سلامت اداره در گرو اراده سالم است

مجاهد مستعین
قسمت دوم
اوضاع محکمه در نظام های تک حزبی
نسخۀ اعمال نظام های شاهی اندک اندک پوسیده می شد زیرا این پیراهن مناسب اندام انسان معاصر نبود بالخصوص نسخۀ که در این کشور به کار گرفته می شد، بناءً دیوار های پوسیده و متزلزل این نظام با شورش و نقد همراه شد تا خواست قامتش را با جهان معاصر مقایسه کند که دیوار ها فروریخت ، اکنون بهترین کسان از لحاظ تحصیل اکادمیک که در عصر خود هر یک سرامد روزگار و تیوری پردازان نام برده در فلسفه ماتریالیسم محسوب می گردید، هرم قدرت سیاست را بدست گرفت، اکنون که قدرت سیاسی و ادارۀ ملت در گرو دانشمندان و تحصیل کردگان است بایست اوضاع اداره دولتی و نهاد های عام المنفعه برای رفاه و آسایش مردم باشد و محکمه های در بار باید به صورت صحیح در اثبات دعوا وجزا به تناسب جرم و اصل بیگناهی استوار می بود، مامورین همه از سر تا ذیل به تشکیل حزبی تنظیم گردید، اینک از همه مهم تر که قوای مسلح از اسباب و ابزار تا افراد و خدمتکار همه دستخوش تحول و از بنیاد تغییر داده شد به تبع آن اداره های ملکی، پارلمان، عرف و رواج های سنتی از لباس پوشش گرفته تا رخت خواب و نوع تعامل روزمره در داد، ساعت کاری و بیداری مکمل از جانب مامورین دولتی تنظیم و در تطبیق آن نهایت سخت گیری بکار گرفته شد، زیرا تمام اعمال از مناسبت های عادی و ملکی گرفته تا مناسبات ملت ودولت همه از غربال نقد دانشمندان گذشته بود بایست به همه نقیصه ها رسیدگی می کردند تا ملت آسوده در بالین ناز و دولت خدمت کار و مرفه و مدرن روی کار می آمد.
در نتیجه دوماهی از حکومت نگذشت که شاهد در گیری های داخلی برای کسب قدرت و صلاحیت مصرف بودجه و امکانات چنان بالا گرفت که تا سطح قریه همه می‌دانست در رهبری دولت چه جریان دارد، قیودات حکومت و اعمال قوانین چنان شدید و با جبر همراه شده بود که دیگر مردم عادی در سطح قریه خودش را در خانه خودش محبوس می‌دیدند، شنیده باشید که پس از ادای نماز شام روشن کردن چراغ جرم حساب می شد وسرکشی ازین قید دولتی مجازات مرگ داشت بدون هیچ نوع بازخواست و تحقیق محکمه، بیان گور های دسته جمعی 55 هزار تن اگر به جزئیات تذکر داده شود تکرار و طویل می شود فقط این مقدار لازم به تکرار می‌دانم که پنجاه وپنج هزار تن به چه جرمی اعدام شده اند به کدام معیار بشری و تاریخی محکمه شده باشد ؟ چه فکر می کنید ؟ نه ، قضیه همه همین است که اگر مامور دولت بالای کسی جزئی ترین سوء ظن می‌داشت یا حرکتی که مشابهت به عضویت احزاب مخالف از هرکسی ، زنان، اطفال و پیروجوان ومحصل و متعلم هر کسی در هر موقفی اگر می بود حتی کسانی که اهلیت حقوقی هم نمی‌داشت محکوم به مرگ بود، اینکه بدست کدام نهاد دولت باید کشته می‌شد قابل تأمل نبود فقط کشته شدن و سربه نیست کردن بود . هنوز که هنوز است تحصیل کردگان اکادمیک و اکادمیسین های نظامی بقایای شان در خارج کشور یک و نیم زنده است در رسانه های جمعی چنان انتقاد های تند را نثار جان دولت های جاری می کنند که گویا ایشان فرشته های نجات بودند و ما نگذاشتیم خدمتی انجام دهند، در حالی‌که آتش که آنها روشن کرده بود تازه همین نسل میان چهل ساله و بیست ساله خاموشش کرده است، سرنوشت دو نسل ملت را بر باد فنا دادند . شگفت آور است این سخن دانشمند که جهل مرکب را تعریف کرده بود ( درجهل مرکب ابدالدهر بماند ) .
بیش از این اگر در مورد آن سخن زده شود لاجرم خلاف قوانین دولت است که نباید به سیاست مداران گذشته مستقیم بی حرمتی صورت بگیرد وگرنه مناسب تر از این فرصتی نمی دیدم که هریکی را با روایت های که نبی عظیمی در تاریخ اردو وسیاست که خود مهره ای تقریباً مهم اما نا موثر در آن دولت بود بیان می‌کردم، می شود برای جزئیات بیشتر مراجعه کنید که آتش جنگ و رگه های کینه توزی و برادر کشی و کینه های کهنه و پدر کشی در کدام نظام کاشته شد که هنوز مشغول درو کردن آن می‌باشیم.
حاصل بحث این‌که محکمه در نظام های شاهی که تجربه دو صد ساله دولت داری را داشتند و شهزاده ها از تولد تا سن بلوغ و مرحله کسب قدرت میراث دولتی مخصوص برای حکومت کردن تربیه و تعلیم می‌گردید اما آثار مخرب آن زمان هنوز حس می‌شود که باید توسط این نسل ترمیم شود و ما مشغول ویرانی های تاریخ شویم .
پس از آن دانشمندان معاصر برکت های که برملت مظوم ما تقدیم کردند با همه سرعت که در قسمت مدرنته سازی ساخت وساز سرک ها و مکان های تفریحی و تعمیر های عام المنفعه، اعمار مکتب ها وشفاخانه ها و اسفالت سرک ها و آزادی های بی قید وبند اخلاقی در بن جامعه داشتند نه اینکه وضعیت نهاد دولتی را در در راستای شفافیت وحساب دهی، پاکیزه کردن وصف رشوه و ظلم وواسطه از پسوند مامور دولت، تطبیق قانون و عدالت بهتر نکرد بلکه ادار ه نیمه جان زمان شاهی را نیز با خودش بلعید و از بنیاد هیچ کرد.
ادامه دارد…