اشعار

رمز قرآن از حسین آموختیم

آن امام عاشقان، پور بتول

علامه اقبال لاهوری

آن امام عاشقان، پور بتول

سرو آزادی ز بُستان رسول

الله الله بای بسم الله، پدر

معنی ذبح عظیم، آمد پسر

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت

حریت را زهر اندرکام ریخت

خون آن سر، جلوه خیرالامم

چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خونِ او چمن ایجاد کرد

بهر حق در خاک و خون گردیده است

پس بنای «لا اله » گردیده است

مدعایش سلطنت بودی اگر

خود نکردی با چنین سامان سفر

سِرّ ابراهیم و اسماعیل بود

یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار

پایدار و تندسیر و کامگار

تیغ بهر عزت دین است و بس

مقصد او حفظ آیین است و بس

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغ «لا» چون از میان برون کشید

از رگ ارباب باطل، خون کشید

نقش «الا الله» بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسین آموختیم

ز اتش او شعله‌ها افروختیم

شوکت نام و فر بغداد رفت

سطوت غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تکبیر او ایمان هنوز

ای صبا! ای پیک دورافتادگان!

اشک ما بر خاک پاک او رسان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن