اجتماعی

تاثیر گذاری لایه های سه‌گانه شخصیت در رفتار انسان

مقدمه شخصیت در حوزه روان شناسی بسیار گسترده است، زیرا شخصیت خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه های گوناگون که از ابتدای شکل گیری تفکر بر روی انسان همراه آن مورد توجه و بحث قرار گرفته است واندیشمندانی در حوزه های مختلف علوم انسانی به بیان ساختار آن پرداخته اند، اما در این مقاله به طور مختصر تحت دو گفتار به بیان مفاهیم و لایه های سه گانه شخصیت از نظر ذیگموند فروید پرداخته خواهد شد.

پوهیالی لمړی څارن محمد فیصل غیاثی

مقدمه

شخصیت در حوزه روان شناسی بسیار گسترده است، زیرا شخصیت خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه های گوناگون که از ابتدای شکل گیری تفکر بر روی انسان همراه آن مورد توجه و بحث قرار گرفته است واندیشمندانی در حوزه های مختلف علوم انسانی به بیان ساختار آن پرداخته اند، اما در این مقاله به طور مختصر تحت دو گفتار به بیان مفاهیم و لایه های سه گانه شخصیت از نظر ذیگموند فروید پرداخته خواهد شد.

مفهوم شخصیت

نظر اجمالی به تعاریف مختلف و متعدد شخصیت نشان میدهد که تمام معنی و صفات شخصیت را نمی توان در یک نظریۀ خاص یافت. بلکه در حقیقت تعریف شخصیت بستگی دارد به نوع تئوری یا نظریه هر دانشمند که در این گفتار به مفهوم شخصیت از نظر لغوی و اصطلاحی از دید شریعت و علم روان شناسی مورد بحث قرار داده خواهد شد.

مفهوم لغوی

از نظر ریشه ای، کلمه شخصیت معادل کلمه « پرسونلتی» انگلیسی یا « پرسونلت « فرانسوی است، در حقیقت از ریشه ای لاتینی» پرسونا « گرفته شده، به معنی نقاب یا ماسک بود که در یونان و روم  قدیم بازی گران تیاتر بر چهره می¬گذاشتند و نقش های متفاوت را بازی می¬کردند (لودین، ۱۴۰۰، ص۳۲).

مفهوم اصطلاحی

شخصیت هرکس عبارت است از مجموع صفات و خصوصیات بدنی، روانی، محیط جغرافیایی و محیط اجتماعی که با هم ترکیب خاص یافته و باعث میشود تا یک فرد را از فرد دیگر متمایز سازد. (فاریابی،۱۳۹۶، ص ۱۸۲) پس همه افراد دارای شخصیت هستند و ازاین حیث باهم دیگر مشترکات دارند ولی در عین حال دارای اختلافات نیز میباشند و این اختلافات اعم از بدنی، روانی و اجتماعی بوده که آنها را از همدیگر متمایز میسازد. یا به عباره دیگر شخصیت عبارت از مجموعه صفات و خصوصیات بدنی، روانی و اکتسابی بوده که فرد را از فرد دیگر تفکیک مینماید (لودین،۱۴۰۰، ص۳۲).

از منظر قرآنکریم

ترجمه: بگو هركس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مى‏كند ( سوره اسرار، آیه ۸۴).

تفسیر: یعنی هرکس متناسب با حالات و وضعیت خود کار میکند، پس اگر از برگزیده گان نیکو کار باشند جزعمل برای پروردگار جهانیان چیزی را انجام نمیدهند، و اگر از رسوا شده گان باشند جز برای مردم کاری انجام نمی¬دهند وهیچ چیز مورد پسند شان نخواهد بود. مگر آنچه که با اهداف و خواسته هایشان مطابق باشد. (تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن).

لایه های سه گانه شخصیت

یکی از شناخته شده ترین ایده های ذیگموند فروید روانکاو اتریشی نظریه ای بود که در مورد شخصیت  ارایه  میداد.

به قول ذیگموند فروید: شخصیت انسان از سه عنصر تشکیل یافته است که عبارتند از:

۱- نهاد                  2- من یا (خود)                     3- من برتر یا (فراخود)

این سه عنصر مجزا اما در تعامل با یکدیگر عمل میکنند، در نظر داشته باشید که  شخصیت فرد بصورت یک کل عمل می کند نه به شکل سه بخش جداگانه (لودین،۱۴۰۰، ص۳۴ ).

