انواع خانواده از منظر اسلام و جامعهشناسی
خانواده از نگاههای مختلف دارای اهمیت فراوان میباشد که مهمترین آنها عبارت از: اهمیت خانواده از نگاه تولد و تربیت انسان در خانواده، از نگاه اطمینان قلبی اعضای خانواده، از نگاه ارتباط خانواده با اقتدار ملی، از نگاه تقویهی بنیهی اقتصادی جامعه، از نگاه جلوگیری از انحرافات جنسی و اخلاقی، از نگاه احساس مسئولیت اعضای خانواده در برابر یکدیگر، از نگاه تسجیل خانواده در قوانین اساسی کشورها، از نگاه تنظیم امور مربوط به خانواده در قوانین مدنی متنی، از نگاه تنظیم امور مربوط به خانواده در قوانین مدنی شکلی، از نگاه ایجاد محاکم اختصاصی خانواده و...
ترتیب کننده: پوهنیار محمد حامد رامکی
مقدمه:
خانواده از نگاههای مختلف دارای اهمیت فراوان میباشد که مهمترین آنها عبارت از: اهمیت خانواده از نگاه تولد و تربیت انسان در خانواده، از نگاه اطمینان قلبی اعضای خانواده، از نگاه ارتباط خانواده با اقتدار ملی، از نگاه تقویهی بنیهی اقتصادی جامعه، از نگاه جلوگیری از انحرافات جنسی و اخلاقی، از نگاه احساس مسئولیت اعضای خانواده در برابر یکدیگر، از نگاه تسجیل خانواده در قوانین اساسی کشورها، از نگاه تنظیم امور مربوط به خانواده در قوانین مدنی متنی، از نگاه تنظیم امور مربوط به خانواده در قوانین مدنی شکلی، از نگاه ایجاد محاکم اختصاصی خانواده و… میباشد؛ لذا در این بحث به انواع خانواده از منظر اسلام و جامعهشناسی طی دو عنوان جداگانه میپردازیم که خانواده از منظر اسلام شامل سه نوع است: مشروع، غیر مشروع و مبتنی بر تبنی؛ و از نگاه جامعهشناسی به دو صورت تقسیم شده است: انواع خانواده از لحاظ تعدد افراد و انواع خانواده از لحاظ فرزند پروری.
در این مقاله تلاش صورت گرفته است تا خانواده را از دیدگاه اسلام و هم چنان از دید جامعه شناسی توضیح داده شود که در قدم نخست خانواده از نظر اسلام و بعدأ هم نظر جامعه شناسی به بحث گرفته شده است.
الف: خانواده از منظر اسلام
خانواده از منظر اسلام به سه نوع تقسیم شده است که در زیر به بحث هریک از آنها بهصورت خلاصه میپردازیم:
1. خانواده مشروع
این نوع خانواده براساس عقد ازدواج و آن هم با رعایت یک سلسله شرایط خاص بهوجود میآید؛ در جوامع اسلامی خانواده در قدم اول براساس یک رابطهی خاص و مشروع زن و مرد تشکیل میشود؛ زن و مرد باید باهم ارتباط ویژهای داشته باشند که به آن رابطهی زوجیت و یا پیوند زناشویی اطلاق میشود؛ البته هر نوع رابطه میان زن و مرد، رابطهی خانواده محسوب نمیشود؛ رابطهی زوجیت نیز باید براساس قوانین موجود در جامعه صورت گرفته باشد؛ بنابراین، اگر رابطهی نامشروعی بین زن و مرد وجود داشته باشد و یا این که رابطهی زناشویی برخلاف احکام قوانین نافذه صورت گیرد، به اینگونه پیوندها و ارتباطات از نظر شرعی نمیتوان اصطلاح خانواده را اطلاق کرد.
2. خانواده غیر مشروع
این شکل از خانواده در اثر ارتباط آزادانهی طرفین بدون رعایت شرایط ازدواج بهوجود میآید؛ باید یادآور شد که در جوامع اسلامی از جملهی اشکال فوقالذکر خانواده، صرف شکل اول آن که عبارت از خانواده مشروع میباشد، به رسمیت شناخته شده و سایر اشکال خانواده که فوقاً از آن تذکر به عمل آمد، بنابر دلایل متعدد مجاز دانسته نشده است.
3. خانواده مبتنی بر تبنی
این شـــکل خانواده کــه بنام فــرزنـــد خــواندگی نیز یـاد میشود، معمـولاً نــاشی از یــک اکت قضایی (Juridique Act) میباشد».
ب: خانواده از منظر جامعهشناسی
از دیدگاه روانشناسی خانواده بهصورت کل به دو بخش تقسیم شده است که هربخش آن شامل چند بخش دیگر میگردد؛ بنابراین، هرکدام اینها را بهصورت فشرده مورد بحث قرار میدهیم:
1. انواع خانواده از لحاظ تعدد افراد
اگر از نظر تعدد افراد خانوادهها در جامعه خویش نگریسته شود، یا مورد مطالعه قرار گیرد، دو نوع خانواده را در مییابیم:
خانوادههای کوچک و یا هستهای.
خانوادههای بزرگ یا گسترده.
خانوادههای کوچک و مختصر: عبارت از خانوادههایی هستند که اعضای آن متشکل از پدر، مادر و یک فرزند و یا فرزندان میباشند. مزایای چنین خانوادهها از لحاظ تربیت اطفال در این است که اگر کودک یا نوجوان در چنین خانوادههای با پدر و مادر در تفاهم باشند، به یک روش تربیتی سالم بزرگ میشوند و تربیت دوگونهای پیدا نمیکنند، اما از نظر اجتماعی، از نظر فکر و هوش، از لحاظ منطق و استدلال مانند اطفال خانوادههای پر جمعیت رشد نمیکنند؛ طفل چنین خانوادهها معمولاً کمرو و بیجرئت میباشند.
