اسلامی

محبت قوم در دوراهی حق و باطل

محبت قوم یک پدیده‌ی طبیعی است که هیچ بار ملامتی ندارد و باید هر آدمی قوم خود را دوست داشته باشد.

ابو صهیب

محبت قوم یک پدیده‌ی طبیعی است که هیچ بار ملامتی ندارد و باید هر آدمی قوم خود را دوست داشته باشد. اما در طول تاریخ بشر، محبت قوم با دو نوع رویکرد مواجه بوده و هست:

اولین محبت بر پایه دفاع نامشروع و ظالمانه از قوم و قبیله شکل می‌گیرد و باعث ایجاد تنش‌ها در میان افراد و اقوام و ملت‌ها می‌گردد و بر اساس «انصر اخاک ظالماً او مظلوماً» استوار است. این گونه محبت، محبت نامشروع و نفرین شده است. می توان به این نوع محبت، عصبیت قومیت نام نهاد که چنان مرض و بیماری مهلک است که امروزه بسیاری از جوامع اسلامی را فرا گرفته و بسیاری از مردم و اقوام و ملت‌ها در آتش این محبت قومیت وعصبیت می‌سازند و می‌سوزند و خود و جوامع شان را به کرانه‌ای نابودی می‌کشانند. زندگی چنین افراد، زندگی جاهلانه و مرگ شان نیز بر اساس فرمایش‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم جاهلانه است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در یک چنین موقعی به حضرت ابوذر غفاری رضی الله عنه گفت بود: «يا أبا ذرِّ، إنكَ امرؤٌ فِيكَ جاهِلِيّه؛ ای ابوذر، تو مردی هستی که این زندگی تو بر اساس مبانی جاهلیت استوار است». (ابوداواد سیستانی، سنن ابی داود، ج 7 ص 466) نیز پیامبر فرزانه صلی الله علیه
وآله وسلم فرمودند: «وَمَنْ قَاتَلَ تَحْتَ رَايَةٍ عِمِّيَّةٍ يَغْضَبُ لِعَصَبَةٍ، أَوْ يَدْعُو إِلَى عَصَبَةٍ، أَوْ يَنْصُرُ عَصَبَةً، فَقُتِلَ، فَقِتْلَةٌ جَاهِلِيَّةٌ؛ شخصی که زیر پرچم گمراهی می‌جنگد و برای عصبیت قوم، غضب می‌شود یا به عصبیت قومی دعوت می‌دهد یا بر اساس عصبیت قومی کمک می‌کند و در این راه می میرد، مرگ او مرگ جاهلیت است». (مسلم نیشاپوری، صحیح مسلم،
ج 3 ص 1476)

دومین محبت بر پایه‌ای علایق فامیلی، قرابت، رشته، خانواده و صله رحم شکل می‌گیرد و محبت طبیعی بر اساس همان رشته‌های خونی و قبیله‌ای استوار می‌باشد. این نوع محبت مشروع بلکه برای ایجاد و دوام رشته های خونی و خویشاوندی و رعايت حقوق آن‌ها مورد تأکید فرمايش‌های خدای متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است. خدای متعال فرموده اند: «و بپرهيزيد از اين كه پيوند خويشاوندى را گسيخته داريد (و صله رحم را ناديده گيريد).» (نساء: 1) پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نیز محبت قوم را از لازمه های زندگی افراد دانسته است و به حضرت انس بن مالک خادم خاص خود چنین فرموده اند. انس می گوید: «قلت: يا رَسولَ اللهِ سمعت دعاءك فاحببت أن يكون من قومي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيه وَسَلَّم: إن الرجل قد يحب قومه إن الرجل قد يحب قومه. قالها ثلاثا؛ گفتم: ای پیامبر خدا! من دعای شما را شنیدم و دوست داشتم که مصداق این دعای شما فردی از قوم من باشد. آنگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه
وآله وسلم فرمود: بدون شک آدمی مسلماً قوم خود را دوست می داشته باشد، این جمله را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم سه بار تکرار کرد». (احمد بزار، مسند البزار = البحر الزخار، ج 14 ص 80؛ ابن البیع حاکم نیشاپوری، المستدرک، ج 3 ص 141).

چنین محبتی بر عکس محبت نخستین، کمک کننده حق و رهنما به سوی خوبی‌ها و نیکی هاست. حضرت لوط علیه السلام در برابر قوم فرومایه اش بر موجودیت تکیه گاه چنین قومی تأسف خورده بود که اگر وجود می‌داشت با یاری آنان به مبارزه با فرومایگان قوم بر می خاست و از مهمانان نازنین خود دفاع می کرد. حضرت لوط علیه السلام فرموده بود:
«اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم و يا به تكيه‏گاه محكمی (از قوم) پناه مى‏بردم!». (هود: 80)

پیامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم در هنگام تلاوت اين آيه فرمودند: «رحمةاللَّه على لوط، لقد كان ياوى الى ركن شديد؛ خدا لوط را رحمت کند که به تکیه گاه محکم قوم پناه می برد». پیامبر اکرم فرمود: «از همین جهت بود که خدای متعال پس از حضرت لوط هر پیامبر دیگری را در میان قوم معزز خود به پیامبری مبعوث کرد». (احمد بن حنبل، المسند، ج 14 ص 122) همین اقوام معزز بوده اند که همواره در کنار انسان های حق‌گو ایستاده و یاری کرده اند و به کمک و یاری این چنین تکیه‌گاه محکم از قوم و قبیله بر باطل چیره و پیروز شده اند.

پس محبت قوم یا اظهار محبت با چنین قومی نه تنها پسندیده بلکه مایه فخر و وسیله ای چیره شدن حق بر باطل
است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *