اشعار
-
گناه بیحساب
عبدالله حامد تاتار آسمان، رنگ قلم شد شعرِ نابم را نوشت زُهره و ناهید، عنوانِ کتابم را نوشت ابر، امشب…
نور یی ولوله -
که غلبېل کړم د تمامې دنیا خاورې
رحمان بابا که دې ولوېدل شاهان او سلطانان هېڅ نیمګړی په چا نه شو دا جهان که هزار هزار پناه…
نور یی ولوله -
گناه بیحساب
حامدتاتار آسمان، رنگ قلم شد شعرِ نابم را نوشت زُهره و ناهید، عنوانِ کتابم را نوشت ابر، امشب داد بر…
نور یی ولوله -
در خیابان چهره آرایش مکن
ارسالی: فریده پنجشیری در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن زلف خود از روسری بیرون مریز در…
نور یی ولوله -
شمشیر آبدیده
حامدتاتار شمشیرِ آبدیدهی برّان، مجاهد است میراثدار خون شهیدان، مجاهد است در درس سربلندی و در بحثِ زندهگی مفهومِ جاویدانهی…
نور یی ولوله -
گرامیگوهر قرآن
حامدتاتار بها بخشد به هر انسان، گرامیگوهر قرآن جهان را میکند روشن، چراغ انور قرآن نهال کامیابی تازه میگردد…
نور یی ولوله -
کانون عزت
حامد تاتار بیبصیرت، هیچگاه از درد ما آگاه نیست هیچدردی درجهان چون درد ما، جانکاه نیست عشق را نازم…
نور یی ولوله -
معنیی اسلام
محمد خردمند معنی اسلام تنها واژهی تسلیم نیست مرد حق را از سیاستهای دنیا بیم نیست هرکجایی نام اسلام است…
نور یی ولوله -
نام چو جاويد شد، مردنش آسان كجاست؟
مرحوم استاد خلیل الله خلیلی ناله به دل شد گره، راه نيستان كجاست؟ خانه قفس شد به من، طرف بيابان…
نور یی ولوله -
رقص مروارید
شفیق نخستین بارشی برف زمستان بیافشانیدگرد ازباغ وبستان نگون شدخیل مروارید غلتان بخندید بستری سبز گلستان نوید زندگی افتاد برتن…
نور یی ولوله