اجتماعی

آلودگی صوتی و پیامدهای مخرب آن

آلودگی صوتی یکی از چالش‌های امروز شهروندان کابل است که زندگی روزمره باشندگان شهر را دچار مشکل نموده است، در زمستان سرد عبور از پیاده‌روهای شهر بر علاوه آلودگی هوا ناشی از دود زغال سنگ و ازدحام جمعیت، رنج آلودگی صوتی نیز بر دو چالش یاد شده افزون گردیده و بود و باش در دل اماکن پرجمعیت شهر را برای ساکنان نفس‌گیر نموده است.

آلودگی صوتی یکی از چالش‌های امروز شهروندان کابل است که زندگی روزمره باشندگان شهر را دچار مشکل نموده است، در زمستان سرد عبور از پیاده‌روهای شهر بر علاوه آلودگی هوا ناشی از دود زغال سنگ و ازدحام جمعیت، رنج آلودگی صوتی نیز بر دو چالش یاد شده افزون گردیده و بود و باش در دل اماکن پرجمعیت شهر را برای ساکنان نفس‌گیر نموده است.

آلودگی صوتی شهر کابل در چند کتگوری شامل می‌گردد که هر کدام به نوبه‌ی خود سبب بروز مشکلات اجتماعی می‌گردد، تردد میلیونی موترهای شهری با صداها و کرنای مختص به خود که هر کدام عمق نا آرامی عصبی شان را با فشار « هارن » در چهار راهها و ایست‌های ترافیکی فریاد می‌کشند، تردد بی رویه‌ی موترها در دل شهر، ناشی از عدم فرهنگ‌سازی در جهت استفاده درست از آن می‌باشد، در افغانستان فرهنگ‌سازی رانندگی و تبلیغات در این عرصه کمرنگ می‌باشد، رسانه‌های خصوصی و دولتی می‌توانند با راه اندازی بسته های تبلیغاتی پیامدهای زیانبار سر و صداهای شهری از جمله صدای « هارن » موترها را به طور مستند به تصویر کشیده و زیان‌های اجتماعی آن را تبلیغ نمایند، توجه به این امر در کاهش آلودگی صوتی تا حدود قابل توجهی کمک خواهد نمود.

یکی دیگر از چالش‌های آلودگی صوتی، سر و صداهای ثابت ناشی از بلندگوهای تبلیغاتی دست فروشان، هتل‌ها و مغازه‌های داخل شهر است، این صداها به حدی تخریش کننده و آزار دهنده است که انعکاس آن در ذهن تا نا وقت شب نیز رگه‌های اعصاب را می‌آزارد، آلودگی صوتی از این نوع، نه تنها که باعث مزاحمت صوتی می‌گردد، بلکه انعکاس نحوه‌ی زندگی شهری و فرهنگ عقب مانده‌ی یک کشور را نیز در ذهن برجسته می‌سازد، سر و صداهای بلندگوهای تجارتی کدام جنبه تبلیغاتی سودمند برای عاملان آن نیز ندارد، زیرا عابرانی که از معبرهای عمومی در حال تردد اند به خوبی می‌دانند که نیازهای مورد نظر شان چیست تا آن را خریداری نمایند و مراکز خرید را نیز بلد هستند، کمتر کسی هم بر اثر تبلیغات پر و صدای بلندگوها به سمت فروشنده جذب نخواهد شد، بلکه صدای آزار دهنده آن باعث طرد مشتری از محل فروش می‌گردد، با این حال شاگردهای هوتل‌ها نیز در معابر ایستاده اند و با صداهای آزار دهنده عابرین را به داخل رستورانت‌ها تشویق می کنند تا از این طریق به فروشات شان افزوده باشند، واقعیت امر این است که توسل به چنین شیوه‌ی در تبلیغات، هیچگونه اثر بخشی در جذب مشتری ندارد؛ بلکه به میزان هرج و مرج و بی نظمی در دل شهر می‌افزاید، هیچ مشتری نیست که راه گم کرده باشد و نتواند در سطح شهر کالای مورد نظر و غذای مورد میل خود را یافت نماید، لذا اینگونه تبلیغات در چنین حالت، بر علاوه آلودگی صوتی، نتیجه‌ی به عکس مالکان فروشگاهها و رستورانت‌ها نیز به بار خواهد آورد؛ بنابراین انتظار می‌رود که تاجران خرد و کلان داخل شهری با درک از واقعیت‌ها، به اینگونه تبلیغات توقف داده و در کاهش آلودگی صوتی با دولت و سائر شهروندان همگام شوند، هر چند شاروالی کابل در یک اقدام بی پیشینه از نواحی کابل بلندگوها و ابزار آلات دست فروشان را که سبب آلودگی صوتی می‌گردید اقدام به جمع آوری آن نمود، اما نبود یک پلان و استراتژی طولانی مدت، باعث می‌شود که دوباره آلودگی صوتی به شهر، بر گردد.

استفاده از جنراتورها و انواع ماشین آلات صنعتی که در دل شهر به تولید کالا و فعالیت مصروف اند نیز مصادیق بارز آلودگی صوتی می‌باشند، هرچند اکثرا جنراتورها در نبود برق از روی

ناچاری مورد استفاده قرار می‌گیرند.

با این حال سئوالی که در ذهن خواننده ممکن است مطرح شود این است که با وجود چالش‌های اقتصادی و امنیتی، چرا به نگرانی از آلودگی صوتی پرداخته ایم، در حالی که بر علاوه مشکلات فوق، سائر عوامل مخرب زیستی نیز چالش‌های اجتماعی امروز افغانستان به حساب می‌آیند، لذا قابل یاد آوری است که آلودگی صوتی، یکی از عوامل مخرب محیط زیستی تأثیرگذار بر سلامت است؛ آلودگی صوتی، صدای ناخواسته‌ای است که موجب برهم زدن آرامش در زمان استراحت و یا تمرکز افراد در عین انجام کار می‌شود. هم‌چنین واحد اندازه‌گیری آلودگی صوتی (دسی بل) است و حدود تحمل گوش انسان در حدود ۱۳۰ دسی بل برآورد شده است، بر اساس اطلاعات شرکت‌های کنترول کیفیت، شاخص آلودگی صوت به چهار دسته اصلی تقسیم‌بندی می‌شود. بر اساس این تقسیم‌بندی شاخص کمتر از ۶۰ دسی‌بل شرایط مناسب (سالم)، بین ۶۰ تا ۶۵ دسی‌بل شرایط نامناسب برای کودکان و بیماران، بین ۶۵ تا ۷۰ دسی‌بل شرایط آزاردهنده و بیشتر از ۷۰ دسی‌بل شرایط خطرناک است. گرچه انسان به سروصدا عادت کرده؛ ولی در حقیقت آلودگی صوتی یک عامل خستگی بوده و ظرفیت کار انسان را چه در مشاغل فکری و چه در مشاغل بدنی و ساده کاهش می‌دهد. در واقع آلودگی صوتی است که روی وضع روانی وروحی شخص در درازمدت تأثیر می‌گذارد. آزمایش‌ها نشان‌دهنده‌ی آن است که صداهایی با شدت ۱۵۰ تا ۱۶۰ دسی بل موجب رنگ‌پریدگی، بالا رفتن فشار خون و کاهش درجه‌ی حرارت بدن می‌شود، هر چند آلودگی صوتی یکی از مشکلات عمده کلان شهرهای جهان سوم به حساب می‌آید، اما بسیاری از این کشورها در مهار آن وارد اقدامات اولیه همچون نصب دستگاههای سنجش صوت گردیده اند، اما در افغانستان تا کنون شاهد هیچگونه ایستگاه ثابت سنجش صوت در کلان شهرها نیستیم که وجود آن می‌تواند در مدیریت آلودگی صوتی کمک قابل توجهی داشته باشد.

بنا بر این، کاهش آلودگی صوت در کابل و سائر کلان شهرهای کشور هرچند سخت و زمان‌بر است؛ اما غیر ممکن نیست.

در نظر گرفتن اماکن مشخص برای دست فروشان و وضع جریمه سیستماتیک بر اصنافی که از بلندگوهای تبلیغاتی استفاده می‌نمایند، برچیدن این صنف اجتماعی به دلیل فقر و بیکاری امر غیر ممکن است، اکثر صداهایی که در دل شهر طنین انداز است در واقع فریادگر میزان فقر و بیکاری نیز می‌باشد؛ اما مکان مشخص و وضع جرایم از معیارهای وضع شده در کوتاه مدت نتیجه‌بخش خواهد بود، همینطور راه اندازی تبیلغات رسانه‌ی وسیع در راستای فرهنگ رانندگی می‌تواند از هارن‌های بی مورد که سبب آزردگی خاطر جامعه می‌گردد در حد قابل توجه جلوگیری نماید، توجه به تأمین برق و انتقال کارگاههای تولیدی از سطح شهر به حومه، باعث کاهش چشمگیر آلودگی صوتی در کابل و سائر شهرها می‌گردد، موارد یاد شده است که عملی سازی آن، ثمرات مفیدی در پی خواهد داشت.

محمدآصف عارفی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *