اسلامی

رعایت حفظ کرامت انسانی

جزء اول. تعریف لغوی کرامت انسانی: کرامت در لغت به معنی بزرگی ورزیدن ، بزرگی، بزرگواری، بخشندگی، سخاوت و جوان مردی است و یا به معنی پاک بودن از آلودگی، شرف و کمال نیز به کار رفته است.

پوهیالی مصباح الدین نظری
گفتار اول. مفهوم کرامت انسانی
جزء اول. تعریف لغوی کرامت انسانی: کرامت در لغت به معنی بزرگی ورزیدن ، بزرگی، بزرگواری، بخشندگی، سخاوت و جوان مردی است و یا به معنی پاک بودن از آلودگی، شرف و کمال نیز به کار رفته است. برخی از حققان به این اعتقاد هستند که، کرامت عبارت است از: عزت، تفوق و برتری در نفس و ذات چیزی بدون آن که نسبت به دیگری سنجیده شود و بخشندگی و سخا وت و… از آ ثار و لوازم آن است.
جزء دوم. تعریف اصطلاحی کرامت انسانی: کرامت انسانی عبارت است از حق رعایت عزت نفس آدمی؛ و یا به عبارت دیگر کرامت حقی است بنیادین، مطلق و آمیخته با تکلیف که موضوع آن نفس و ذات آدمی بوده و قابل توقیف، نقل و انتقال و اسقاط نمی‌باشد. علامه طبا طبایی در مورد این که میان کرامت و فضیلت چه تفاوتی و جود دارد به و ضوح بیان نموده است: تکریم و کرامت یک معنی نفسی و مستقل است و آن عبارت است از این که او را با شرافت و با کرامت قرار داد، و لی تفضیل یک معنی نفسی و اضافی است و آن عبارت از این است که با اشتراک دو فرد در اصل عطیه و بخشش به یکی بیشتر از دیگری عطا نمود. بنا براین مقصود از فضیلت انسان نسبت به بسیاری از مخلوقات این است که هر چیزی که به آن‌ها داده شده بیشترش به انسان عطا شده است. برخی معتقد اند؛ جمله ای” کرمنا ” به جنبه‌های مادی و ” فضلنا ” به مواهب معنوی اشاره دارد. برخی نیز به این باور اند که؛ کرامت مربوط به امور ذاتی و طبیعی است و فضیلت مربوط به اموری است که انسان باتلاش و کوشش خویش به دست می آورد و اکتسابی است. شاید بتوان تفاوت دیگر نیز میان آن دو واژه قایل شد آن این که؛ کرامت منشأ و سبب پیدایش فضیلت و برتری انسان است و به عبارت دیگر: فضیلت و برتری از آثار کرامت است.
گفتار دوم. رعایت حفظ کرامت انسانی از منظر قرآن و سنت
جزء اول. رعایت حفظ کرامت انسانی از منظر قرآن: انسان خلیفۀ خدا در زمین است: وَ اِذ قَال رَبُك لَلملائكةِ اِنی جَاعِلاٌ فَی الأرضِ خَلِیفة “سوره بقره، آیۀ/30. ترجمه: هنگامیکه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در روی زمین جانشین قرار خواهم داد”. خلیفۀ با صلاحیت و مسئول، به همین اساس انسان بر همه مخلوقات برتری و فضیلت دارد: { وَ لَقَد كَرمَنا بَنی آدَم وَحَمَلناهُم فَی البَرِ وَ البَحَر وَ رَزقَناهُم مِن الطَیبَاتِ وَ فَضَلناهُم عَلی كَثِیرِ مِمَنَ خَلقَنا تَفَضِیلاً } سوره نور؛ آیه 27 ما بنی آدم را گرامی داشتیم و آن‌ها را در خشكی و دریا (بر مركب های راهوار) حمل كردیم و از انواع روزی‌های پاكیزه به آن‌ها روزی دادیم و بر بسیاری از خَلق خود برتری بخشیدیم. عقل، انسان و كائنات همه مخلوق خدا اند. به این اساس تصادم و تناقضی میان این‌ها وجود ندارد.
هم‌چنان خداوند کریم در آیات دیگر کلام خویش نسبت به انسان به وفور یاد کرده است. در آیه “4” سوره تین آمده است:« لقد خلقناالانسان فی احسن تقویم»؛ و نیز آیه 29 سوره حجر:« نفخت فیه من روحی»؛ نشان می‌دهد که ساختار وجودی انسان؛ بهترین ساختار آفرینش است چون خود خداوند فرموده که از روح خودم در انسان دمیدم و انسان را بهترین شکل خلق کردم؛ سپس به سبب خَلق انسان، خداوند به خود« فتبارک الله احسن الخالقین» (مومینون/14) می¬گوید. این که مراد از دمیدن روح چیست؛ تفاسیر مختلف به آن پرداخته اند که در این جا قصد تکرار آن¬ها را ندارم.
