در هفت ثور سال۱۳۵۷ بود که تربیتیافتگان مکتب لنین و استالین به کودتای ننگینی در افغانستان دست یازیدند و با کشتن داوودخان و اعضای فامیلش، تحول و تاریخ سیاهی را در افغانستان رقم زدند.
این انقلاب، آغاز انقلاب بربادی بود و ملت افغانستان را در لجنزار جنگ، تباهی، اشغال، مهاجرت، فقر و بیچارگیها، فرو برد.
انقلاب هفت ثور، درخت تلخ دهریت و بیخدایی را آبیاری و تقویه کرد و کمونیستها، توانستند مردم افغانستان را به جرم مسلمانبودن شکنجه نمایند و بیش از یکونیم میلیون تن را، بیرحمانه به شهادت برسانند.
این انقلاب ننگین، منجر به تهاجم نظامی قشون سرخ شوروی در افغانستان نیز گردید و روسها با نیروی بزرگ و جزوتامهای نظامی در افغانستان حمله کردند و از زمین و هوا افغانستان را کوبیدند و ذره ذرهی این خاک را با سلاحهای ذرهوی و زهری، مورد هدف قرار دادند و خانه خانهی این سرزمین را با استعمال بم، باروت و راکتهای مخرّب، به مخروبه تبدبل کردند و وجب وجب این مرزوبوم با خون پاک شهدا رنگین گردید.
این انقلابها بالآخره منتهی به جنگهای تنظیمی، حزبی، قومی و مذهبی نیز گردید و برخی از رهبران به اصطلاح جهادی افغانستان برای به دست آوردن قدرت، باهم درگیر شدند و در این راه فرزندان زیادی این خاک و سرزمین را به کام مرگ سپردند، تا توانستند مدتی در مسند قدرت تکیه بزنند و به عیش و نشاط بپردازند.
در این برههای از تاریخ؛ تحریک اسلامی طالبان افغانستان ظهور کرد که بعداً به امارت اسلامی افغانستان تبدیل شد؛ امارت اسلامی توانست در ساحات خود به مردم نعمت امنیت و آرامش به ارمغان بیاورد و گلیم فساد و ظلم را از افغانستان برچیند.
اما متأسفانه، توطیهها و دسیسههای زیادی دامن امارت اسلامی را گرفت و امریکا با طرح و نقشهیی که داشت، به همدستی و دعوت یکعده از رهبران و فرماندهان دالرپرست داخلی، صفحهی سیاه و ننگین دیگری را در افغانستان ورق زد و این سرزمین پاک و اسلامی، بار دیگر مورد اشغال قرار گرفت و به لانهی جنگ، جاسوسی و فساد امریکا، ناتو و مزدورانش مبدل گردید.
این روند سیاه، مدت بیست سال در افغانستان سایه افکند و در این بیست سال، مردم افغانستان زهر بربادی و تباهی گوناگونی را چشیدند و روزگار تلخ و روزهای سخت و سیاهی را تجربه نمودند.
اما، با این همه تباهیها و تحمل مشکلات؛ علمای دین، طالبان مدارس و ملت مجاهد کشور به امریکا و رژیم دستنشاندهاش سر تسلیمی خم نکردند و در اسرع وقت با حملات برقآسا و پیچیده، امریکا و ناتو را به چالش کشیدند و پایههای رژیم جمهوریت را متزلزل ساختند.
در این بیست سال اگرچه افغانستان، بهترین فرزندان خود را از دست داد و اکثر خانوادهها به گلیم ماتم فرزندان قهرمان و مجاهد خود نشستند.
اما این ملت طاغوتشکن و دشمنبرانداز؛ تن به ذلت اسارت و بردگی ندادند و با دادن هزاران شهید و معلول و تحمل مشکلات، دست از ماشهی تفنگ جهاد برنداشتند و شمشیر جوهردار مبارزه را به زمین نگذاشتند.
حقا که اسلام در زیر سایههای شمشیر جهاد است.
از برکت جهاد و خون مطهر شهدای راه عزت و آزادی بود که در نیمقرن پسین دو ابرقدرت در افغانستان به زانو درآمدند و با کمال رسوایی و روسیاهی این سرزمین را ترک گفتند و در صفِ ناکامان تاریخ پیوستند.
افغانستان، بعد از بیست سال، نبرد سنگین و طاقتسوز بالآخره به برکت خون شهدا و مجاهدین فداکار به خط کامیابی وصل شد و فتح و پیروزی بزرگی را خداوند دانا و توانا به ملت زجرکشیدهی افغانستان عنایت فرمود و نظام اسلامی، مشروع و مقتدری را به افغانستان عزیز اهدا کرد.
تقریباً سه سال میشود که انقلاب بربادی، دست از دامن افغانستان عزیز برداشته و انقلاب آبادی برای افغانستان و ملت رنجدیده، دست دوستی داده است.
امیدوارم که ملت شریف افغانستان این هدیهی رنگین الهی را پاس بدارند، زن و مرد و خرد و بزرگ برای آبادی افغانستان عزیز تلاش کنند و کاروان انقلاب آبادی را، مانند انقلاب اسلامی که در مقابل روس و امریکا انجام دادند، به سرمنزل پیروزی برسانند و یکجا با نظام اسلامی خود، انقلاب آبادی کشور را همهساله جشن بگیرند و در کنار آزادی و ارامی، در سایهی آبادی و آسایش نیز زندگی نمایند و از عسل این زندگی حظ و لذت ببرند.
حامد تاتار