مدیران پخته و مدیران پخمه
درعصر امروزه مدیریت و داشتن رهبری یک اصل اساسی و بنیادی پنداشته میشود، اساس و تهداب یک اداره یا یک نظام سالم یا غیر سالم بستگی به ظرفیت، خلاقیت، توانایی، صداقت، امانت داری، پشتکار و داشتن مدیران موفق میباشد و در ضمن ازهم پاشی وعقب ماندگی یک اداره منوط بر داشتن مدیران ناموفق است. بناءً طبق اصول سازمان مدیریت باید مدیران پخته و مدیران پخمه را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد.
احسان الله
درعصر امروزه مدیریت و داشتن رهبری یک اصل اساسی و بنیادی پنداشته میشود، اساس و تهداب یک اداره یا یک نظام سالم یا غیر سالم بستگی به ظرفیت، خلاقیت، توانایی، صداقت، امانت داری، پشتکار و داشتن مدیران موفق میباشد و در ضمن ازهم پاشی وعقب ماندگی یک اداره منوط بر داشتن مدیران ناموفق است. بناءً طبق اصول سازمان مدیریت باید مدیران پخته و مدیران پخمه را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد.
۱ – مدیران پخته :
مدیرانی هستند که براساس سلسله مراتب سازمانی و شایستگیهای فردی و تخصصی ارتقاء یافته اند. سرد و گرم روزگار را چشیده اند. حرف های شان درعمل ثابت است، گزافه نمیگویند، دنبال حل مسئله هستند. این گونه مدیران همیشه خیرخواه بوده و محترمانه با مراجعین و همکاران برخورد میکنند. منافع جمعی و ملی را بر منافع فردی وشخصی مقدم میدارند. خدا ترس و از آه مظلوم بیمناک اند. چاپلوس پرور نبوده و اهل ریاکاری و تملق نیستند. تصمیم گیری هایشان مبتنی بر منطق، عقلانیت، دور اندیشی، صداقت و ظرفیت است. همواره تا چند رده به آموزش و تربیت نیروها و مدیران دیگر همت میگمارند. به موضوع مشارکت و مشورت و شورا اهمیت ویژه ای میدهند. تحول گرا و دایم در حال آموزش و یادگیری اند. خانواده، همکاران و ارتقای فرهنگ اداری و سازمانی برایشان مهم است، مثبت اندیش و سبزگرا هستند، از روابط عمومی و ارتباطات انسانی خوبی برخوردارند و مردمداری برایشان اهمیت دارد. کارکنان و زیر دستان برایشان حکم امانت است. کیفیت برایشان خیلی مهم و ارزشمنداست و از پاسخگویی، حسابدهی و شفافیت هراسی ندارند. سعی میکنند گره ازکار همکاران باز کنند و اداره را به سمت پیشرفت و تعالی، رستگاری و کامیابی سوق میدهند.
۲ – مدیران پخمه:
مدیرانی هستند که دایم وابسته به این و آن میباشند تا از این رهگذر پست و موقعیتی بدست آورند. تجربه کاری زیادی دارند اما بدون کیفیت، در مقابل افراد متخصص و کاربلد؛ ضعیف و ناتوان هستند ولذا بیشتر دافعه دارند تا جاذبه. اگر احساس کنند موقعیتشان درخطر است دست، به هر کاری میزنند، حرف زدن را درست بلد نیستند. به نحوه ی گزارش دهی ارزش نمی دهند. جسارت و نوآوری و روحیه تغییر و تحول در وجود شان دیده نمی شود، ریاکاران و چاپلوسان را میدان میدهند تا برایشان اطلاعات بیاورند. اهل پرونده سازی برای دیگران هستند تا مبادا دست خودشان رو شود. هیچ کاری از دست شان بر نمی آید، زیاد تقلید میکنند و زیاد ادا درمیآورند. آشفتگی فکری زیادی دارند. دم دمی مزاج هستند. امروز یک چیز میگویند و فردا چیز دیگری، اعتقادی به جانشين پروری ندارند. در جلسات مهم کاری فقط سر تکان میدهند و کارها را تا اندازه زیادی به گردن دیگران میاندازند، هیچ گزارش کامل و جامع قابل دفاعی از عملکرد خود ندارند.
بود و نبود همکاران برایشان مهم نیست، عمر مدیریت خود را کوتاه میدانند ولذا ریسک پذیر نیستند. بیشتر دنبال گذران اموری هستند تا با گروهی دیگر به جایی دیگر بروند، وقتی برای حل یک مشکل به آنها مراجعه میکنی فقط و فقط مینویسند: بررسی و طبق ضوابط اقدام شود، هیچ راهبرد مشخص گره گشایی از خود ندارند!
به همین اساس مسئولیت ایمانی و انسانی همه ما است که جلو این چنین اشخاص فربیکار و مخرب را گرفته و نگذاریم دستهای شان به دامن پاک مدیران موفق، کارا و هدفمند برسد. ما همه در برابر ملت و نظام امارت اسلامی و ملی خویش پاسخگو میباشیم. امانت و صداقت رمز موفقیت و کلید رستگاری مدیران پخته میباشد و از مدیران خام باید دوری جست. سرزمین درد دیده و رنج کشیده ما نیاز به انسان های متعهد و با ایمان و کار کن دارد و انسان های چاپلوس و فریب کار، ضمن ویرانی، تهداب ارزش های ملی ملت و جامعه را به سمت جهل و نادانی سوق میدهند.