سیاسی

منافقت‌های سیاسی؟

پس از اشغال امریکا، در افغانستان کلمات (حکومت فراگیر) و (حکومت همه‌شمول) و دیگر کلمات و جملات زیاد کار برد پیدا کرد، اما در نفس الامر همه منافقت‌های سیاسی بودند و هیچ‌یکی در ظرف بیست سال اشغال، به کرسی تحقق تکیه نزد.

احمدشاه

پس از اشغال امریکا، در افغانستان کلمات (حکومت فراگیر) و (حکومت همه‌شمول) و دیگر کلمات و جملات زیاد کار برد پیدا کرد، اما در نفس الامر همه منافقت‌های سیاسی بودند و هیچ‌یکی در ظرف بیست سال اشغال، به کرسی تحقق تکیه نزد.

با استفاده ازاین کلمات، چندتا رهبرنمای جاه‌طلب، تمام هست‌وبود کشور را به یغما بردند و اژدهاگونه بلعیدند.

حالا بازهم از دیار فرار و از زیر نظر استخبارات کشوهای بیگانه صدای «فراگیر» و «همه‌شمول» را بلند می‌کنند و هر ازگاهی با شعارهای پوچ و دروغین، گلو پاره می‌نمایند.

تعریف ملت از (فراگیر) و (همه‌شمول) این است که؛ تمام اقوام و فرزندان کشور در حکومت سهم داشته باشند و با شایستگی که دارند بر چوکی‌های وظایف خدمت، تکیه بزنند.

اما تعریف تیکه‌داران قومی و منافقان سیاسی، برعکس است.

نان می‌خواهند که قدرت و منصب تنها مختص به آنان و فرزندان شان است و دیگر مردم و ملت افغانستان حق و سهمی ندارند.

رهبرنماها پیوسته در فکر ایجاد جزایر قدرت استند و می‌خواهند که با استفاده از امکانات و شهرتی که توسط خون فرزندان ملت پیدا کرده اند، حق تمام ملت را بخورند و بازهم در جام کاسه‌ی سر فرزندان ملت، شراب عیش و عشرت بنوشند.

این تیکه‌داران قوم و سیاست، زیر نام (حکومت فراگیر)؛ (منافقت سیاسی) می‌کنند و می‌خواهند که خود و فرزندان شان را با استفاده ازاین نام‌ها باز هم روی صحنه سیاست بیاورند و یکبار دیگر هست‌وبود کشور را به یغما ببرند و ملت محروم ما را محروم‌تر و بیچاره‌تر بسازند.

اگر این سیاسیون فراری، واقعاً دلسوز ملت استند، گردن شان را از زیر یوغ استعمار بیگانگان و استخبارات بیگانه بیرون کنند و بیایند در کنار ملت قرار بگیرند و در داخل کشور، فریاد حق‌طلبی بلند نمایند.

در غیرآن، ملت افغانستان آنان را از خود نمیداند و بل به حیث جاسوسان بیگانه می‌شناسند که به جز فتنه‌انگیزی، آشوب و برآورده کردن اهداف شوم کشورهای بیگانه، دیگر وظیفه‌‌ای ندارند.

ملت افغانستان از آنان اکیداً می‌خواهند که از منافقت سیاسی، دست بکشند و منافع کشور و ملت را بر منافع شخصی شان ترجیح بدهند و بیایند زیر پرچم عزت و آزادی به زندگی عادی خویش ادامه بدهند.

آنان اگر می‌خواهند که فرزندان شان در چوکات حکومت افغانستان، وظایفی را اجرا کنند، باید مانند فرزندان مردم عادی کشور توظیف شوند و مغز شان را از خیالات خامِ استفاده‌جویی و برتری‌خواهی، شست‌وشو دهند.

چون دیگر امتیازطلبی آنان؛ خیال است و محال است و جنون.

آنان هیچ فضیلت و برتری بر فرزندان ملت زجرکشیده‌ی افغانستان ندارند و دیگر کسی برای شان، امتیازات و حقِ «نازدانگی» هم قایل نخواهد بود.

ملت افغانستان از نظام اسلامی خود می‌خواهند که بر امتیازطلبی تیکه‌داران و رهبرنماها، پایان دهند و بر این نامه‌ی سیاه، خط بطلان بکشند و نگذارند که آنان با نیرنگ‌های رنگارنگ، حق و حقوق اقوام شریف و ملت باعظمت را بخورند و هست‌وبود کشور را بازهم به غارت و چپاول ببرند.

همه میدانیم که؛ نظام کنونی با جاری شدن دریای خون فرزندان پاک و مجاهد افغانستان به وجود آمده است و با جهاد، فداکاری و شهادت هزاران فرزند ارزشمند کشور به پیروزی رسیده است.

حراست و پاسداری ازاین نظام اسلامی وظیفه دینی، ملی و وجدانی هر افغان است و هر فرد ملت باید در راستا همکار باشند و برای حفظ ارزش‌های اسلامی، ملی و میهنی از خود ایستادگی و رشادت نشان بدهند.

یکی از ایستادگی ملت شریف افغانستان این است که؛ دست مداخله‌ی فتنه‌انگیزان و منافقان سیاسی را قطع کنند و نگذارند که سیاسیون دالرپرست و میهن‌فروش بار دیگر، دست به خیانت، خباثت و جنایت بزنند.

ملت افغانستان از این سیاسیون معامله‌گر و خاین شدیداً متنفر استند و انزجار و بیزاری خود را ابداً از آنان ابراز می‌دارند و بر جهان و کشورها صدا می‌زنند که دیگر آنان را بر سرنوشت ملت مظلوم مسلط نگردانند و گل عزت و عظمت ملت را پامال این گرگان قدرت و تشنگان خون ملت، نسازند.

اگر این فریاد ملت به گوش کسی نرود، ملت مجاهد  و قهرمان، خود در قبال این امر مهم و سرنوشت‌ساز تصمیم خواهند گرفت و نخواهند گذاشت که این تربیت‌یافته‌گان مکتب چپاول و چور و فروخته‌شدگان کشورهای بیگانه وارد افغانستان شوند و یکبار دیگر با پنجه‌های ظلم و قصاوت، گلوی نحیف ملت را بفشارند و طبلِ جزایر قدرت و ملوک الطوایفی را بکوبند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *