موشک پراکنی ایران و پاکستان
با شروع درگیری صهیونیست های اشغالگر و مقاومت حماس منطقه دچار دگرگونی استراتژیکی گردید. بسیاری از آگاهان سیاسی زنگ هشدار این فاجعه را به صدا درآوردند که اگر دامنهٔ جنگ گستردهتر شود
نویسنده: محمد داود اسحاقزهی «یوسفی»
با شروع درگیری صهیونیست های اشغالگر و مقاومت حماس منطقه دچار دگرگونی استراتژیکی گردید. بسیاری از آگاهان سیاسی زنگ هشدار این فاجعه را به صدا درآوردند که اگر دامنهٔ جنگ گستردهتر شود و شعلهاش مشتعل بماند، عواقب ناگواری در پی خواهد داشت و گیرکردن در باتلاق آن تاوان هنگفتی به دنبال دارد، اما متأسفانه ماشین کشتار اسرائیل با حمایت آمریکا و سایر کشورهای غربی به کشتن بیگناهان و ستاندن جان بیدفاعان ادامه داد و موتورش خاموش نشد. با گسترش ناامنی و نبرد مستمر در داخل فلسطین، شعلههای این جنگ نابرابر به بیرون مرز فلسطین نیز زبانه کشید و کشورهای دیگر را هم احاطه کرد. این درگیریها باعث تقویت و تجدید قوای هراسافگنان شد و زمینهٔ تشدید حملاتشان را برای ناامنسازی منطقه فراهم نمود که باعث ایجاد تنش میان برخی از کشورها گردید. ناامنی منطقه و تنشزایی میان کشورها، همان دسیسهٔ ناپاک کشورهای غربی بود که برایش نقشه میکشیدند و هزینههای بسیار پرداخت میکردند و بالأخره و کشورهایی را باهم درگیر نمودند.
حملههای اخیر ایران به سه کشور پاکستان، عراق و سوریه، میان این کشورها آشوب به وجود آورد و به خاکستر تنشهایشان دمید. عراق حمله به خاکش را محکوم و به شورای امنیت شکایت کرد؛ پاکستان حمله به کشورش را محکوم و به نقاطی از ایران حملههٔ متقابل کرد؛ سوریه که دوست و رفیق ایران بود و از سفرهٔ او نان میخورد، از این حملهٔ ایران دل خوشی نداشت .
باتوجه به اینکه ایران چند بار دیگر نیز به عراق و سوریه حمله کرده است، گویا آن دو کشور به محل رزمایش و میدان تمرین نظامیِ ایران تبدیل شده است، اما نخستین بار بود که موشکهای ایران به دل پاکستان فرود میآمد و آرامشش را سلب میکرد. همچنین پاکستان هم برای اولین بار بود که واکنش فوری و سریع از خودش نشان داد و مناطقی را در خاک ایران به موشک بست.
ایران بعد از جنگ هشتسالهاش با عراق، تا اکنون شاهد فرودآمدن موشکهایی به داخل خاکش نبود و گمان چنین عکسالعمل متقابل و فوری را نداشت. ارتش پاکستان در زدوبندهای سیاسی، نقش کلیدی را بهعهده دارد و این واکنش انتقامجویانه درحقیقت اقدامی برای جلب رضایت ملت پاکستان بود که در داخل دچار هرجومرج سیاسی و حکومتی قرار دارند.
ارتش پاکستان یکی از قدرتمندترین ارتشها در منطقه بهشمار میرود و با این پاسخش گویا به ایران هشدار داد که پاکستان لقمهای راحتالحلقوم بسان عراق و سوریه نیست و هرگونه اقدام و تعدی را بدون هیچگونه مماشتی شدیدتر و سختتر پاسخ خواهد داد.
از طرفی، پاکستان در این روزها با چالش خلأ قدرت مواجه است و دولت مؤقت مشکلات اقتصادی گوناگونی بهوجود آورده است. بیشتر مردم پاکستان و حتی مردم جهان، ارتش پاکستان را عامل اصلی بیثباتیِ حکومت و دلیل بروز مشکلات داخلی میدانند؛ بههمینخاطر، ارتش پاکستان برای تشفی خاطر ملت ناگزیر بود در برابر حملهٔ موشکی ایران چنین سریع برخورد و موشک پرتاب کند.
مناطقی که موشکهای پاکستان آنجا فرود آمد، کجا بود و به چه منظوری بهعنوان اهداف انتقامجویانه تعیین شده بود؟
روابط عمومی ارتش پاکستان، پنجشنبه ۱۸ جنوری مناطق مورد حمله در خاک ایران را پایگاههای «ارتش آزادیبخش بلوچستان» و «جبههٔ آزادیبخش بلوچ» توصیف کرد.
طی چند دههٔ گذشته، برخی سازمانهای جداییطلبِ بلوچ در مناطق مختلف ایالت بلوچستان پاکستان فعالیت داشته مسئولیت حملات مرگبار متعددی علیه نیروهای نظامی و پلیس و تأسیسات مهم پاکستان را بر عهده گرفته است.
جبههٔ آزادیبخش بلوچ (BLF) به رهبری دکتر الله نظر بلوچ و ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) به رهبری بشیر زیب، مهمترین سازمانهای جداییطلبِ بلوچ محسوب میشوند که برای تشکیل حکومت مستقل بلوچستان و برافراشتن پرچم آن میرزمند و اسلحه به دست گرفتهاند.
در چند سال گذشته، مقامات پاکستان تأکید کردهاند که سازمانهای جداییطلبِ بلوچ «پایگاههای امنی» در ایران دارند، اظهاراتی که ایران همیشه آن را رد کرده است.
لازم به یادآوری است که پس از حملهٔ ۱۸ جنوری ارتش پاکستان، سخنگوی جبههٔ آزادیبخش بلوچ در بیانیهای گفت: «این جبهه پایگاه و پناهگاهی در ایران ندارد.»
هدف ارتش آزادیبخش و جبههٔ آزادیبخش چیست؟
ارتش آزادیبخش بلوچستان در اوایل دهه ۱۹۷۰ و در جریان حملهٔ مسلحانه علیه اولین دولت ذوالفقار علی بوتو، نخستوزیر وقت پاکستان، بهمنظور پایاندادنِ حکومت و سلطهٔ پاکستان در این ایالت تشکیل شد.
پس از مذاکرات رهبران ملیتگرای بلوچ با دولت ضیاءالحق و پایان درگیری مسلحانه، این سازمان به حاشیه رانده شد و از صحنه به پشتپرده رفت.
باوجوداین، در سال ۲۰۰۰ میلادی در دوران پرویز مشرف، رئیس جمهور سابق، زمانی که نواب خیربخش مری، رهبر ملیتگرایان، به اتهام قتل قاضی نواز مری، عضو محکمه عالی ایالت بلوچستان بازداشت شد، سازمانهای جداییطلب عملیاتهای مسلحانهای را علیه نیروهای امنیتی در مناطق مختلف بلوچستان انجام دادند. این حملات با گذشت زمان افزایش یافت و دودش به چشم مناطق مختلفِ ایالت بلوچستان فرو رفت.
مسئولیت بیشتر این حملات را ارتش آزادیبخش بلوچستان بر عهده گرفته بود که درنتیجه، در سال ۲۰۰۶، دولت پاکستان این سازمان را در فهرست گروههای ممنوعه قرار داد.
در سالهای بعد نیز این گروه حملاتی را برنامهریزی و اجرا کرد. همچنین بهخاطر مخالفت با حضور شرکتهای چینی در طرح ارتباطی مشترک با پاکستان، به اهداف مرتبط با چینیها حمله کرد.
در ۲۰۱۸، ارتش آزادیبخش بلوچستان مسئولیت اولین حمله را بر عهده گرفت؛ این حمله در نزدیکی دالبندین، مرکز استان چاغی، در نزدیکی مرز افغانستان به وقوع پیوست و کارکنان طرح مشترک پاکستان و چین ازجمله یک انجینر چینی مورد هدف قرار گرفتند.
در نوامبر همان سال، سه مهاجم به کنسولگری چین در کراچی حمله کردند.
جبههٔ آزادیبخش بلوچ نیز از سال ۲۰۰۴ در مناطق متصل به کمربند مکرانِ بلوچستان فعالیت داشته در سالهای اخیر مسئولیت عملیات مسلحانهٔ متعددی را علیه نیروهای امنیتی پاکستان بر عهده گرفته است.
در جنوری ۲۰۲۲، اعضای این سازمان به یک پست بازرسی ارتش پاکستان در شهر بندری گوادر، در جنوب ایالت بلوچستان حمله کردند که در جریان آن، ده نظامی پاکستانی کشته شدند.
اکنون باید پرسید: باتوجهبه اینکه ایران کاملاً منکر حضور آنان در خاکش است
پس آیا آنان واقعاً در ایران حضور دارند و اگر حضور دارند، آنجا چه کار میکنند؟
پاسخ این سؤال راز سربستهای است که حتی آگاهان سیاسی به آن دست نیافتهاند و شاید گذر زمان پاسخ آن را برملا کند؛ باوجود این، احتمال دارد که این حمله درحقیقت اقدامی انتقامجویانه و تلافیجویانه در مقابل حملهٔ ایران به خاک پاکستان باشد.
ایران و پاکستان نسبتاً دارای روابط سیاسیِ مطلوبی بودند. پاکستان حافظ منافع ایران در واشنگتن است و پس از قطع روابط ایران و عربستان در سال ۱۳۹۴، چندین بار تلاش کرد میان طرفین میانجیگری کند.
پس از خروج آمریکا از برجام و افزایش تنشها در منطقهٔ خلیج فارس، عمرانخان دیپلماسی فشردهای را برای میانجیگری میان ایران و آمریکا روی دست گرفت.
در این میان و در چنین شرایط حساس و پرآشوب که منطقه را در خود بلعیده است، ایجاد تنش و تیرهسازی روابط به نفع هیچکدام نیست و تنها دشمنان واقعی از این آب گلآلود ماهی میگیرند.
مهمترین مسئله در حال حاضر، جلوگیری از افزایش تنشهاست، چون هرگونه تنش و بیثباتی و افزایش ناامنی، به مرزهای شرقی ایران آسیب میزند و به پیدایش جبهههای جدید پیرامون ایران منجر و به قدرتگرفتن مخالفان مسلحِ طرفین ختم میشود.
ازآنجاییکه تهران و اسلامآباد در پی افزایش، گسترش و پیدایش مخالفان در خاکشان نیستند، میتوانند از اتفاقات اخیر و زد وخوردهای دوطرفه چشمپوشی کنند و روابط حسنه را در پیش بگیرند.
البته این سؤال باقی خواهد ماند که کشتهشدن چند کودک و زن بیدفاع چه هدف سیاسی را نابود کرد و کدام گروه از مخالفان دولتِ پاکستان را ازبین برد؟