خانوادههای بزرگ و پر جمعیت: خانوادههایی اند که در آن برعلاوه پدر، مادر و فرزندان، پدر کلان، مادر کلان، عمهها، کاکاها و حتی خانواده های کاکا در آن به سر میبرند؛ این نوع خانوادهها در جامعه افغانی ما به کثرت دیده میشود؛ اگر نقش چنین خانوادهها را بالای نوجوانان مطالعه نماییم، از بعضی لحاظ میتوانند نقش مثبت داشته باشند، اما از بعضی لحاظ دیگر تأثیرات منفی بالای نوجوانان میتواند داشته باشد؛ چنین خانواده بالای رشد اجتماعی، شخصیتی، روانی، فکری، اقتصادی و قدرت تفکر و تعقل کودکان و نوجوانان تأثیرات مثبتی دارد؛ کودکانی که در این نوع خانوادهها بزرگ میشوند، مردان و زنان صبور و با حوصله برای آینده بار میآیند.
2. انواع خانواده از لحاظ فرزند پروری
این بخش از خانواده نیز دارای ابعاد و بخشهای مختلفی میباشد که هرکدام دارای ویژگی خاص و منحصر به فرد است؛ بناراین، بخشهای مختلف این خانواده را به شرح ذیل به بررسی میگیریم:
خانوادهی مستبد: در این نوع خانوادهها والدین اند که تصمیم میگیرند و به نظر فرزندان احترامی قایل نمیشوند، فرزندان فقط آنچه را که والدین میگویند باید اجراء کنند، در چنین خانوادهها پرخاشگری، کج روی و کج خلقی انحراف و جرم به کثرت دیده میشود؛ کودکان این نوع خانواده از لحاظ جسمی، روانی و عاطفی در سطح پایین قرار دارند؛ در خانوادههای استبدادی بر قدرت و احترام والدین بیش از اندازه تأکید میشود؛ در این نوع خانوادهها به فردیت اعضاء خانواده توجه نمیشود و معمولاً همه افراد خانواده بدون قید و شرط از خواستهای والدین و یا بزرگان خانواده پیروی میکنند؛ در این نوع خانوادهها کودکان که از جوامع سنتی که مستقل از علاقه فرد معمولاً عوامل اقتصادی و اجتماعی متعدد دیگری در تشکیل خانواده نقش تعیین کنندهای دارند و ساختار خانواده سخت پدر سالار و اجباری است.
خانوادههای آزاد منش: در این نوع خانوادهها رابطه بین اعضای خانواده به اساس احترام متقابل استوار است؛ در این نوع خانواده فرزندان به راحتی میتوانند خواست، آرزو و حرف دلشان را بگویند؛ در امور خانوادگی اظهار نظر کنند و اگر والدین هم مخالف رأی و نظر آنها باشد، با کمال صمیمیت و مهربانی گفتههای آنها را گوش فرا داده، به شیوهی معقول و درست ایشان را رهنمایی میکنند؛ یعنی خواستهای صحیح آنها را پذیرفته و کارهای نادرست آنها را بهشکل درست و آگاهانه تقدیم نموده در جهت تغییر سلوک نامطلوب با ایشان رهنمایی میکنند.
خانوادههای وابسته: این قبیل خانوادهها پیوسته دوست دارند که فرزندشان را نزدیک خود نگه دارند و محبت افراطی به آنها میدهند و بعضاً بهخاطر حساسیت بیش از حد در رفتار فرزندان، آنها را ناسالم میسازد. کودکان در چنین خانواده از استقلالیت لازم برخوردار نمیباشند، بناءً جسور و بینزاکت بزرگ میشوند و به بسیار سادگی به حق پدر و مادر توهین روا میدارد و در جامعه نیز توقع دارند که تمام خواستهایشان بی چون و چرا برآورده گردد، چون در بیرون از خانه وضعیت را بهگونه دیگر مییابند، لذا سرگرفته میگردند.
خانوادههای آسانگیر: اینگونه خانوادهها به فرزندان توجه ندارند، فرزندان هرکاری را که دلشان خواسته باشد، انجام میدهند؛ فرزندان در بسیاری از موارد در شخصیت، ارزشها، معیارها و ضد ارزشها دچار تعارض و مشکل میشوند؛ معمولاً در بین اعضای خانواده و بهخصوص فرزندان احترام و صمیمیت وجود ندارد؛ نوجوانان در چنین خانواده دچار یک سردرگمی و بیبرنامهگی میباشند، ندرتاً آینده خوبی نصیبشان میشود، همچنین فرزندان از کنترول والدین بیرون رفته در گرداب امواج دریای پرطلاطم زندگی (چون پر کاهی) به هر طرف کشیده میشوند.
منابع و مأخذ:
1) ساروخانی، باقر، جامعهشناسی خانواده، تهران: نشر جامعه شناسان، 1391.
2) کوهی، سید خلیل، تعلیم و تربیت اسلامی، کابل: نشر کتابفروشی بامیان، 1394.
3) میرزاد، میر اکرم، روانشناسی نوجوانان، کابل: انتشارات خراسان، 1393.
4) الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، قاهره: نشر المکتبة التجاریه الکبری، ج4، 1969.
5) مسلم، ابوالحسین، صحیح المسلم، بیروت: نشر دارالجبل، جلد 7، بیتا.