«بنی آدم» شایستگی خطاب و کرامت را می¬رساند؛ و هفت مرتبه ای که “بنی آدم” در قرآن آمده؛ بیشتر حامل بار مثبت در خطاب¬های انسانی است؛ درحالی که « انسان» معمولاً باصفاتی همچون ظلوم، جهول، هلوع، ناسپاس و غیره توصیف شده است.
جزء دوم: رعایت حفط کرامت انسانی از دید گاه سنت
انسان در نزد نبی کریم(ص) صاحب کرامت است و از منظر آن حضرت(ص) هیچ موجودی در پیشگاه خداوند چون انسان از کرامت بر خوردار نیست. این امتیاز ویژه را حتی ملائک مقرب نیز ندارند، آنجا که فرمود: ما شی ءٌ اکرم علی الله من بنی آدم. هیچ چیزی نزد خدا گرامی تر از فرزند آدم نیست. در حدیث دیگر رسول خدا ” ص ” چنین ارشاد فرموده است: لیس شی ءٌ خیراً من الف مثله الا الانسان. هیچ چیز برتر از هزار تا مثل خود نیست مگر انسان. کرامت انسان به پزیرش ولایت حق است نه ولایت طاغوت، چون پذیرش حق حضور در وادی نور است و پذیرش باطل سقوط به گرداب ظلمت است. انسان مومن و صابر شایستگی آن را دارد که سلام خداوند و ملا ئک را از آن خود کند و به مقام بزرگ سلامت و امن برسد از جمله این شایستگان بزرگ حضرت نوح است سلام علی نوحِ فی العالمین؛ صافات آیه 79 خداوند هم¬چنین بر بسیار ی از انبیاء خود در قرآن سلام می¬کند؛ ابراهیم، (ع) موسی و هارون (ع) و الیاسن.
حضرت محمد (ص) در حدیث چنین ارشاد فرموده است: الفقرٌ مَخزونُ عندالله، لا یَبتَلی به اٍلا مَن اَحَب من المٌومنین. فقر گنجینه ای است نزد خدا که به آن گرفتار نمی¬شود مگر مومنی که خداوند دوستش می¬دارد.
نتیجه گیری
تحقیق انجام شده گواه بر آن است که انسان یگانه مخلوقیست که دارای کرامت و فضیلت در نزد الله متعال نسبت به سایر موجودات است چنانچه خداوند “ج” در سوره نور، آیه 27 فرمود: وَ لَقَد كَرمَنا بَنی آدَم وَحَمَلناهُم فَی البَرِ وَ البَحَر وَ رَزقَناهُم مِن الطَیبَاتِ وَ فَضَلناهُم عَلی كَثِیرِ مِمَنَ خَلقَنا تَفَضِیلاً }. الله “ج” در سوره بقره نسبت به جایگاه و مقام انسان که همانا گزینش آن به حیث خلیفه از جانب پروردگار در روی زمین بوده چنین ارشاد فرموده است ” وَ اِذ قَال رَبُك لَلملائكةِ اِنی جَاعِلاٌ فَی الأرضِ خَلِیفة ” انسان را قدرت تعقل و تفکر بخشید و به آن قانون کامل “قرآن” نازل کرد و قدرت کسب دانش را در وجود بشر به و دیعه گذاشت. کاینات را باهمه داشته¬هایش “نعمت¬ها” در اختیار انسان قرار داد. تمام این موارد حجت است برای این که انسان دارای کرامت است و رعایت آن در زمره احکام الهی از جمله فرایض و واجبات است.
این تحقیق “search” چنین نشان می¬دهد که «بنی آدم» شایستگی خطاب و کرامت را می¬رساند؛ و هفت مرتبه ای که “بنی آدم” در قرآن آمده؛ بیش¬تر حامل بار مثبت در خطاب¬های انسانی است؛ در حالی که «انسان» معمولاً باصفاتی هم¬چو ظلوم، جهول، هلوع، ناسپاس و … توصیف شده است. بخش دیگری این تحقیق چنین نشان می¬دهد که بنی آدم بر علاوه کرامت ذاتی دارای کرامت اکتسابی نیز بوده است که این دو نوع کرامت از همدیگر متفاوت می-باشند یعنی کرامت ذاتی اصل مطلق و غیر ارادی بوده و کرامت اکتسابی ارادی است که نوع تکامل آن وابسته به سیع و تلاش انسان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن