اسلامی

عوامل انحطاط تمدن اسلامی و  راه‌های احیای آن در عرصۀ تمدن معاصر جهانی

خورشیدِ شکوه وجلال تمدن اسلامی در اثر ضعف و ناتوانی مسلمانان رو به افول نهاد و تا اکنون تمدن با عظمت اسلام از رونقِ بالایی برخور دار نیست

پوهنمل سمونمل محمد ایوب یوسفی

چکیده

خورشیدِ شکوه وجلال تمدن اسلامی در اثر ضعف و ناتوانی مسلمانان رو به افول نهاد و تا اکنون تمدن با عظمت اسلام از رونقِ بالایی برخور دار نیست، درتمام عرصه های مادی عقب مانده و در بخشهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی وفرهنگی پس رفت های شدیدی داشته است بناءً پرسشِ اساسی که اینجا مطرح است اینست که چی عوامل در این زمینه وجود داشته و بزر گترین راه های برون رفت از آن چیست تا در پر تو آن مسلمین به اصل اقتدار، اعتلا وشکوفایی خود نایل آیند.

کلید واژه ها: عوامل، انحطاط، تمدن، اسلام، راه حلها، معاصر، جهان

مقدمه

وقتی ما میتوانیم به زندگی تمدنی خویش بر گردیم که تمامی پدیده های منفی را که سبب افول آفتاب عالمتاب تمدن اسلامی گردیده بود از خود و اجتماع خود تخلیه کنیم و خویشتن را به زیبا ترین پدیده های احیای تمدن اسلامی آراسته ساخته آمادۀ کار و پیکار در همۀ عرصه ها شویم. بعد از  انجام عملیۀ مذکورِ تخلیه و تحلیه میتوانیم که به آرمانهای مقدسِ تمدنی خویش برسیم.

مبحث  اول: عوامل داخلی انحطاط تمدن اسلامی

این عوامل که برخاسته از درون تمدن اسلامی است و در عقب ماندگی مسلمانان از تمدن بشری نقشی مهمی داشته است شامل گزینه های ذیل میگردد.

وابستگی شدید مسلمانان به دنیا و فراموشی آخرت

دنیا گرایی در صورتی که با در نظرداشت آخرت صورت گیرد کاری است نیکو ولی هرگاه بدون آخرت طلب شود مایۀ بدبختی و سیه روزی است امری که در حالت امروزی مسلمانان به مشاهده میرسد.

اختلافات قومی، نژادی ومنطقوی

دیگر اینکه مسلمانان درعوض وابستگی به ارزشهای دینی به مسایل قومی، منطقوی، قبیلوی، نژادی و لسانی وابسته شدند  واین نکته را فراموش نمودند که عزت شان در ارزشهای دینی شان است، درحال حاضر مرزهای جغرافیایی زیادی امت اسلامی را وابسته به مناطق خاص نموده و آنچه به نام جهان اسلام میشناسیم صرفاً یک شعار عاطفی سیاسی است و بس نه یک مفهوم امتی.

ازبین رفتن خود باوری امت اسلامی

از بین رفتن خود باوری نزد امت اسلامی  طوری که می پندارند دیگر هیچ کاری از آنها ساخته نیست و آنها هرگز نمیتوانند به عظمت گذشتۀ خود برسند، شاید برخی تبلیغات فکری دشمنان تمدن اسلامی نیز درشکل گیری این فکر منفی نقش داشته باشد.

تأثیر پذیری از تمدنهای غیر اسلامی

برخی از مسلمانان با توجه به پیشرفتهایی که در تمدنِ  غربی بروز نموده طوری بهت زده شدند که گویا تمدن غربی همه چیز است وهیچ تمدنی نمیتواند به آن برسد و بهترین الگو برای زندگی است در حالیکه تمدن اسلامی علاوه بر مزایای بسیاری که تمدن غرب دارد مزایای خاص خود را نیز دارد و از نقایص تمدن غربی دور میباشد.

ارایۀ الگوهای نادرست تمدن اسلامی توسط برخی از گروه ها وحاکمان مسلمان

این الگوهای غلط توانسته نقشِ بزرگی را در تنفر خودِ مسلمانان از تمدن شان ایفا کند غافل از آنکه اسلام به ذات  خود ندارد عیبی، هر عیبی که هست در مسلمانی ماست. اسلام دینی نیست که در آن کوچکترین نقص وعیبی وجود داشته باشد این دین با داشتن پشتوانۀ وحی الهی کاملترین ارزشها را با خود دارد و هیچگاه عملکرد نادرست برخی از مسلمانانِ جاهل از عظمت و بزرگی این دین متمدن نمی کاهد.

مبحث دوم: عوامل خارجی انحطاط تمدن اسلامی

در کنار عوامل درونی برخی از عوامل بیرونی نیز در عقب ماندگی تمدن اسلامی نقش داشته است برخی از این عوامل در تاریخ دُورِ امت اسلامی ریشه دارد و برخی آن به تاریخ معاصرش بر میگردد، مهمترین عوامل ضعف تمدن اسلامی که در گذشته به وجود آمده و بنیادِ این تمدن با شکوه را باخطر مواجه ساخته است.

جنگ های صلیبی

جنگهای صلیبی که تقریباً مدتِ دو قرن دوام کرد در این جنگها وقتی مسیحیان هرشهر تمدنی مسلمان نشین را که  تصرف میکردند ویران می نمودند آنها تمامی آنچه را که فکر میکردند به درد شان میخورد باخود می بردند و آنچه که به کارشان نمی شد آتش می زدند ومسلمانان را به طور گروهی قتل عام میکردند و خوبترین علما و دانشمندان اسلامی را به شهادت میرسانیدند. بدون شک که جنگ های صلیبی منجر به تضعیف مسلمانان شد و آنها تقریباً دوصد سال از فعالیت های تمدنی باز مانده مصروف جنگ با صلیبیان بودند و بیشترین امکاناتِ رشد و ترقی خویش را هزینۀ جنگ میکردند.

هجوم مغولان

مغولان اقوام وحشی و بیابانگردی بودند که از تمدن و ترقی هیچ خبری نداشتند، آنها درمنطقۀ شمال چین سکونت داشته و متشکل از قبایل متعددی بودند که در بین خود پیوسته به جنگ و نزاع مصروف بودند و ازاین طریق امرار معاش میکردند، ولی چنگیز خان رهبر قبیلۀ قیات همۀ قبایل مغول را متحد ساخته و از آنها یک نیروی بزرگ نظامی تشکیل داد و به تصرف ممالکِ دیگر پرداخت، نخست چین را تصرف نمودند سپس متوجه غرب شده به سرزمین های مسلمانان هجوم بردند و تا بغداد مرکز خلافت اسلامی تاختند و خلافت عباسی را سرنگون ساختند و آنها در مسیر خود تا بغداد و شامات هرشهری را که گشودند اهالی آن را قتل عام نموده تمامی آثار علمی، فرهنگی، تمدنی و باستانی اسلامی را از بین برده یا غارت میکردند.

فرو پاشی خلافت اسلامی

وقتی که مسلمانان دارای وحدت سیاسی وحاکمیت واحد اسلامی بودند درعرصۀ تمدن نیز از شکوه وجلال بزرگی برخوردار بودند، اما زمانیکه این وحدت سیاسی از بین رفت دیگر مسلمانان نتوانستند به آن عظمت گذشته بر گردند وحدت سیاسی حکومتی مسلمانان در نظام  خلافت تأمین بود زیرا همۀ کشور های اسلامی در خصوص حکومتداری هماهنگ بودند و توسط یک مدیر ارشد به نام خلیفه اداره میشدند اما حالا هرگوشۀ از قلمروِ اسلامی از خود زعیمی جدا گانۀ دارد، حتی که  بسا اوقات تضاد منافع حاکمان مسلط برکشور های اسلامی سبب میشود رابطۀ کشورهای اسلامی تضعیف شده به جنگ متوسل شوند. در رابطه به سقوط خلافت اسلامی باید متذکر شد که این سقوط در تاریخ اسلام دو بار صورت گرفته است نخست سقوط خلافت عباسیان به دست مغولها، دوم سقوط خلافت عثمانی ها بعد از شکست در جنگ جهانی اول به دست سیکولارهای ترکیه باحمایت وتحریک یهودیان و صلیبیان در سال 1923م

شروع دورۀ استعمار

استعمار در لغت به معنای طلب آباد کردن است در ظاهر این کلمه اشکالی ندارد ولی زمانیکه این واژه واردِ ادبیات سیاسی ونظامی شد مفهوم بسیار بد و زشتی به خود گرفت. به این اساس معنی استعمار چنین خواهد بود. “حاکمیت گروهی از افراد بر مردمان و سرزمینی غیر از سرزمین خود” پدیدۀ شوم استعمار در کشور های اسلامی ابعاد گستردۀ دارد زیرا این کشورها سر شار  ازمنابع طبیعی هستند و آنها به منظور غارت این منابع حرکت های استعماری خود را شروع کردند و در این جریان بسیاری از کشور های اسلامی در شمال افریقا، خاور میانه و شرق دُور به استعمار کشورهای اروپایی در آمدند آنچه که موجب موفقیت این حرکت شوم گردید اختلافاتی بود که بین کشورهای اسلامی شعله ور شده بود وطی آن رقابتها بین خلافت عثمانی، ممالک حاکم برمصر وحکومت صفویان در ایران در گرفته بود، استعمار گران علاوه برغارت منابع طبیعی کشورهای اسلامی دست به اقدامات دیگری نیز زدند که در تضعیف و افول تمدن اسلامی نقش داشته است.

مبحث سوم: احیای مجدد تمدن اسلامی

در بحث های گذشته بزرگترین عوامل فروپاشی تمدن اسلامی را     دانستیم، در این بحث به عوامل احیای مجددِ تمدن اسلامی و سهم مسلمانان در عرصۀ انکشافِ آن پرداخته شده است.

گفتار اول: تمسک به قرآن وسنت

بدون شک یکی از عوامل برجستۀ احیای تمدن اسلامی چنگ زدن مسلمانان به قرآن وسنت و دوری ایشان از انحرافات، خرافات و بدعات میباشد چنانچه قرآنکریم در این مورد میفرماید: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا) همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد  (وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ) چون كسانى مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند. ” آل عمران، 103″ به همین خاطر پیشوایان دین همواره پیروان خود را در هنگام ظهور فتنه و فساد به تمسک  به قرآن وسنت توصیه نموده اند زیرا قرآن و سنت با حجت های استوار و برهان های درخشان انواع شبهاتی را که در راه معارف و عقاید حقیقی پیش میآید از بین می برد.

ترجیح اساس به اشخاص

باید به جای اشخاص و افراد به اصول واساسات تکیه نمود، زیرا خواسته ها و خواهشات انسانها در بسا موارد با موازین شرعی و الهی ساز گاری نداشته و سبب بروز فتنه های عدیده میگردد. پس مهمترین شیوۀ مقابله با فتنه ها در جامعۀ اسلامی اتکای مردم بر اصول و معیار ها است و این اصول درحقیقت بزرگترین محک شناخت و معرفت حق از باطل، خوب از خراب وصلاح از فساد است.

مطالعۀ تاریخ تمدن سازان پیشین اسلامی

بدون شک که پیشوایان امت اسلامی با توسل به زیور علم، حلم، اخلاق و مدنیت، کرۀ زمین را تسخیر ودلهای ساکنین آن را فتح کردند. بناءً هرقدری که ما از قرآن، سنت و روش بزرگان دین فاصله بگیریم به همان اندازه ذلیل گردیده و گرفتار مشکلاتِ عدیدۀ اجتماعی، اقتصادی و… میشویم زیرا تعلیمات عالی اسلام به ما درس راستی، امانت داری، خدمت گذاری، مسؤلیت پذیری و… را میدهد اگر به این امر عمل نماییم بدون تردید که مجد و عظمت از دست رفتۀ خود را خواهیم  یافت.

اتحاد و یکپارچگی

در این مقطع هدف ایراد نصوص نیست بلکه تطبیق مفاهیم نصوص است که ما را به اتحاد و یکدلی دعوت میدهد، اسلام آمده تا گروه های متخاصم را باهم آشتی داده، ملت را درس یکپارچگی دهد و میگوید مسلمانان با هم برادر وبرابر هستند وتوانستند از شرق تاغرب ازشمال تاجنوب تمدن شکوفایی را تشکیل بدهند واین تمدن مرهون همان اتفاق و همبستگی بود زمانیکه مسلمانان به کشور ها وایجاد مرزها و قایل به رنگ وبوی شدند و دچار از هم پاشیدگی گردیدند.

نتیجه گیری

در عصر حاضر مسلمین مکلف اند تا اوراق زرین تاریخ شکوفایی تمدن اسلامی را با دقت کامل مطالعه نموده  از  گذشته های رقت بار زوال و افول خورشید تمدن اسلامی درس ها و اندرز های خوبی را آموخته علل و عوامل درونی و بیرونی این انحطاط ناگوار را  ارزیابی نمایند. در نتیجه از همۀ فکتور هایی که سبب تشتت، پرا کندگی، سر افکندگی و عقب ماندگی مسلمین میگردد پرهیز نموده راه های برون رفت از این معضل ر ا موردِ مطالعۀ خویش قرار داده برای احیای مجدد تمدن اسلامی و رشد و شکوفایی آن آمادگی لازم داشته باشند.                                                                                                                     و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب

فهرست منابع

قرآنکریم

1- سباعی، مصطفی، من روائع حضارتنا، طبع مکتبة التوحید والسنة، سال 1439

2- سابق، سید، اسلام ما، مترجم، صالحی، علی آقا، انتشارات، احسان، تهران، چاپ، دوم، سال چاپ، 1389ش.

3- سباعی، مصطفی، اسلام تمدن جاودان، تهران، ایران، چاپ دوم، سال چ اول سال 1394ش.

4- قرضاوی، یوسف، حلال و حرام، انتشارات رسالت، کابل، افغانستان، چاپ اول، سال 1384ش

5- خضری، بک، تاریخ تشریع اسلامی، انتشارات سیرت، چاپ اول، بی تا.

6- زيدان جرجي.(1388).تاريخ تمدن اسلام.ترجمه:علي جواهر كمال.تهران:انتشارات احسان.

7- ايرام، لاپيدوس.(1387).تاريخ جو امع الاسلامي.ترجمه:علي بختياري زاده. ایران:کتابخانه ملی.

8- الزبيدي، زين الدين.عبدالطيف.(1971).رحمــة الباري.مترجم:عبدالرحيم فيروزهروي.دارالمكتب العلميۀ .بيروت: لبنان .

9- گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام وعرب، ترجمه: فخر گیلانی، نشر بنگاه مطبوعاتی علی اکبر علمی 1334هش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *