نقش نظام آموزش و پرورش در توسعه فرهنگی جامعه
هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین نقش نظام آموزشی در توسعه فرهنگی جامعه است. روش پژوهشی به شیوه کیفی و از نوع تحلیلی اسنادی میباشد.
پوهیالی لمری څارن محمد وصیل امانزاده
چکیده:
هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین نقش نظام آموزشی در توسعه فرهنگی جامعه است. روش پژوهشی به شیوه کیفی و از نوع تحلیلی اسنادی میباشد. در این زمینه کلیه مطالعات و منابع مرتبط با موضوع گردآوری شده و به ارائه یافته های کیفی پژوهشی پرداخت شده است. نتایج اصلی پژوهش نشان میدهد امروزه با توجه به تغییر و تحولات سریع و نیز فناوری های موجود روبه رشد نوع نگرش طرز تفکر تحقیقات افراد در نتیجه شیوه و سبک زندگی آنها دچار تغییر شده و به تبع آن عناصر معنوی فرهنگ نیز تحت اشعاع قرار گرفته است. بنابر این ضرور کاریست که دستگاه های فرهنگی و به ویژه نظام آموزش و پرورش وارد عمل شده و دانش آموزان را در عرصه های چون نحو بررسی و تشخیص ماهیت ارزشهای اجتماعی و عقیدتی کمک نماید. به گونه که دانش آموزان در بررسی انواع ارزشهای اجتماعی مطرح بر اساس موازین اعتقادی خود عمل کرده بتوانند. بین ارزشهای رایج با مبانی عقیدتی و اسلامی که جنبه مطلق داشته و با ارزشهای نسبی و قراردادی سایر ممالک تفاوت ماهوی و مرزهای مشخص قایل شوند. دانش آموزان جامعه باید بتوانند. در حوزه ارزشهای اعتقادی ثبات و پایداری و ارزش را مبنا قرار دهند.
واژگان کلیدی: نظام آموزش و پرورش فرهنگ توسعه فرهنگی جامعه:
مقدمه:
فرهنگ نامری ترین و آشکار ترین بخش زندگی انسان است، نامری ترین این جهت است که یک مقوله درونی است. و با نظام ارزشی نهادینه شده دروجود آدمی ارتباط تنگاتنگ دارد. میتوان گفت که ارزشها درونی ترین و بقایی ترین عضو فرهنگ را تشکیل میدهند و همه رفتار ها و حالات فرد و جامعه از آنها ریشه میگیرد. فرهنگ در هر جامعه به مثابه روح در پیکر است. که موجب حیات و بقای جامعه میشود.
در یک جامعه جایگاه خاص برای فرهنگ نمیتوان تعیین کرد. بلکه باید گفت فرهنگ در همه اجزا و عناصر زندگی اجتماعی جاری است. و هیچ فعالیتی در انسان بدون فرهنگ نیست. در ارزشهای باز یافته در فرهنگ است که آدمی ارزش و مقام خود را باز میابد. و برای انتخاب های خود در هنگام روبرو شدن با موقعیت های مختلف توجه لازم پیدا کند تعقل و انتخاب گری وجود خود را فراتر از محدوده جسمانی و زیستی توسعه دهد. و جهان را معانی بیافریند. معانی که رفتار او را توجیه میکند و جهت میدهند. در حقیقت فرهنگ ادامه فکری و معنوی وجود انسان است. که برخی ابعاد این به صورت مادی و محسوس تجلی میابد.
هدف کلی آموزش و پرورش در هر جامعه این است. که هر فرد از طریق الگویی اعتقادات و ارزشهای فرهنگی، دینی، اجتماعی، سیاسی، تربیت کند و انسان متناسب و شایسته آن جامعه تحویل دهد.
گفتار اول: کلیات:
جز اول: توسعه ( پیشرفت ) از جمله مفاهیمی است که در دوران معاصر بویژه در دهه های جهانی در بین کشور ها رواج بسیار یافته است. توسعه از نظر اندیشه و در علوم اقتصادی و اجتماعی به معنای ارتقای مستمره کل جامعه بوده، توسعه در لغت معنی رشد تدریجی در جهت پیشرفته تر شدن قدرتمند تر شدن و بنابر این توسعه کوشش مستمری برای کاهش یا حتی بزرگتر شدن است.
توسعه عبارت از شرایطی که در آن تمام اعضای جامعه قادر به رفع نیاز های خویش بوده و از طرف دیگر برای شکوفایی استعداد های همکاران و خود از فرصت های بسیار برخوردار باشد.
جز دوم: فرهنگ:
فرهنگ مفهوم پیچیده و پویاست که برای افراد مختلف تنوعی از معنا را داراست.
فرهنگ در زبان فارسی در اصل به معنی کشیدن سپس به معنی دانش ادب عقل و… بکار رفته است. و مجموعه رفتار های پیچیده انسانی دانسته میشود. که شامل افکار روش زندگی گفتار اعمال و آثار هنری است که بر توانایی انسان برای بکار گیری و انتقال دانش ازیک نسل به نسل دیگر اشاره شده است.
اقسام فرهنگ : فرهنگ از جهتی به « فرهنگ مادی » و «فرهنگ معنوی » بخش بندی کرده اند.
فرهنگ مادی: به مجموعه پدیده های اطلاق میشود. که محسوس وملموز قابل اندازه گیری کمی عملی است. شامل: کلیه دست آوردها ، وسایل کشاورزی، تکنالوزی ، فنون پزشکی در جامعه میباشد.
فرهنگ معنوی : مشتمل موضوعاتی است که جنبه کیفی داشته باشد و با موازین کمی قابل اندازه گیری نیستند. و آنرا به آسانی نمیتوان مقایسه کرد مانند آداب رسوم معتقدات اخلاقیات باورها آثار ادبی و هنری و… که عمدتاً بوسیله زبان و خط قرار گرفته میشوند. میان فرهنگ مادی و معنوی کنش متقابل وجود دارد.
و از لحاظ سطح فرهنگ به سه نوع تقسیم شده اند.
1- فرهنگ فردی
2- فرهنگ ملی
3- فرهنگ جهانی
گفتار دوم:
نقش نظام آموزش و پرورش در توسعه فرهنگی جامعه
در تبین این بحث میتوان ازعان داشت اگر آموزش و پرورش فقط به انتقال میراث فرهنگی بپردازد جامعه را دچار رکود و ایستایی کرده و به قهقرا سوق میدهد. بر علاوه در صورت آموزش سنجی صرف در همه وجوه میراث فرهنگی نیز هرج و مرج و بی ثباتی در جامعه بوجود خواهد آمد. زیرا همه افکار و عقاید گذشته نمیتواند اهمیت خود را از دست دهد. همه عقاید تازه نمیتواند جاگزین شود بدین جهت باید در توسعه و پیشرفت ارزشهای فرهنگی کوشش به خرج داده شود. تا نسل جوان را یاری کرد تا متناسب با مقتضیات زندگی جدید افکار نظریات اسباب و طرق تازه ای را خلق و جامعه را بسوی ترقی و تعالی سوق دهند.
آموزش و پرورش باید افراد جامعه را با فرهنگ های متمایز از یکدیگر از نعمت دانش آموختن بهره مند بسازد و آموزش و پرورش از رهبری قار و توانمند میتواند همچون عامل موثر در این زمینه اقدام کند.
منابع و ماخذ:
۱- پهلوان، چ (۱۳۸۲) در فرهنگ شناسی تهران نشر قطره
۲-سبحانی نژاد ، م و منافی شرف آباد ، ک (۱۳۹۰) «جامعه شناسی آموزش و پرورش»
۳-دارایی، م (۱۳۸۷) « بررسی کارکرد نهاد های آموزشی و تربیتی در توسعه فرهنگ و هنر کشور» شماره ج
۴- از روی نسخه الکترونیکی.