اسلامی

تکفیر، پدیده محکوم و غائله فتنه آشام

یکی از پدیده‌های که امروزه جهان اسلام درمجموع از آن رنج می‌برد، پدیده تکفیر است.

حبیبی صالحی

یکی از پدیده‌های که امروزه جهان اسلام درمجموع از آن رنج می‌برد، پدیده تکفیر است. تکفیر در اصل اصطلاح کلامی و فقهی ویژه و دارای شرایط منحصر به فرد خود است؛ اما امروز این پدیده در دست هر کس و ناکس افتاده و جمعیت مسلمانان را به کفر و شرک نسبت نموده از دایره دین و اسلام بیرون می‌کنند.

هرچند پیشینه‌ی تکفیر در جهان بشریت به جهان مسیحیت و اربابان کلیسا برمی‌گردد چنانکه اربابان کلیسا برای از پا درآوردن مخالفان خود از این پدیده کار می‌گرفتند؛ اما در اسلام پدیده تکفیر به دوره خلیفه چهارم مسلمانان حضرت علی رضی‌الله‌عنه برمی‌گردد که نخستین بار در اسلام توسط پدیده شوم خوارج بکار رفته است و این پدیده در جهان اسلام حوادث مهمی را رقم‌زده و زمینه‌ای رخدادهای بزرگ سیاسی و اجتماعی را فراهم آورده است. واقعه مهم تاریخی – سیاسی در این زمینه، غائله گروه خوارج است که این‌ها کسانی را که مرتکب گناه کبیره می‌شدند، تکفیر می‌کردند و روی همرفته بسیاری از امت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم را تکفیر نمودند. گزارش تاریخی می‌رساند که نمونه‌های تکفیر پس از خوارج در تاریخ اسلام به‌صورت فردی و گروهی کم نیست، در برهه‌هایی از تاریخ و دوره‌های مختلف اسلامی، این جریان شوم شایع بوده و در انقلاب‌های مختلف در میان نحله‌ها و فرقه‌ها سرنوشت‌ساز بوده است.

تکفیر در اندیشه اسلامی به معنای نسبت دادن کفر به شخصی یا گروهی است که یکی از ضروریات و مسلمات دین را انکار کرده باشد و انکار آن ملازم انکار اصول دین گردد؛ ازاین‌جهت قول معتمد در میان اهل سنت این است که هیچ‌یک از مخالفین خود را تکفیر کردن درست نیست. علامه ابن عابدین محمدامین بن عمر شامی حنفی(رح) چنین می‌نگارد: «وَالْحَاصِلُ أَنَّ الْمَذْهَبَ عَدَمُ تَكْفِيرِ أَحَدٍ مِنْ الْمُخَالِفِينَ فِيمَا لَيْسَ مِنْ الْأُصُولِ الْمَعْلُومَةِ مِنْ الدِّينِ ضَرُورَةً؛ فشرده اینکه قول صحیح در مذهب ما تکفیر نکردن هیچ‌یکی از مخالفین است، در مواردی که آن‌ها از اصول روشن و ضروری دین نباشد». (ابن عابدين شامي، رد المختار، ج 1 ص 561، ط. الحلبی)

تکفیر از منظر فقهی شرایط خاص خود را دارد و بسیار مشکل است که فردی به کسی نسبت کفر و یا شرک کند؛ بنابراین، از دیدگاه فقهی در موارد معینی و با حصول شرایط ویژه ای، تکفیر مشروع است؛ ازاین‌جهت فقهای امت اسلامی در بکار بردن واژه‌یی تکفیر نهایت احتیاط را بکار برده‌اند و گفته‌اند که اگر در یک مسئله 99 در صد احتمال کفر وجود داشته باشد و یک در صد احتمال صواب باشد و کفر را نفی کند، باید مفتی و قاضی بر همین احتمال نفی عمل نموده کفر را نفی کند و فتوا بر کفر ندهد. علامه شامي رحمه الله چنین می‌نویسد:

«بَلْ قَالُوا لَوْ وُجِدَ ‌سَبْعُونَ رِوَايَةً مُتَّفِقَةً عَلَى تَكْفِيرِ الْمُؤْمِنِ وَرِوَايَةٌ وَلَوْ ضَعِيفَةً بِعَدَمِهِ يَأْخُذُ الْمُفْتِي وَالْقَاضِي بِهَا دُونَ غَيْرِهَا؛ علماء گفته اند که اگر هفتاد روایت بر تکفیر یک مسلمان اتفاق‌نظر داشته باشند و یک روایت هرچند که ضعیف باشد، به عدم کفر دلالت کند، مفتی و قاضی را سزاوار است که به این روایت ضعیف عمل کنند نه به غیر آن». (ابن عابدین شامی، رد المختار، ج 1 ص 81)

ملاعلی قاري رحمه الله می‌نویسد:

«وقد قال علماؤنا إذا وجد ‌تسعة ‌وتسعون وجها تشير إلى تكفير مسلم ووجه واحد إلى ابقائه على إسلامه فينبغي للمفتي والقاضي أن يعملا بذلك الوجه وهو مستفاد من قوله عليه السلام ادرؤوا الحدود عن المسلمين ما استطعتم فإن وجدتم للمسلم مخرجا فخلوا سبيله؛» علمای ما گفته‌اند: زمانی که 99 دلیل اشاره بر تکفیر یک مسلمان کند و یک دلیل بر اسلامیت وی، مفتی و قاضی را سزاوار است که به همین دلیل اسلامیت فرد عمل کند و این ایده برگرفته از فرموده پیامبر علیه‌السلام است که می‌فرماید: تا حد و توان تان حدود را از مسلمانان دفع کنید و اگر برای کدام مسلمان راه برون‌رفت پیدا نمودید، راه او را بازکنید». (ملاعلی قاری، شرح الشفاء، ج 2 ص 499)

در این اواخر به نوشته‌ها و سخنانی به‌ویژه قشر جوان برمی‌خوریم که مهر تکفیر در دست دارند گاهی فردی و گاهی جمعی بر پیشانی مردم مهر تکفیر و ارتداد می‌زنند و با اندک‌ترین اشتباه مردم را از دایره اسلامی بیرون می‌کنند. همچنان در نوشته‌های فضای مجازی و کتاب‌ها و رسایل می‌خوانیم که نویسندگان بسیاری پیروان مذاهب  و مکاتب فکری و به‌ویژه مخالفان خود را تکفیر می‌کنند. در سال‌های اخیر شاهد هستیم که ایدئولوژی تکفیر به‌ویژه بر قشر جوان غالب شده و افراطیت و غلو را بر نسل جوان کشورهای اسلامی سایه افگنده است؛ گویی سینه‌های آن‌ها آکنده از کینه و کدورت نسبت به امت اسلامی است و افکارشان پر از تفکرات تکفیر گری نسبت به مسلمین است و هر آن در هر مورد و مکانی به مسلمانان نسبت کفر و شرک می‌کنند.

تکفیر پدیده‌ای نهایت خطرناکی است که این طیف از مسلمانان به آن مبتلا شده‌اند و درواقع جرئت بزرگی در برابر ایمان و باور مسلمانان است؛ زیرا تکفیر درواقع مباح قرار دادن خون مسلمان است و خطا در ترک صد کافر بهتر از وقوع در ریختن خون یک مسلمان است. همین پدیده‌ای تکفیر است که در بسا موارد باعث ایجاد خشونت در جوامع مسلمانان گردیده است و در بسا مناطق جهان و به‌ویژه کشورهای اسلامی موجب ناامنی و نابسامانی شده است؛ بدتر از همه اینکه این‌همه نابسامانی‌ها به نام دین و دیانت صورت می‌گیرد. تکفیر در هرزمانی از دل افراط و غلو بیرون آمده تکفیر کنندگان همراه با افراط و غلو به خود اجازه می‌دهند که علیه مسلمانان دیگر صف بگیرند و با حربه کفر و ارتداد با آنان بجنگند و خون بریزند. تکفیر سبب تحریف امور دین و تفسیر نادرست متون دینی بر اساس سلیقه‌های شخصی می‌گردد. تکفیر جامعه اسلامی را از نشر و گسترش اسلام بازمی‌دارد و سبب اختلاف میان مردم می‌گردد و از هرگونه بصیرت گرفتار شدگان را بازمی‌دارد. تکفیری‌ها به هیچ‌یک از قواعد و دلایل دین پابند نیستند و قربانی خود را برای ایجاد هرج‌ومرج و کشتن دیگران، شهادت می‌پندارند و به‌جای کافران به مبارزه مسلمین می‌ایستند و به تفتیش عقاید مسلمین می‌پردازند. ملاعلی قاري رحمه الله می‌گوید: «وَهَذِهِ نَزْغَةٌ جَسِيمَةٌ وَجُرْأَةٌ عَظِيمَةٌ، فَإِنَّ عِبَارَةَ آحَادِ النَّاسِ إِذَا احْتَمَلَتْ تِسْعَةً وَتِسْعِينَ وَجْهًا مِنَ ‌الْحَمْلِ ‌عَلَى ‌الْكُفْرِ وَوَجْهًا وَاحِدًا عَلَى خِلَافِهِ لَا يَحِلُّ أَنْ يُحْكَمَ بِارْتِدَادِهِ؛ این (تکفیر) یک انگیزه سترگ و جسارت بزرگی است؛ اگر عبارت و کلمات مردم احتمال نودونه وجه کفر را داشته باشد و احتمال یک وجه خطا را، حکم به ارتداد این‌چنین شخص حلال و جایز نیست». (ملاعلی قاری، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 4 ص 1510)

مایه تأسف این است که یک تعداد مدعیان علم و دانش و مجتهد نماها مسلمانان را بر اساس هوا و هوس و بدون دلیل و برهان، تکفیر می‌کنند؛ درحالی‌که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم تکفیر اهل قبله و گویندگان کلمه توحید را شدیداً محکوم می‌کند. اسامه بن زید که محبوب‌ترین فرد صحابه برای پیامبر بود، نقل می‌کند که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم ما را به‌سوی طایفه خرقه فرستاد. صبحگاهان آنجا رسیدیم و بر ایشان حمله کردیم و پیروز گردیدیم. آنگاه بر مردی روبرو شدیم که «لا إله الا الله» را بر زبان آورد، اما من پروای کلمه را نکردم و او را با نیزه و خنجر کشتم. هنگام بازگشت، خبر این واقعه به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم رسید. آن حضرت پرسید: ای اسامه! آن شخص را پس‌ازاینکه «لا اله الا الله» گفت، کشتی؟ من گفتم: او فلان و فلان را قتل کرد و زمانی که من نزدیک او شدم، از ترس و به خاطر نجات جان خود کلمه توحید را خواند، اما از صدق دل نخوانده بود. آن حضرت فرمود: مگر قلب او را شکافته بودی و فرمود: اگر او در روز قیامت این کلمه توحید از سوی او مدعی شود، آنگاه چه پاسخ خواهی داشت؟ این سخن را چندین بار تکرار کرد. اسامه می‌گوید: من آرزو کردم که کاش مسلمان نشده بودم. (محمد بخاری، صحیح البخاری، ج 2 ص 612؛ مسلم نیشاپوری، صحیح مسلم، ج 1 ص 68)

در روایتی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم می‌خوانیم: «اگر مسلمانی مسلمان دیگر را تکفیر کند، اتهام کفر به یکی از آن دو برمی‌گردد»، یعنی اگر طرف مقابل کافر باشد که هیچ و اگر مسلمان باشد، اتهام به خودش برمی‌گردد. (مسلم نيشاپوری، صحیح مسلم، ح 111)

این‌ها هشدارهای محکوم کننده‌یی شدیدی برای کسانی هست که در فابریکهی کافر سازی در پی کافر کردن افراد مسلمان هستند. به‌یقین می‌توان گفت، کسانی که جماعت مسلمین را به وقاحت تکفیر می‌کنند، این کار ناشی از جهل  آنان نسبت به احوال مسلمانان و مفاهیم اسلامی است. تکفیر کنندگان از پدیده بر اساس هشدارهای پیامبر خدا و تذکرات امامان عالی‌قدر مسلمانان بر حذر باشند و بازآیند و از غائله فتنه آشام خود و جامعه را رهایی بخشند.

شریعت اسلامی آشکارا در حمایت از آبروی مسلمانان و در حمایت از دین آن می برآید و به تکفیر کنندگان چنین هشدار می‌دهد: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید چون در راه خدا سفر کردید، خوب رسیدگی کنید و به کسی که نزد شما اظهار اسلام می‌کند، مگویید که تو مسلمان نیستی». (نساء: 94)

پس وظیفه هر مسلمان است تا زمانی که در عرصه شرعی برای وی کفر کسی ثابت و مسجل نشود، در این امر خطیر و بزرگ خود را دخالت ندهد و از آن دوری نماید؛ زیرا تمامی گوش و چشم و دل‌های ما در مورد چیزهایی بدان علم نداریم و می‌گوییم، مورد سؤال و پرسش واقع خواهند شد و آنگاه پاسخ گفتن بس دشوار خواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *