سیاسی

چرا نام فلسطین در اذهان مسلمان‌ها باقی است!

نام‌هایی است‌که همیش با آدم‌ها است؛انگار در ذهن خمیر شده‌اند ، از یاد نمی‌رود که‌ گویی نیست شونده نیستند. همین‌طور جاهایی هم است. «حلب» ، «غزه» و « اقصا»، سه‌جایی اندکه در ذهن ما مسلمان‌ها ترزیق شده است. ممکن نیست از یاد بروند.

نام‌هایی است‌که همیش با آدم‌ها است؛انگار در ذهن خمیر شده‌اند ، از یاد نمی‌رود که‌ گویی نیست شونده نیستند. همین‌طور جاهایی هم است. «حلب» ، «غزه» و « اقصا»، سه‌جایی اندکه در ذهن ما مسلمان‌ها ترزیق شده است. ممکن نیست از یاد بروند.

تاریخ اسلام با مناطق ویژه‌ی پیوند خاصی دارد، از جاهایی خاطره دارد و برای جاهایی تاکید داشته است. ازین‌رو تا پیامبر بود نام اقصا سر زبان‌ها بود و از بیت‌المقدس گفته می‌شد. طبق روایت‌ها پیام‌بر گفته بود «بیت‌المقدس» بزودی گرفته می‌شود. وقتی چنین گفته بود این مکان بدست جهود یهودها بود. این گفته‌ و پیش‌بینی‌ی پیامبر(ص) در اذهان پیروانش بود تا که خلیفه‌ی دوم، عمر فاروق (رض)، دستور داد این خطه گرفته‌شد. خلیفه‌ی دوم، جهودها را فرار نداد بل گفت منطقه‌ی‌تان است و زندگی کنید- برای‌شان دستورالعمل داد تا در روشنایی آن پا بزنند و کار بکنند. کلیساهای‌شان ثابت ماند . پسان‌ترها، دوباره جهودها آمدند و بیت‌المقدس را اشغال کردند؛ مسلمان‌ها را کشیدند، ‌زدند و کشتند؛ کاری‌که هیچ‌گاه مسلمان‌ها برای‌شان نکرده بودند. مثل قصه‌ی اندلس-سال‌ها مسلمان‌ها در اندلس حکومت‌داشتند و کلیساها باز بود اما، وقتی‌که مسیحی‌ها اندلس را گرفتند مسلمان‌ها را تارومار کردند؛ کشتند و گریز دادند. درست، جنایت بشری و کنش نادرست را پیاده ساختند. بعدها، خلیفه‌های عثمانی حلب را گرفتند و بیت‌المقدس را فتح کردند. به‌گونه‌ی کلان، حلب و بیت‌المقدس با عثمانی‌ها پیوسته‌شده بود که گویی همه‌ی هم وغم‌شان فلسطین بود و حلب و…. این حادثه‌ها و درشتی‌ها فلسطین، حلب و… را در اذهان ما جاویدان ساخت‌که دورکردنش سخت است.

دریغا که، تاریخ‌ فلسطین تاریخ آوارگی است. تاریخ ضجه و ستیز است. ما خوب‌آموخته‌ایم فلسطین آتش‌سوخت‌ بوده است. هرکس از هرسو رویش افتیده و بال‌هایش را شکسته است.ا زین‌رو فلسطین مقدس است چون‌که خانه‌ی ستم‌دیده‌هاست؛ کلبه‌ی حیران‌مانده‌ها و کسان سوخته‌شده است. مردم فلسطین بیچاره‌اند، گنه‌کار نیستند، بل‌که زخمی‌اند. درست این است‌که تاریخ فلسطین، تاریخ زخم‌خورده است. یادمان است «سرگذشت فلسطین » کتابی که یکی از ره‌بران جهادی فلسطین نگاشته است، مدت پیش خواندم، به‌درستی پی بردم که مردم این خطه چه‌قدر زخمی‌اند و چه‌قدر ستم‌کشیده‌اند و زخم‌های ناالتیام دارند. زخم‌هایی‌که نیاز به دارو دارد نه گلوله.

فلسطین زمین فلسطینی‌ها است، نه جهودها. پس تاریخ ثابت ساخته که فلسطین از فلسطینی‌هاست. فلسطینی‌های اصیل این جهودهای امروزی نیستند که در اسرائیل  زندگی می‌کنند. این‌ها از چار کنج گیتی جمع‌شده‌اند؛ مناطق مردم را گرفته‌اند و زیست می‌کنند. جهود دیروز به‌اندازه‌ی نیم حصه‌ی امت محمد (ص) نبود نیست. بل‌که قدرت‌های بزرگ، زورگویی‌ها و اهریمن‌کاری‌ها سبب شد فلسطین را جهودها بگیرند و مالکان این‌خطه را آواره بسازند. این همان بلایی است‌که آتش جنگ و تنش را شعله‌ور ساخته‌ است. پس این‌طور نام حلب و فلسطین در اذهان مسلمان‌ها تنیده‌تر می‌گردد.

جدا از انگیزه‌ی دینی و خطه‌ی مقدس و دینی بودن، فلسطین خاک مسلمان‌هاست زیرا چند چند جهودها استند و جهودهایی ‌که فلسطینی استند ناچیز استند. پس لازم است خاک این مردم برای‌شان سپرده شود تا جنگ خموش گردد ورنه جنگ‌ بال می‌کشد و به‌هرسو پر می‌زند و خشک و تر را آتش می‌زند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *