اسلامی

سعادت و راه‌های رسیدن به آن از منظر قرآن‌کریم

مفهوم سعادت و معانی اصطلاحی آن و فهم ما از سعادت یکی از مطالب مهم و مرکزی در جوامع بشري و زندگی ما انسانها بشمار ميرود.

پوهیالی محمدرسول رحمانی
مقدمه:
مفهوم سعادت و معانی اصطلاحی آن و فهم ما از سعادت یکی از مطالب مهم و مرکزی در جوامع بشري و زندگی ما انسانها بشمار ميرود.
يكي از سؤال های مهمی در زندگی انسان اینست که در یابد که سعادت چیست؟ سعید و خوشبخت کیست؟ سعادت واقعی چیست؟ و چطور میتوان انسان به سعادت واقعی دست یابد ؟ یافتن جواب درست و منطقی به این سوالات، به اطمینان کامل حلی برای بسیاری از مشاکل ما شده میتواند و درک مفردات آن امر بسیار مهمی بشمار میرود.
سعادت در فرهنگ هر ملت و حتی هر انسان مفهوم، محتوی و تعاریف مختلفی دارد. هر گروه و فرقه انسانی سعادت را به شکل خاصی و ذوق خود تعریف و تشریح نموده اند و فهم خویش را ازین مفهوم دارند.
کلمه سعادت یا خوشبختى در لغت، توسط علماء به معناى سعادت و خوش طالعى مورد ترجمه و تفسیر قرار گرفته است. همچنان علماء در تعریف سعادت میگویند : « سعادت : رسيدن به هر نوع كمال ممكن كه انسان استعداد و شايستگى وصول به آن را دارد » و یا به عبارت ديگر : سعادت عبارت از استفاده صحیح، سالم و مشروع از نيروهاى مختلف مادى و معنوى که پروردگار در تصرف و اختیار انسان قرار داده است.
گفتار اول: مفهوم سعادت در قرآن‌کریم
این فهم را قرآن عظیم الشان(در سوره شمس آیات :۷ – ۱۰) با زیبای خاصی خویش چنین معرفی میفرماید:
( و نفس وما سويها فالهمها فجورها وتقويها قدافلح من زكيها و قد خاب من دسيها ) از فحوی آیات متبرکه با صراحت تام معلوم میگردد که : فلاح انسان در گرو تزكيه نفس است و «فلاح‏» همان سعادت و كمال نفس انسانى است; از اين نظر كه موجب رستگارى و رها شدن انسان ازمشکلات است. از آن نظر كه موجب دستيابى به خواسته‏هاست «فوز» و از نظر اينكه مطلوب ذاتى است «سعادت‏» ناميده مى‏شود.
اگر ما حکمت و فلسفه خلقت انسان را مورد تحلیل وارزیابی قرار دهیم با وضاحت تام در خواهیم یافت که‌، هدف از خلقت جهان وبه تعقیب آن خلقت انسان‌، رساندن انسان به کمال فضیلت ورساندن انسان به بالاترین کمال انسانی است‌، بنابر همین منطق است که گفته میتوانیم که انسان فطرتاً مخلوق کمال‌جو و سعادت طلب خلق گردیده است . بنآ همه انسانها میخواهند خود را به سعادت گم شده خود برسانند.
ولی در این جای شک نیست که انسانها برای رسیدن به معراج سعادت برای خود راه ها و وسایل مختلفی را مطرح و پیش بینی می‌نمایند. برخی از انسانها رسیدن به سعادت وخوشبختی متصور خویش را در رسیدن بـــه « لذت » ظاهری وبرخی دیگر از انسانها « لذت های » باطنی را مایه سعادت و خوشبختی معرفی میدارند. ابن سینا ، سعادت را به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان به طور یک‌نواخت و هماهنگ که موجب کمال انسان می‌شود، معنا کرده‌اند.(رساله سیمای خوشبختی‌،نوشته حمید رسائی‌، ص ۱۷ ).
همچنان علما ء بدین باور و عقیده اند که هر کدام از دو خصوصیت ( سعادت و شقاوت ) برای خود معنای بخصوصی دارند. بطور مثال: « روح » دارای سعادت و شقاوتی است. و« جسم» هم داراې سعادت و شقاوتی بخصوص خود میباشد. بنابر همین منطق است که قرآن عظیم الشان انسان را موجودی مرکب از جسم و روح معرفی داشته است . روحی ابدی و جسمی متحوّل و متغیّر . بنابراین آنچه که تنها مربوط به سعادت‌، « روح » انسان است‌. مانند علم ، تقوا و امثال آن‌، از سعادت‌های انسانی می‌شمارد و همچنین اموری که سعادت جسم و روح را با هم دربر دارد، از سعادت‌های انسان محسوب می‌فرماید: مانند نعمت مال و اولاد بشرط آنکه انسان را از یاد پروردگار غافل نکند و دلبستگی به حیات دنیوی را به دنبال نداشته باشد. همچنین سعادت انسان اموری است که در ناحیه جسم و بدن سختی و ناملایماتی را بوجود آورد ولی در ناحیة روح از سعادت شمرده می‌شود، مانند قبول مشقت های جسمی در راه الله متعال، انفاق اموال در راه خدا. امّا اموری که در روح شقاوت ایجاد کند، گرچه سعادت جسمانی را به همراه داشته باشد، هیچ گونه سعادتی را همراه ندارد، مانند لذائذی که فقط جنبه دنیوی غیر مشروع داشته و این لذایذ غیر مشروع دنیوی موجب فراموشی از یاد خداوند گردد. این نوع لذایذ و به اصطلاع سعادت‌ غیر مشروع جسمانی را پروردگار برای انسان در واقعیت عذاب شمرده است.
دین مقدس اسلام، به انسان هشدار می دهد که مفهوم زندگی این نیست که انسان یکسره خود را به لذایذ و رنج های دنیوی منحصر شمارد . بلکه زندگی ابدی و جاودانه نیز با رنج ها و لذت های متناسب با اعمال انسان ها در راه است و این انسان است که می تواند انتخاب کند زندگی زودگذر و فانی،‌یا سعادت جاودانه و ابدی وهمیشگی. دین اسلامی درین راستا اعتدال را مراعات کرده و برای بهره گیری از لذایذ مادی و معنوی حدود بس عالی و انسانی را تعیین نموده که با پیروی همان گونه که از طبیعت این دین که دین دنیا و آخرت است رهنمایی و هدایت میکند. پیروی ازین اصول سبب صلاح و فلاح دنیا و آخرت خواهد بود.
مسّلم است که سعادت و خوشبختى از آنِ انسانها و جوامع بشری است که آسایش خاطر و آرامش بیشترى داشته باشند. برای عده که سعادت و خوشبختی را تنها در داشتن مال دنیوی خلاصه میکنند باید گفت که: مال و ثروت و قدرت، به هیچ صورت منشأ سعادت و خوشبختى به حساب نمى‏آید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه مى‏آورند اماحتمی نیست که آرام بخش باشند. یکى از دانشمندان انگلیسى مى‏گوید: براى مردم عاقل، ثروت یکى از عوامل اضطراب و بدبختى است. مسئله مهم این است که باید بکوشیم تا مالک ثروت خود باشیم، نه بنده آن. ما باید امیر نفس باشیم نه اسیر نفس . کسانى که در عشق ثروت و قدرت فرورفته اند و همیشه خود را اسیر آن ساخته‏اند و متداوما در فکر آن میباشد که مبادا در کشمکش حوادث، مال و داراېی خویش را از دست ندهند ، بنآ همیشه در فکر غرق اند.

باید دانست که همچو اشخاص به هیچ وجه روی خوشی را نخواهد دیدی. باید تعمق کرد و دانست که در کفن جیب نیست ( آن هم به گمان است که ببری یا نبری) .
گفتار دوم: انسان چگونه میتواند به سعادت دست یابد.
۱-کسب رضای پروردگار: اولین چیزیکه انسان میتواند به سعادت واقعی وحقیقی برسد همانا کسب رضای پروردگار با عظمت است. قرآن عظیم الشان در سورهء عصر، آنعده از انسانهای را از خسران مستثنى می سازد که آنان مؤمن و نیکوکار باشند . قرآن با صراحت تام بیان میدارد : انسانهای مؤمن ونیکو کار به طور حتمی به فلاح و رستگار دست می یابند.
۲- تقوا وپر هیزگاری: دومین عامل رسیدن به سعادت حقیقی را قرآن عظیم الشان در سوره شمس آیه ( ۹ ) پس از یازده سوگند وقسم چنین بیان میدارد :
سعادت و رستگارى نصیب آنعده از انسانهای است که خود را از پلیدى تطهیر کند و بدبخت کسى است که به ناپاکى روی بیاورد .
یکی از عوامل ارسال کتب سماوی وارسال پیغمبران الهى در همین فهم خلاصه میگردد ، پیغمبران آمده آند تا برای ما انسانها راه زندگى ورسیدن به زندگی سادتمند ابدی را نشان دهند. پـــیامبران الهی مبعوث گردیده اند تا برای بشریت راه خیر وراه رسید ن به سعادت را تعلیم دهند. یـکی از رسالت انبــیــا ء همین است که برای انسانها راه ها وطرق ورود به زندگی سعادتمند، خوش بختى، نیکى و نیکوکارى، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى را به آموزند .
۳- یاد پروردگار: مهمترین عامل و وسیله که موجب خوشی و آرامش روح انسان میگردد ، همانا یاد پروردگار است . قرآن عظیم الشان در ( سوره رعد : آیه ۲۸ ) مهم ترین عامل و وسیله براى خوشى و آرامش روح را یاد پروردگار معرفی داشته است : (الا بذكر الله تطمئن القلوب ، تنها با یاد پروردگار است که ، قلب‌ها آرام مي‌گيرند. ) البته روى گرداندن از یاد الله را عامل سیه روزى وبدبختی معرفی داشته ومیفرماید : (هر کس از یاد من روى گرداند، زندگى اش سخت میشود ) (سوره ط آیهء ۱۲۴ )اما بايد گفت راز خوشبختي تنها در نور ايمان الهي نهفته است و بس. انسانهای در زندگي خویش خوشبخت هستند كه از آرامش نفس و روح حقيقي برخوردار باشند. آنعده از انسانهای که سعادت را صرف در زراندوزي و انباشتن مال و منال می پندارند در اشتباه اند . تجربه به اثبات رسانیده است که مال ، وداراېی زیاد هیچ وخت برای انسان سعادت را به بار نیاورده ، در زیاتر از موارد همین مال و ثروت است که باعث مصیبت ها و فلاكت های متعددی برای انسان میگردد .
۴- عمل صالح: قرآن عظیم الشان عمل صالح را در اعمالی مانند جهاد فی سبیل الله ، امر به معروف ، نهى از منکر، بجا آوردن شکر نعمت هاى الهى وتوبه را مایهء، زندگی با سعادت برای نسان معرفی داشته است.
۵- مجالست و هم نشینى با علماء و بزرگان: پیغمبر اسلام میفرماید (سعادت مندترین انسانها کسانی آند که با علماء و شخصیت‌های بزرگوار و کریم هم نشین داشته باشد. )
۶-داشتن اولاد صالح: زن صالحه و منزل شایسته؛ از جمله عوامل است که واقعا انسان را به سعادتمندی واقعی میرساند: در حدیثی از پیغمبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم روایت است که میفرماید : «من سعادةالمرء المسلم الزوجةالصالحة و المسکن الواسع و المرکب الهنىء و الولد الصالح ؛ از سعادت انسان مسلمان است که زن شایسته، خانه وسیع ، مرکب راهوار و فرزند شایسته نصیبش باشد».
منابع:
قرانکریم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *