین فرمود: فرزندم در خواب دیده‌ام که تورا به قربان گاه می برم و قربانیت می‌کنم، تو در این باره چی می‌گویی؟

اسماعیل به قضیه پی‌می‌برد و با محبت به روی رقت‌بار پدرش نگاهی می‌اندازد و تسلی اش میدهد پدر جان هیچ فکرش را هم مکن از بجای آوردن فرمان حق تردیدی نداشته باش به پروردگارت تسلیم شو، آنچه را از جانب خداوند امر شده‌ای بجا آور ان‌شاالله مرا از صابران خواهی یافت، جوان مردی‌که برای جان دادن در راه حق سرش را فرو نهاده …. ابرمرد توحیدی که ظرافت اطاعت را درک کرده و اینک خود را در راه جانان قربانی می‌کند .

اسماعیل در نقطه قبول حق چنان آسوده و آرام ایستاد که گویا یک جوان دوازده ساله نه بلکه یک قربانی صبور باشد . ابراهیم خلیل الله که قلبش از رقت و شفقت می تپید با استفاده از نیرویی که به وسیله عشق در روحش به وجود آمده، نخست خود را در درون خود می‌کشد. وقتیکه دلش از انانیت خالی میشود، توجه اش را کاملاً به خداوند میدهد . ابراهیم خلیل الله به زنده جانی تبدیل میشود که صرف با (هو) نفس می‌گیرد و به امر پروردگار تسلیم می‌گردد

یک گوسفند و یک پیام:

ای ابراهیم ! تو به رویایت جامعه عمل پوشانیده و آنچه که  سزاوارت بود انجام داده وظیفه ات را بجا آوردی خداوند نیز به جای اسماعیل این گوسفند را فرستاده تا قربانی اش کنی. ما نیکو کاران را این گونه مکافات میدهیم . چیزیکه برایش باور داری که تورا شخص با فضیلت و محترم بار خواهد آورد و به راه رسیدن به آن از دست ندادنش آماده هستی و از همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها بگذری این است تردید ، تاویل و توضیح را کنار بگذار این قدر فرار از مسئولیت بس است خود را مسوول بدان و روح روانت را برای قربانی کردن نفس وجانت آماده بساز تا اسماعیل را نجات دهی .

ای نفس: بیا تو نیز آرزو ها و هوس ها و خواسته های دنیوی و هرآنچیزیکه  که تورا به پروردگارت نمیرساند واو را بیاد نمی‌آورد در راه حق قربانی کن حضرت ابراهیم (ع) مسئولیت رسالت را برشفقت پدر ترجیح داد تو نیز اهداف والایت را سرلوحه تمامی خواسته هایت قرار بده.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *