اسلامی

نقش صداقت و راستی در زندگی اجتماعی

واژه صداقت از صدق گرفته شده ، در اصل به این معنا است که گفتار و یا خبری که داده می شود مطابق مصادر و مخارج باشد و کسی را که خبرش مطابق با واقع و مخارج باشد، صادق و راستگو می گویند.اما از آنجا که به طوری استعاره و مجاز، اعتقاد، عزم و اراده را هم قول نامیده اند در نتیجه صدق را در آنها نیز استعمال کرده،

پوهنیار سمونمل ولی شاه(تره خیل)

مقدمه:

واژه صداقت از صدق گرفته شده ، در اصل به این معنا است که گفتار و یا خبری که داده می شود مطابق مصادر و مخارج باشد و کسی را که خبرش مطابق با واقع و مخارج باشد، صادق و راستگو می گویند.اما از آنجا که به طوری استعاره و مجاز، اعتقاد، عزم و اراده را هم قول نامیده اند در نتیجه صدق را در آنها نیز استعمال کرده، انسان راهم که عملش مطابق با اعتقادش باشد و هم کاری که می کند با اراده و تصمیمش مطابق باشد. بناً گفته می توانیم که صداقت و راستی در اصطلاح عبارت از صداقت و راستگویی سخن است، قول حق، فعل و عمل حق است و دروغگویی را سخن نادرست، قول ناحق، خلاف حقیقت، مقابل صدق تعریف می کند. صداقت و راست گویی از بزرگترین فضایل اخلاقی است که در تعالیم و آموزه های دینی از جایگاه والا برخوردار است و در قرآن کریم روایات فراوان به آن سفارش شده است. قرآنکریم در این باره می فرماید: (ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید و با راست گویان باشید). بنا براین صداقت و راستی باید در تمام مراحل وجودی و زندگی انسان تحقق پیدا کند. یعنی از لحاظ افکار و عقاید، از لحاظ خوی ها، صفات نفسانی، از جهت رفتار و کردار و اعمال، از جهت گفتار و بیان، اگر انسان تمام حرکات و سکنات و همه ای احوال او روی صدق، راستی، درستی و حقیقت صورت گیرد البته سرمایه خوشبختی و زمینه سعادت و مسیر کمال و انسانیت را به دست آورده است. پس صدق در صورتی ثابت و برقرار می شود که از مراحل کذب، تقلب، حیله و انحرافات در افکار و اعمال و تظاهراو برخلاف حقیقت و خود نمایی و خودستایی و هوا پرستی، هوا سرانی و دیگر افکار، رفتار، کردار و گفتار های مخالف حق دوری کرده و از هر گونه نادرستی و زشتی خود را پاک و تزکیه کند. صداقت نیز نوعی اقدام و رفتار در بیان چیزی است که شخص آن را صادق می شمارد. بنابراین. براساس سه گونه زبان، صداقت نیز گونه های مختلف می یابد. مثلاً تطابق زبان گفتاری با زبان کالبدی صداقت است. تطابق زبان رفتاری و گفتاری صداقت است و در آثار مقدمان صداقت تنها به گفتاری محدود نشده است و آنها نیز صداقت در گفتار، پندار، کردار را بر شمرده اند.

از آنجائیکه مسلمانان منحیث برادر محافظ و نگهبان جان، مال، دارایی، کرامت انسانی و سایر حقوق یک دیگر بوده وموجود اجتماعی می باشد با حقوق مردم سروکار دارند، این موقف او را به صداقت و راستی مکلف می سازد. بناً باید با مردم و اطرافیان خود صادق، راستکار و امین باشد هیچگاهی دروغگویی، فریبکاری و خیانت در امانت را پیشه یی خود قرار ندهد. و با پیشآمد و برخورد های صادقانه اش اعتماد مردم را به خود جلب نموده می تواند. وقتی که اعتماد حاصل شد زمینۀ ایجاد تفاهم بین مسلمانان مساعد گردیده و سؤتفاهم از بین می رود. با ایجاد تفاهم همکاری مطرح میگردد، وقتی که همکاری صورت گرفت موفقیت در اجرای کارها و حصول اهداف دست می دهد. بر علاوه اینکه از لحاظ مسؤلیت اجتماعی مسلمانان مکلف اند صداقت و راستی را در تطبیق و رعایت احکام قوانین وضعی در نظر بگیرند، بلکه از لحاظ دینی نیز الزاماً مکلف به رعایت صداقت و راستی میباشد. مسلمانان با سلوک و برخورد صادقانه شان اعتماد و همکاری یکدیگر را جلب نموده میتواند. وقتی که اعتماد موجود بود، فاصله بین آنها از بین میرود. در صورت عدم رعایت صداقت و راستی در اجرای امورات محوله دچار مشکلات و ملامت وجدان خواهند شد، همچنان در صورت تلف شدن حقوق دیگران نه تنها قانوناً مجازات گردیده، بلکه در محکمه عدالت الهی نیز شرمنده و مجازات میگردد. از اینرو لازم و ضروری است که یک مسلمان در زندگی خویش رهنمود های دین مقدس اسلام و قوانین نافذه کشور و کرامت انسانی شان را رعایت نموده و در رفتار خود صادق و راست کار باشند و نه باید با آنها رفتار خلاف کرامت انسانی را انجام دهد، چون هرمسلمان به احترام و حمایه حقوق و کرامت انسانی هم نوعان خود مکلف است. صداقت و راستی هدیه بسیار ارزشمندی است که نباید آنرا انسان، بخصوص مسلمانان کم ونادیده بگیرند و مسلمان باید از هر نوع سلوک که امکان دارد صداقت و راستی آنها را تحت سوال قرار دهد، اجتناب ورزد.

از مطلب فوق به این نتیجه می رسیم که صداقت و راستی یکی از صفات پسندیده و عالی انسان است، که سبب تزکیه و تهذیب نفس انسان می شود. از اینکه انسان به خصوص مسلمانان به احترام، حمایه حقوق و کرامت انسانی یکدیگر مکلف اند.

بناً در میان خود باید صادق و راستکار باشند و همچنان در تمام برخورد های خود با مردم  از صداقت و راستی کار بگیرند و با رویه و برخوردهای صادقانه شان اعتماد مردم را بخود جلب نمایند. زمینه تفاهم میان همه مسلمانان را مساعد سازند و سؤتفاهم را از بین ببرند. بناً با ایجاد تفاهم روحیۀ همکاری به وجود می آید و زمانی که همکاری صورت گرفت، موفقیت در اجرای کارها و حصول اهداف دست میدهد و بین مسلمانان راستی، صمیمیت و اعتماد متقابل را تقویت می نماید.

مأخذ:

۱- قرآن عظیم الشان.

۲- سیرت نبوی.

۳- سباعی، مصطفی، السیرت النبویه.

۴- ازکتاب (ناصری) نیز استفاده شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *