فرهنگی

درست‌نویسی

قسمت سوم بخش پنجم «یادبود» یا «بزرگ‌داشت» ؟ این روزها می‌نویسند:

جاوید فرهاد

قسمت سوم

بخش پنجم

«یادبود» یا «بزرگ‌داشت» ؟

این روزها می‌نویسند:

از بیست‌‌مین، چهل‌مین، شش‌صدمین یا چندصدمین سال‌روز مرگ فُلان شخص بزرگ‌داشت یا گرامی‌داشت شد، که از ره‌گذر مفهومی، کاربرد آن نادرست است؛ زیرا هیچ‌کسی از روی‌داد مرگ کسی که یک حادثه‌ی الم‌ناک و یک ضایعه‌ی جُبران‌ناپذیر پنداشته می‌شود، بزرگ‌داشت یا گرامی‌داشت نمی‌کند.

به جای آن بهتر است به‌گونه‌ی نمونه گفته شود: از بیست‌مین، چهل‌مین، شش‌صدمین یا چند صدمین سال‌روز مرگ فُلان شخص، «یادبود» شد؛ یعنی «یادبود» به‌جای «گرا‌می‌داشت» و «بزرگ‌داشت» درست‌تر و هنجارمندتر است تا بزرگ‌داشت و گرامی‌داشت از مرگِ کسی.

  • نشانه‌گذاری:

۱- نقطه: استفاده از نشانه‌ی نقطه (.) به‌گونه‌ی زیر است:

-در پایان جمله‌های خبری و نوشتاری می‌آید، مانند: ایوب امروز به دفتر آمد.

-پس از حروف اختصاری به‌کار می‌رود، مانند: ۴۴۵ ق.م (قبل از میلاد) ، ع. ب. ق (عبد‌القهار عاصی)

-پس از ترتیب شماره‌ها در سرفصل متن‌ها یا شماره‌های ارجاعی که در پانویس‌های یک متن می‌آید، مانند:

  • جامعه‌شناسی تهدیدها.
  • جامع‌الحکمتین، ص ۱۴۸.

-پس از کلمه‌ای که به‌جای جمله‌ی کامل به‌ کار می‌رود، مانند: بله. نه.

یادآوری: در پایان عُنوان کتاب یا مقاله نباید نقطه گذاشته شود، مانند: مثنوی معنوی یا: افغانستان در مسیر تاریخ

یادآوری: هرگاه دو جمله‌ی کامل با «و» به یک‌دیگر پیوند بیابند، نقطه در پایان جمله‌ی دوم گذاشته می‌شود، مانند: تنهایی‌ام کسل‌ کننده بود و هیچ‌چیز مرا  نمی‌توانست از تنهایی بیرون کند.

۱-درنگ‌نما/ ویرگول (،)

درنگ‌نما یا ویرگول، نشانه‌ی توقف یا درنگ کوتاه در هنگام خواندن جمله است. کاربرد این نشانه‌ (،)در نوشته‌ها به‌گونه‌ی زیر است:

-میان عبارت‌های یک جمله که با درنگ بهتر و درست‌تر خوانده می‌شوند، مانند: در سال‌های پسین، فناوری پیش‌رفته شده‌است‌.

-هنگامی که جمله‌ی اصلی را از جمله‌ی پیرو – که معمولن با «و»، «امّا»، «ولی»، «زیرا» و مانند آن‌ها آغاز شود- جدا می‌کند؛ مانند: او را از نزدیک نمی‌شناسم، اما احساس می‌کنم که انسان خوبی باشد.

-پس از جمله‌ی قیدی که بر جمله‌ی مقدّم بیاید، مانند: هنگامی که دانست دوستانش خلاف‌کار اند، آنان را برای همیشه ترک کرد.

– در جایی که واژه یا موردی به‌مثابه‌ی توضیح، عطفِ گفتار یا بدَل در ضمن جمله یا عبارتی دیگر آورده شود، مانند:دی‌روز، روز خوبی بود، در شهر گشت‌وگذار کردم.

-هنگامی که در باره‌ی چند کلمه اسناد واحدی داده می‌شود، مانند: داشتن نان، خانه و لباس، برای هر انسانی حتمی‌ست.

– برای جدا کردن دو واژه در جمله‌ای واحد که احتمال دارد خواننده آن‌ها را با کسره‌ی اضافه بخواند، مانند: برای یک افغانی، مسلمان در هر جا گرامی است.

-وقتی مشخصه‌های کتابی  را از هم جدا می‌کنیم، مانند: مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، مثنوی، باب ششم، امیر کبیر.

-برای جدا کردن اجزای مختلف نشانی اشخاص، مانند: احمدِ تابش، تلویزیون آریانا، کابل.

-پیش از نوشتن کلمه‌های تعطیل، مانند: زیرا، چون، چون‌که، چنان‌که، چنین‌که، چرا که، چه.

-در هنگام نوشتن عنوان‌هایی که پس از نام می‌آید، مانند: حضرت محمد (ص)، پیامبر گرامی اسلام، ره‌نمای بشریّت است.

-بین واژه‌های دوتایی، مانند: شب و روز، سیاه و سپید، خوب و بد و….

-زمانی که احتمال غلط‌خوانی جمله وجود داشته باشد، مانند: پس از خوردن دوای خواب، چند خمیازه کشید و خوابید.

  • بخش ششم
  • نقطه – درنگ‌نما/ سیمی‌کولن (؛)

این نشانه‌ی درنگ کردن، بیش‌تر از نشانه‌ی درنگ‌نما (،) و کم‌تر از نقطه در هنگام خواندن جمله به‌کار می‌رود، امّا در موارد زیر:

– زمانی که جمله‌ای از ره‌گذر دستوری کامل باشد، ولی پیوند محتوایی آن با جمله‌ی بعد، بیش از دو جمله‌ای باشد که میان آن‌ها نقطه قرار می‌گیرد، در این صورت میان آن جمله و جمله‌ی پس از آن، نشانه‌ی نقطه – درنگ‌نما می‌آید، مانند: کتاب سفرنامه را ناصر خُسرو نوشت؛ کتابی که در نثر پارسی مانندش کم‌ است.

– در جمله‌های تشریحی و پیش از مثلن، یعنی، به‌ عبارت دیگر به‌‌کار می‌رود. هم‌چنان میان متن اصلی آیه و حدیث ترجمه‌ی آن‌ها، مانند: هوالفتاح العلیم؛ او گشاینده‌ی داناست.

– برای شمارش و فرق گذاشتن میان اجزای گوناگونِ وابسته به یک حُکم کُلی، مانند: آثار مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، این‌ها اند: مثنوی معنوی (۶ دفتر، تصحیح نیکلسون)؛ کلیّات شمس یا دیوان کبیر (۱۰ جلد، تصحیح فروزان‌فر)؛ و…

– هنگامی که موضوع‌های کتاب‌شناختی چند منبع در پانوشت، به‌دنبال هم بیاید، حدّ فاصل هر منبع و منبع بعدی با نشانه‌ی نقطه – درنگ‌نما نشان داده می‌شود، مانند: میرزا عبدالقادر بیدل، کلیات، ص‌. ۸۷؛ دیوان بیدل، به تصحیح استاد خلیل‌الله خلیلی و مولانا خسته، ص‌. ۱۲۷‌.

  • دو نقطه (:)

موارد کاربرد دو نقطه به‌‌ گونه‌ی زیر است:

– پیش از نقل قول، مانند: فرودسی گفته‌است: «چنین گفت پیغمبر راست‌گوی + زگهوار تا گور دانش بجوی»

– هنگام شماریدن اجزای یک مورد کُلی، مانند: علوم اسلامی عبارتند از: تفسیر، کلام، حدیث، فقه و…

– وقتی که واژه‌ای معنا شود، مانند: پوچ: بی‌هوده، گستاخ: بی‌شرم‌

– پیش از تفصیل موضوعی که به اجمال به آن اشاره شده باشد، مانند: در سال ۱۳۵۷ هجری-خورشیدی حادثه‌ی بزرگ در کشور ما رخ داد: حکومت محمد داوود سرنگون شد و کودتای ۷ ثور به وقوع پیوست.

– آنچه که

پس از نوشتنِ « آنچه « نیازی به کاربُردِ « که « نیست. « حافظ « می‌گوید:

« تیرِ مژگانِ دراز و غمزه‌ی جادو نکرد

{ آنچه } آن زلفِ سیاه و خالِ مُشکین کرده اند «

– آواز/ آوازه

این دو واژه هم‌گون اند؛ چه به معنای» صوت از گلو « باشد و چه هم به معنای» شهرت»، هر دو به یک معناست. « سعدی « می‌گوید:

« گویی رگِ جام می‌گسلد زخمه‌ی ناسازش

ناخوش‌تر از { آوازه‌ی } مرگِ پدر آوازش «

و « صایب « نیز سروده است:

« می‌کنند اهلِ هنر نامِ بزرگان را بلند

بی‌ستون { آوازه‌ای } گر داشت از فرهاد بود «

– اَحیا / اِحیا

با توجه به تفاوتِ گویشی این دو واژه ( اَحیا  و  اِحیا ) باید هر دو را به یک معنا به کار نبریم.

« اَحیا « به فتح اول به مفهومِ جمع» حی «؛ یعنی « زنده « است:

« به تیغِ عشق شو کشته که تا عُمرِ ابد یابی

که از شمشیرِ بو یحیا نشان ندهد کس از{ اَحیا } «

اما « اِحیا « به معنای» زنده کردن « و نیز « آباد کردن « است.

– ارتجاع

به کارگیری واژه‌ی « ارتجاع « به مفهومِ جمع مرتجع ( مرتجعان ) نادرست است و باید از آن پرهیز شود.

علیه و بر علیه

به کارگیری واژه‌ی « علیه « درست است؛ اما « برعلیه « نه؛ زیرا « علیه « به معنای « برضد او» و» برعلیه « به معنی « بر برضد او» است که، نادرست است.

به جای آن می‌توان گفت:» او علیه من اقدام کرد. یا او برضد من اقدام کرد. « ( فرهنگ درست‌نویسی سخن، دکتر حسن انوری )

  • بخش هفتم
  • نشانه‌ی پرسش (؟)

نشانه‌ی پرسش در موارد زیر به کار می‌رود:

– در آخر جمله‌هایی با پرسش مستقیم، مانند: می‌خواهی کتاب بخوانی؟

یادآوری: در آخر جمله‌های پرسشی غیر مستقیم، به‌جای نشانه‌ی پرسش، نقطه گذاشته می‌شود.

 

– پس از کلمه‌هایی که به‌جای جمله‌ی پرسشی کاربرد می‌یابد، مانند: کجا؟ چطور؟ چگونه؟ چرا؟

– در هنگام بیان تردید یا تمسخر که در این صورت نشانه‌ی پرسش داخل قوس کلان می‌آید، مثل حالت استهزا: داوود خودش را عقلِ کُل (؟) می‌نامد.

– حالت تردید: تاریخ درگذشت سلطان‌ محمود غزنوی را ۷۲۸ (؟) نوشته‌اند.

یادآوری: هرگاه جمله‌ی پرسشی جنبه‌ی خواهش یا تقاضای مودبانه داشته باشد، نشانه‌ی پرسش نمی‌آید، مانند: اجازه است رفع زحمت کنم.

-در پایان مقاله، رساله، کتاب یا مطلبی که در کنار جمله‌ای دیگر بیاید، نشانه‌ی پرسش این‌ گونه به کار می‌رود: چه باید کرد؟ نام کتابی‌ست از علی شریعتی.

– پس از هر واژه یا عبارتی که جای جمله‌ی پرسشی مستقیم را بگیرد، مانند: تو چه را می‌پسندی؟ جنگ یا صلح؟

یادآوری: کاربرد نشانه‌ی پرسش به‌گونه‌ی یک‌تایی، دوتایی یا چند تایی به‌جای آوردن نشانه‌ی تعجب درست نیست.

  • نشانه‌ی تعجب:

نشانه‌ی تعجب در حالت‌هایی مانند: نشان دادن تعجب، احتراز، دعا، نفرین، دشنام، افسوس، خطاب، امر و… به کار می‌رود، مانند:

الف: این گُل چقدر زیباست!

ب: ای‌ عزیز!

پ: دریغ از جوانی!

ج: آقای رئیس!

مواظب باش!

  • نشانه‌ی نقل قول / گیومه (« «)

این نشانه برای نقل قول عبارت کسی که به آن در ادبیات خبری «نقل قول مستقیم» نیز می‌گویند، در جمله کاربرد می‌یابد، مانند: وزیر خارجه‌ی کشور می‌گوید: «سیاست ما در قبال هم‌سایه‌گان افغانستان، سیاست فعال است.»

– در آغاز و پایانِ واژه‌ها، اصطلاح‌ها و گفته‌های تاکیدی، مانند: «عاشقانه»، «پُست مُدرن»، «ناسیونالیست» و…

– هنگام نوشتن عُنوان مقاله‌ها، اشعار، روزنامه، آثار هنری و فصل و بخش‌های یک کتاب، مانند: باب اول بوستان سعدی، در مورد «سیرت پادشاهان» است.

  • بخش هشتم
  • نشانه‌ی تعلیق (…)

نشانه‌ی تعلیق در این گونه موارد به‌کار می‌رود:

– در هنگام افتاده‌گی‌های عمدی یا بیان حادثه‌ای در متن، مانند: باید به‌ جنبه‌های سیاسی، فرهنگی و.‌‌.. یک ملت توجه کنیم.

حمیدا…حمیدی شاگرد صنف دوازدهم لیسه‌ی امانی است.

– در هنگام تصحیح متن‌های کهن، آن‌جا که مصحح در متن افتاده‌گی‌هایی را که نسخه‌ی بدَل آن‌ها در آن‌جا خوانده نمی‌شود، می‌بیند، مانند: روزی با هم خواهیم دید و آن… روز خواهد بود.

 

– زمانِ قطع مطلبی که یک بخش از آن نقل شده باشد؛ چه قطع در اول عبارت نقل شده باشد و چه در آخر آن، مانند: … و اکنون وعده می‌کنم که دیگر دروغ نگویم؛ زیرا دروغ گفتن…

– خط فاصله/ خطِ بر (_)

کاربردش در موارد زیر است:

  • برای جمله‌های مکالمه‌ای، مانند:

_ تو گفتی

_ آری.

  • برای پیوستن اجزای یک کلمه‌ی دو جزئی مرّکب، مانند: عقیدتی _ سیاسی، اقتصادی _ اجتماعی، سیاسی _ فرهنگی.
  • دو قوس کلان/ هلالین/ پرانتز ( )

کاربردش به گونه‌ی زیر است:

– به‌منظور آوردن توضیحاتی، مانند: تاریخ‌ها، عبارت‌ها یا جمله‌های تکمیل کننده یا توضیح دهنده، ذکر مثال‌ها، معنای کلمه‌ها و اصطلاح‌ها، معادل کلمه‌ها، ارجاع‌ها، ذکر منابع، نشانه‌های اختصاری، تلفظ کلمه‌ها و امثال این‌ها، مانند: ابوالفتوح رازی (۶۱۰ – ۵۹۲ ه. ق) تفسیر خود را به‌پارسی نوشت.

سنایی (ابوالجمدِ مجدود آدم بن سنایی) از شاعران متصوف در کشور ما است.

او گفت: پالیسی (سیاست) ما در مواجهه با مردم مُعتدل است.

  • قلّاب / ( [ ] )

– در نوشتن موارد زیر به‌کار می‌رود، مانند: در متن نمایش‌نامه: احمد [باخنده] بیا بنشین [با دست چوکی را نشان می‌دهد].

– هنگام اصلاح متن‌های کُهن، مانند: [پیامبر] به‌دستور الاهی [برای] ره‌نمایی انسان‌ها گماشته شد.

– در ترجمه‌ها برای افزوده‌های مترجم به متن، مانند: میر غلام محمد غبار، نویسنده‌ی کتاب «افغانستان در مسیر تاریخ» است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن