تاریخچه مختصر پوهنتون کابل
در سال 1342 این پوهنځی از ریاست مؤسسۀ تعلیم و تربیه جدا شد و به حیث پوهنځی مستقل در ردیف سایر پوهنځی های پوهنتون کابل قرار گرفت. در سال 1342 هجری پوهنځی تدبیر منزل نیز افتتاح شد. اما پیش از آن که پوهنځی مذکور فارغ التحصیلی به جامعه تقدیم کند، لغو گردید و به حیث یک دیپارتمنت در چوکات پوهنځی تعلیم و تربیه داخل ساخته شد.
قسمت پایانی
تهیه و تنظیم: نجیب
در سال 1342 این پوهنځی از ریاست مؤسسۀ تعلیم و تربیه جدا شد و به حیث پوهنځی مستقل در ردیف سایر پوهنځی های پوهنتون کابل قرار گرفت. در سال 1342 هجری پوهنځی تدبیر منزل نیز افتتاح شد. اما پیش از آن که پوهنځی مذکور فارغ التحصیلی به جامعه تقدیم کند، لغو گردید و به حیث یک دیپارتمنت در چوکات پوهنځی تعلیم و تربیه داخل ساخته شد.
پروژۀ تأسیس انیستیتوت پولی تخنیک در ماه میزان سال 1342 هجری که در پلان انکشافی دوم به همکاری وزارت معارف و وزارت معادن و صنایع به سفارش دولت پیش بینی شده بود، به پوهنتون کابل سپرده شد. این انیستیتوت بعد از اکمال کار های ساختمانی آن در سال 1348 هجری رسماً افتتاح گردید. در سال 1352 هجری مؤسسۀ تعلیم و تربیه و پوهنځی تعلیم وتربیه لغو گردیدند. با الغای این دو مؤسسۀ تعلیمی، پوهنځی علوم وترنری که از فعالیت باز مانده بود، در همین سال بار دوم تأسیس شد. در سال 1358 هجری دیپارتمنت جغرافیۀ پوهنځی ادبیات و علوم بشری و دیپارتمنت جیولوجی و مترولوجی پوهنحی علوم باهم یکجا شدند و پوهنځی جدیدی به نام فاکولتۀ زمین شناسی تأسیس شد. همچنان با یکجا شدن دیپارتمنت های تاریخ، ژورنالیزم و علوم اجتماعی پوهنځی ادبیات و علوم بشری در سال 1358 هجری پوهنځی جدیدی بنام پوهنځی علوم اجتماعی ایجاد گردید. در سال 1359 هجری نام « پوهنځی ادبیات و علوم بشری» تغییر داده شد و نام « پوهنځی زبان و ادبیات» را به خود گرفت. همچنان در همین سال 1359 هجری پوهنځی های شبانه به منظور تحصیل کسانی که نتوانسته بودند تحصیلات دورۀ لیسانس را به وقت و زمانش تکمیل نمایند، تأسیس شد. در همین وقت مؤسسۀ تعلیمات کارگری نیز در چوکات پوهنتون کابل به وجود آمد. قابل یاد دهانیست که به تاریخ 18 ماه سرطان 1363 هجری دیپارتمنت هنر های زیبای پوهنځی زبان و ادبیات که شامل رشته های مجسمه سازی، گرافیک، نقاشی، موسیقی و تیاتر بود، جدا و به سطح پوهنځی ارتقا نمود و در آن مضمون خطاطی نیز افزوده شد فهرست پوهنځی های پوهنتون کابل به شرح زیر است.
پوهنځی علوم(ساینس)
پوهنځی روانشناسی
پوهنځی ادبیات داخلی
پوهنځی حقوق و علوم سیاسی
پوهنځی داروسازی(فارمسی)
پوهنځی علوم اسلامی(براساس فقه حنفی)
پوهنځی مهندسی(انجنیری)
پوهنځی اقتصاد
پوهنځی ژورنالیزم
پوهنځی شرعیات
پوهنځی ادبیات خارجی
پوهنځی علوم اجتماعی
پوهنځی زراعت(کشاورزی)
پوهنځی دامپزشکی(وترنری)
پوهنځی زمینشناسی
پوهنځی هنرهای زیبا
پوهنځی علوم کامپیوتر(کامپیوتر ساینس)
پوهنځی محیط زیست
پوهنتون کابل دارای شخصیت حقوقی بوده و نمایندگی آن به عهدهٔ رییس پوهنتون است و از لحاظ اداری و مالی مستقل و مستقیماً نزد وزارت تحصیلات عالی مسئول است، قابل یاد آوریست که دانشگاه کابل در دو بخش روزانه و شبانه به تدریس میپردازد. اساسا این نهاد آموزشی همانند هر كشور دیگر در كشور ما نیز جایگاه بارزی در توسعه و پیشرفت افغانستان داشته و نقش درخشانی را در آموزش و پروررش استعدادهای فرزندان این مرز و بوم ایفا نموده است. تاریخ به یاد دارد كه روزی و روزگاری، پوهنتون كابل در سطح منطقه با توجه به معیارهای آموزش عالی از جمله نهادهای مطرح و شناخته شدهای بوده است.