هر قسمت از روان نقش منحصر به  فرد در شخصیت انسان ایفا می¬کند و روش های تعامل آنها با یکدیگر تاثیر عمده ای بر فرد می گذارد. از نظر فروید تعامل بین این سه  قسمت شخصیت است که رفتار های پیچیده ی انسان را شکل می¬دهد (Public-Psychology.ir ).

فروید تصریح میکند که این سه نه شی هستند و نه مکان بلکه شیوه هایی هستند که شخصیت «خود» را نشان می¬دهد. (جنبه درونی دارد فزیکی وجود ندارد) ( ستوده،۱۳۸۱، ص۷۵ ).

نهاد

نهاد به صورت منبع انرژی کل روان عمل میکند. و بخش اولیه و غریزی شخصیت است که درهنگام تولد وجود دارد و بر اساس اصل لذت عمل می¬کند.  بر اساس این ایده استوار است که هر میل و انگیزشی باید بلافاصله و صرف نظر از عواقب آن ارضا شود اینکه آنچه «نهاد» می خواهد در دسترس باشد آیا از نظر اخلاقی و اجتماعی قابل قبول است، برایش کاملاً بی اهمیت است. هنگامی که «نهاد» به خواسته هایش دست یابد فرد لذت میبرد اما در زمانی که مورد سرکوب قرار گیرد فرد ناراحت یا تنش را تجربه می کند چون بی نظم، کور، پرتوقع و بی فکر است  .( Public Psychology.ir)

طبق نظر فروید: این  نیرو حاصل یکی از دو غریزه بنیادی نهاد است که یکی از آنها را وی»شهوت» نامید. نیرو مشتق از شهوت را نیز «لی بیدو» یا زیست مایه نام نهاد. نیرو غریزۀ عمدۀ دیگر در»نهاد» «تاناتوس» یا غریزه مرگ است که فروید و پیروان او نقش کوچکی در تاثیر بر رفتار بشر برای آن  قایل شده اند (ستوده، ۱۳۸۱، ص۷۵-۷۶).

در ابتدای تولد وجود «نهاد» بسیار حیاتی و ضروری است. زیرا باعث می¬شود که نیازهای نوزاد  برآورده شود. مثال: اگر نوزاد گرسنه شود یا احساس ناراحتی بکند شروع به گریه کردن می کند و تا زمانی که خواسته اش بر آورده نشود دست از گریه برنمی دارد، چون نوزاد تازه متولد شده بطور کامل از نهاد تشکیل شده است و تنها کمی بعد آن من و من برتر رشد می کنند. «نهاد»  در طول عمر شخصی فرد در زندگی وی باقی می ماند و با گذشت زمان یا کسب تجربه تغیر نمی نماید زیرا در ارتباط با دنیای خارجی نیست و توسط واقعیت، منطق یا دنیای روزمره تحت تاثیر قرار نمی گیرد چون در بخش ناخود آگاه ذهن عمل می کند و هیچ وقت به پختگی نمیرسد و بشکل ابتدایی خود تا اخیر عمر باقی می ماند (Public Psychology.ir  ).

من (خود)

من دومین بخش مدل ساختاری شخصیت است و بخشی از شخصیت است که مسؤلیت آن رسیدگی به واقعیت است که بر اثر برخورد  نهاد با واقعیت های خارجی شخص بوجود می آید «من» در واقع قسمتی از نهاد است که همچنان به دنبال تامین نیازها است لیکن این نیازها را با توجه به مقتضیات دنیای خارج برآورده می کند. (معین،۱۴۰۰، ص۶۳ ) و یا «من» امکان تظاهر نهاد را فقط به طریقی که شرایط واقعیت را بر آورده سازد فراهم می کند، بنا بر این مطابق اصل واقعیت عمل می کند (ستوده،۱۳۸۱، ص۷۶).

فروید برای توصیف تعامل ممکن بین «نهاد» و «من» از مثال اسپ و سوارکار استفاده می¬کند. اسپ تامین کننده نیروی محرک است در حالیکه سوارکار از امتیاز تصمیم گیری روی هدف و هدایت حرکات حیوان نیرومند برخوردار است. اسپ بدون سوارکارش ممکن است به سادگی هرجا که می خواهد سرگردان باشد و هر کارکه میخواهد انجام دهد. این سوارکار یا «من» است که جلو اسپ را در اختیار دارد و تصمیم می گیرد که اسپ به کدام سمت حرکت کند. تصور کنید در یک جلسه طولانی در محل کار گیر کرده اید، با طولانی شدن جلسه متوجه می شوید که به طور وحشتناکی گرسنه  شده اید در حالیکه نهاد ممکن است شما را مجبور کند از جلسه خارج شده و به مکانی خود را برسانید که غذا بخورید، نفس و یا همان «من» شما را رهنمایی می کند که آرام نشسته و منتظر پایان جلسه باشید و پس از پایان جلسه میتوانید به دنبال شی مورد نظر بگردید و خواسته های نهاد را به شیوۀ واقعبینانه و مناسب برآورده نمایید. «من» فقط زمانی می¬تواند به این طریق شروع به کار کند که بالندگی طفل به حد رسیده باشد که  بتواند از منطق استفاده کرده و اجازه دهد که رفتار اش با اندیشیدن، حافظه، ارزیابی و طرح ریزی کنترول شود. شخص تحت  نفوذ جریان «من» به طریقه رفتار می¬کند که نتایج منفی حاصل از نفوذ نهاد را به حد اقل برساند. (ستوده،۱۳۸۱، ص۷۶).

من برتر (فراخود)

من برتر نقش رهنمایی اخلاقی را ایفاء می¬نماید و تقریباً شبیه وجدان است. این جریان از ارزش ها، معیارهای اخلاقی و مفاهیم درستی و نادرستی تشکیل یافته است که تقریباً همه آنها از والدین کسب می شود. «من برتر» از انحلال «عقده اودیپ» (عقده اودیپ میل و توجه کودک پسر به والد جنس مخالف خود است «مادر» و حس حسادت نسبت به والد هم جنس «پدر») و یا «عقده الکترا» (عقده الکترا مرحله مشابه برای دختران به عنوان عقده الکترا یاد می¬شود) در کودک پدید می¬آید. (همان ، ص۷۷ ) و انگیزش های نهاد به ویژه آنهایی که در جامعه ممنوع است مانند تجاوز و پرخاشگری را کنترول می نماید . (Public psychology.ir ) من برترمثل نهاد با ارتباط محدود با واقعیت رشد می¬کند و بجای اینکه اجازه دهد واقعیت حدود رشد اش  را معین سازد هدف اش «من آرمانی» است. و در حدود شش و هفت سالگی شخصیت کودک خود را زیر نفوذ این سه نیرو نشان می¬دهد (ستوده، ۱۳۸۱، ص۷۷).

نتیجه گیری

باتوجه به آنچه گفته شد می¬توان به این نتیجه رسید که کلید یک شخصیت سالم تعادل بین نهاد، من و من برتر می¬باشد. نهاد که از تکانه های لذت طلبانه ناخود آگاه تشکیل یافته است و من برتر که صدای قوی وجدان است، من برتر با توجه به محتوای اخلاقی خود در تضاد دایمی با نهاد می باشد. من واسطه ای بین نهاد و من برتر است که خواسته های این دو عنصر را به شکل واقعبینانه ارضاع می¬نماید.

فرد بیش از حد تحت تاثیر نهاد ممکن است تکانشی، غیرقابل کنترول و یا حتی جنایت کار شود. از سوی دیگر من برتر بیش از حد مسلط ممکن است به شخصیت منجر شود که بسیار اخلاق گرا و قضاوت گرا است. بناءً این من است که شبیه نفس عمل می¬کند و فردی که  قوت نفس خوب دارد می-تواند فشار هایی که نهاد و من برتر بالای فرد وارد می¬کند، را درست مدیریت کند. ولی عدم تعادل بین این سه عنصر منجر به شخصیت ناسازگار می¬شود.

منابع:

۱ – قرآنکریم.

۲ – ستوده، هدایت الله، همکاران، روان شناسی جنایی، تهران: انتشارات آوای نور، سال ۱۳۸۱.

۳ – فاریابی، محمد اعظیم، کریمنولوژی، کابل: انتشارات حامد رسالت، چاپ ششم، سال ۱۳۹۶هــ ش.

۴ – معین، علی احمد، روان شناسی جنایی، کابل: انتشارات نشرواژه، چاپ اول، سال ۱۴۰۰.

۵- معین، فرهنگ لغت.

۶ – لودین، محمد واسع، روان شناسی جنایی، کابل: انتشارات پولیس، سال 1400.

۷ – Public Psychology.ir.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *