چکیده:
این مقاله به بررسی نقش جامعهشناسی در توسعه و پیشرفت افغانستان میپردازد. ابتدا، نیاز کشور به تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برجسته شده و سپس نقش جامعهشناسی در تحقق این اهداف بررسی میشود. سپس نقش جامعهشناسی در توسعه افغانستان از جوانب مختلف مورد بررسی قرار میگیرد، از جمله تحلیل ساختار اجتماعی، مطالعه فرهنگ و ارزشها، ارتقاء آگاهی عمومی و ترویج عدالت اجتماعی. در نهایت، نقش حائز اهمیت جامعهشناسان در تحلیل و فهم عمقتر چالشها و فرصتهای جامعه و تأثیر آن در توسعه و پیشرفت افغانستان مورد بحث قرار میگیرد.
مقدمه
افغانستان یک کشور با تاریخی طولانی و فرهنگ گنجینهای است که به مرور زمان با چالشهای مختلف روبرو شده است. این کشور پس از سالها جنگ و ناامنی، اکنون در مسیر توسعه و پیشرفت قرار دارد. در این راستا، نقش جامعهشناسی به عنوان یک علم مطالعه ساختار و عملکرد جوامع انسانی، بسیار حیاتی است. این مقاله به بررسی نقش جامعهشناسی در توسعه و پیشرفت افغانستان میپردازد.
بدون شک، توسعه و پیشرفت یک کشور به موارد مختلفی نیاز دارد، از جمله تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی. در این راستا، نقش جامعهشناسی به عنوان یک علم مطالعه رفتار و تعاملات اجتماعی میتواند در تحقق این اهداف مؤثر باشد.
تحلیل وتجزیه نقش جامعهشناسی در توسعه افغانستان
- 1. تحلیل ساختار اجتماعی: جامعهشناسان میتوانند با تحلیل ساختار اجتماعی افغانستان، نقاط ضعف و قوت را شناسایی کرده و بهبودهای لازم را پیشنهاد دهند. بررسی نقاط ضعف مانند تبعیضهای اجتماعی، نابرابری و فقر، میتواند به شناخت بهتر و رسیدگی مناسب به این مسائل کمک کند.
- 2. مطالعه فرهنگ و ارزشها: جامعهشناسان میتوانند با مطالعه فرهنگ و ارزشهای مردم افغانستان، به ترویج همبستگی و همکاری میان افراد کمک کنند. فهم عمیقتر از فرهنگ و ارزشهای محلی میتواند به تدارکات برای توسعه پایدار کمک کند.
- 3. ارتقاء آگاهی عمومی: جامعهشناسان میتوانند با ارائه تحلیلهای خود درباره چالشها و فرصتهای جامعه، آگاهی عمومی را درباره مسائل اجتماعی و اقتصادی افغانستان افزایش دهند. این آگاهی میتواند به تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی بهبود بخشید.
- 4. ترویج عدالت اجتماعی: جامعهشناسان میتوانند با بررسی نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، به ترویج عدالت اجتماعی در جامعه کمک کنند. این شامل ترویج حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق کودکان است.
5- ايجاد وبالندگي سازمانها ونهادهاي اجتماعي
براي رسيدن به توسعه اقتصادي ايجادنهادها سازمانهاي اجتماعي يكي ازعوامل مهم بوده كه درتحقق اهدف توسعه باري مي رساند اين نهادها وسازمانها درميان گسترده در جامعه بوجودآمده برآورده كننده نيازها آرزوهاي گروهي ازانسانها مي باشد كه رشد درخشنده گي آن منجر به توسعه همان جامعه كمک مي نمايد. «خصوصيات سازمانهاي اجتماعي انعكاسي ازماهيت وچگونگي توسعه اجتماعي دريك كشوراست. نهادهاي اجتماعي مدني وقتي به درجه ازرشد وبالندگي ميرسد كه مشاركت مردمي را به حد گسترده به همرا داشته و آرا وتمايلات آنها را از طريق نهادها به بالاترين سطوح تصميم گيري انعكاس مي دهد وجلوه هاي مهمي ازپيشرفت توسعه اقتصادي را به نمايش مي گذارد، وازسوي ديگراين نهادها مجموعه ازهنجار مربوط به جنبه اصلي ساختار اجتماعي مانند ازدواج وسايرمبادلات اقتصادي است. نهادها درنظام اجتماعي ازدو ديدگاه به هم مربوط مي شوند، 1- نهادها مقرراتي را بوجود مي آورند كه الگوي عمل وسازمان را به ارزشهاي اجتماعي پيوند مي دهد. 2- نهادها درعين وابستگي تا حدي بين بخشهايي خاص ساختاراجتماعي فاصله ايجاد كرده، درعين حال به منظوراداره رفتار دريك حيطه گسترده عمل ،آن حيطه را به حوزه هاي ديگرمتصل مي كنند، براي مثال ازدواج درعين حال كه گروهي ازمناسبت هاي اوليه را بوجود مي آورد بين خانواده هاي ديگر بخشهاي جامعه پيوند نيرومند برقرارمي كند.
6 – برنامه ريزي دقيق كاريابي
برنامه ريزي صحيح جهت رشد وتوسعه اقتصادي مستلزم شناخت ويژگيهاي نيروي انساني وتأمين مشاغل مورد نياز جامعه است تأمين مشاغل براي كليه افرادي كه هرساله وارد بازاركارمي شوند وتوزيع صحيح آن به نيازجامعه، بايد برپايه واساس هربرنامه ريزي صورت گيرد، براي مثال درتكميل تحصيلات بايد دولت جهت رسيدن به توسعه اقتصادي افرادي اشتراك كننده درمؤسسات تحصيلات عالي راطوري تنظيم نمايد كه نياز جامعه منوط به رشته هاي تحصيلي بوده ومي باشد از سوي ديگر يكي ازمشكلات عمده سرراه توسعه اقتصادي دركشورهاي در حال توسعه بيكارماندن عده ی بزرگ جوانان بعد ازتكميل تحصيلات ابتدائي ومتوسط وحتي تحصيلات عالي مي باشد به خاطريكه به فارغان دورمتوسط وابتدائي نه زمينه تحصيلات عالي فراهم است ونه تعليمات حرفوي ونه شغل كه بتواند زندگي روزمره آنها را به وجه احسن بگذراند چون برنامه ريزكار براي نيروي كار موجود دربازاركار دقيق نيست ودراينجاست كه تورم بيكاري صورت پذيرفته ومانع پيشرفت اقتصادي ميگردد وهم چنان فارغان تحصيلات عالي خلاف نيازهاي اوليه وموجود تحصيل نموده است پس درينجاست كه اگراين كشورها بتواند برنامه ريزي دقيق درمشغول ساختن نيروكارداشته باشد وطبق عامل اول كه تذكريافت يك مشاركت عمومي ازآحاد جامعه به عمل آيد جريان توسعه اقتصادي را سرعت مي بخشد؛ بي برنامه گي جوانان كه نيروي عظيم كار را در يك كشورتشكيل مي باشد، درصورت كه ازهمچو نيرو استفاده درست به عمل آيد و برنامه هاي دقيق كاريابي در هرعرصه باشد، چون داده هاي نرخ اشتغال و ارزش رشدا فزوده يا نرخ مشاركت نيروي كار و نرخ بيكاري متغييرهاي كليدي براي ارزيابي وضعيت دورنماي توسعه اقتصادي است، بهره وري محاسبه جهت برنامه ريزي دقيق براي استفاده بهينه ازمنابع وعوامل توليد به خصوص نيروي انساني در توسعه اقتصادي بسيارمهم است.
نتیجهگیری:
با توجه به نقش حائز اهمیت جامعهشناسان در تحلیل و فهم عمقتر چالشها و فرصتهای جامعه، نقش آنها در توسعه و پیشرفت افغانستان بسیار حائز اهمیت است. با استفاده از دیدگاههای جامعهشناسانه و پژوهشهای علمی، میتوان بهبودات چشمگیر در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را در افغانستان دید.
پوهنیار کفایت الله مبارز
منابع ومآخذ
1.توکلی، عباس، جامعه شناسی آموزش و پرورش
2.شولتز، دوانپی، شولتز، سیدنی الن، تاریخ روانشناسی نوین. ترجمه علیاکبر سیف و همکاران. جلد ۱و۲، تهران: انتشارات رشد،1372
3.فرامرز رفیع پور،آناتومی جامعه یا سنة الله: مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی،، تهران: انتشارات کاوه، 1377
4.فراهانی، محمدتقی، کرمی، رضا نوری، روانشناسی، ، تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، چاپ هفتم، ۱۳۹۳