توسعه را اگر به معنای ایجاد تحول با پرده برداری از پتانسیلهای پنهان و رونمایی آن در زندگی اجتماعی بشر بدانیم این مقوله دارای منظرهای متفاوت و مختلفی خواهد بود كه شامل ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خواهد شد. امروزه هرچند سخن گفتن از توسعه بیشتر با رویكرد اقتصادی دنبال میگردد؛ اما به هیچ وجه نمیتوان ابعاد دیگر حیات اجتماعی را در حالت جدا افتاده فرض كرد، بلكه به نحوی زاویههای مختلف حیات اجتماعی درهم تنیده قابل تصور هستند. در این میان، نقش پوهنتون در هركدام از این ابعاد انكارناپذیر و غیرقابل چشم پوشی است به صورت مصداقی و عینی در بعد اقتصادی میتوان از پوهنتون هایی در سطح دنیا نام برد كه در اطراف خود، مراكز صنعتی كوچكی ایجاد میكنند كه میتواند اكتشافات علمی را جذب و از آن برای ایجاد بهره اقتصادی استفاده كند.
تربیت نیروی انسانی با دارا بودن مهارتهای فنی به عنوان نیروی كار مؤثر یكی دیگر از جلوههای تأثیرگذاری پوهنتون در جامعه به صورت اقتصادی آن است، این امر تنها در سطح مدیران فنی مورد ضرورت نیست، بلكه در سطوح میانه و پایین نیز نمیتوان از نقش و جایگاه كلیدی آموزشهای عالی فنی چشم پوشی نمود.
در بعد فرهنگی نیز نقش نهادهای آموزش عالی جایگاهی بس ارزندهای دارد، فرهنگ در شرایط كنونی یكی از شاخصههای اصلی توسعه در كشورها به شمار میآید. اگر فرهنگ را مجموعهای از آرا و عقاید مورد قبول اكثریت بدانیم كه در طول زمان شكل گرفته و جنبهی قناعت بخشی آن قابل توجیه است، باید پذیرفت كه توسعه فرهنگی به معنای پویایی و رشد فرهنگی است كه باید ارزشهای و هنجارهای مورد پذیرش جامعه در مطابقت با نیازهای آنان به روز گردیده و بهسازی گردد.
زیرا هرگاه فكر انسانهای دچار تحول نگردیده و زمینههای پذیرش توسعه به لحاظ ذهنی آماده نگردد، تحقق جنبههای دیگری از توسعه به آسانی میسر نخواهد شد. افزایش و ارتقای سطح فرهنگی مردم با آموزشهای معیاری یكی از بنیادهای مهم توسعه به حساب میآید. چرا كه با ایجاد تحول و خلق ارزشها، برقراری روابط اخلاقی با استفاده از هنجارهای مناسبی جهت برآورده ساختن نیازهای اساسی نیروی انسانی میسر خواهد شد و این امر توسط نهادهای آموزش عالی ممكن است.
به هرحال، امید بر آن میرود تا نظام آموزشی كشور در سطح عالی آن بتواند در آینده گامهای مؤثرتری در راستای تربیت نیروی انسانی كارآمد و موثر در امر توسعه بردارد و بالندگی و شكوفایی را نصیب این سرزمین ستم كشیده نماید زیرا امروزه برخلاف گذشته سرمایههای فیزیكی نقش كمتری نسبت به سرمایهی انسانی در امر توسعه دارد در واقع، نیروی انسانی متخصص و ماهر بزرگترین سرمایهی اصلی هر جامعه محسوب می شود.