اجتماعی

نقش مدیریت سالم دربهبود  و گسترش اقتصاد خانواده

دسترسی به منابع سخت و از دست دادن آن ها آسان است؛ باید مدیر خانواده با سازماندهی و مدیریت  سالم بتواند بهترین انتخاب و گزینش ها را داشته باشد.

حمیدالله

دسترسی به منابع سخت و از دست دادن آن ها آسان است؛ باید مدیر خانواده با سازماندهی و مدیریت  سالم بتواند بهترین انتخاب و گزینش ها را داشته باشد.

خانواده غیر از منابع مادی منابع دیگری نیز در اختیار دارد که قابل تبدیل به پول نیست و در بیشتر موارد تجدید پذیر هم نمی باشد. از جمله ی این منابع؛ عشق، انسجام خانواده، خاطرات خوش و … است. چون این منابع برای اعضای خانواده رضایت خاطر ایجاد می کند، باید نقش اساسی آن ها و جایگاه خاص هر کدام مورد توجه قرار گیرد تا افراد بتوانند با بالاترین سطح مطلوب از آن ها بهترین استفاده را بنمایند؛ از این رو باید گفت: انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است.

امروز عوامل تأثیرگذار بر رضایت مندی یا تابع مطلوبیت خانواده در ادبیات اقتصادی شامل: عوامل اقتصادی و غیر اقتصادی است که باعث افزایش مطلوبیت خانواده ها می شود.

یکی از اساسی ترین اهداف تشکیل خانواده، بقای نسل و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جامعه است. توسعه و رشد اقتصادی در گرو نیروی کار فعال و تحصیل کرده است؛ بنابراین یکی از عوامل مؤثر در توسعه اقتصادی نیروی انسانی یا سرمایه های انسانی است.

خانواده به عنوان اولین پایگاه تربیت و پرورش منابع انسانی است؛ از این رو جامعه باید با تقویت نهاد خانواده زمینه توسعه اقتصادی را مهیا سازد. امروزه تئوری سرمایه ی انسانی در مقابل سرمایه ی فیزیکی مورد توجه اقتصاد دانان و جامعه شناسان دنیا است.

در این تئوری سرمایه های انسانی با ارزش تر از دارایی ها و منابع طبیعی و ذخایر زیرزمینی به شمار می آیند و هرچه بر روی انسان ها سرمایه گذاری شود، رشد و توسعه جامعه افزون خواهد شد.

پیشرفت علم و دانش،‌ نگرش و مهارت افراد، ظرفیت تولیدیِ جامعه را ارتقا می بخشد و در نتیجه رشد و توسعه ی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تسهیل و تسریع می گردد. این نظریه می تواند در دو سطح خرد و کلان آثار مطلوب خود را نشان دهد. در مقطع خرد، بازدهی خصوصی را افزایش می دهد و در سطح کلان رشد و توسعه ی جامعه را به همراه دارد، چون پرورش منابع انسانی از کانون خانواده آغاز می شود، مادران نقش اساسی را در زمینه تربیت و پرورش فرزندان ایفا می کنند، اثرگذاری قابل توجه آنان آشکار است و این نقش، ویژه ی زنان است.

هرگاه منابع انسانی در محیطی سالم،  با انگیزه،  احساسات،  عاطفه،  خیرخواهی و … پرورش یابد و با عزت نفس و مناعت زندگی را بگذراند، نیروی قوی تری در چرخش امور اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت. زنان با فراهم کردن و آماده ساختن محیطی با نشاط و صمیمی برای تأمین نیازهای مادی و معنوی اعضای خانواده اثر مستقیم بر اقتصاد جامعه

می گذارند.

در پرورش منابع نیروی انسانی باید به بعد معنوی و ارزش های اخلاقی و دینی توجه ویژه شود؛ تا این نیروها همراه با پیشرفت و رشد و تعالی در بعد مادی و اقتصادی بتوانند از رشد اخلاقی و ارزشی نیز برخوردار گردند و توسعه اقتصادی در جهت برقراری و تحکیم عدالت اجتماعی که از جمله برنامه های دین است پیش رود؛ وگرنه منافع توسعه ی اقتصادی برای قشر خاصی از جامعه سودبخش خواهد بود و اقشار مستضعف جامعه را در بر نخواهد گرفت.

خانواده تنها منبع عرضه کننده نیروی کار جامعه می باشد. چون خانواده مصرف کننده ی کالاها و خدمات تولید شده در جامعه است؛ روش استفاده ی صحیح از کالا و خدمات، میزان بهره وری را بالا می برد و از هدر دادن امکانات و دستاوردها جلوگیری می کند. چنان که اگر فرهنگ قناعت و صرفه جویی از سوی خانواده ها رعایت شود؛ به سطح جامعه نیز کشیده شده و نیروی انسانی در سطوح مختلف اداری، صنعتی و … به سوی حیف و میل بیت المال و سرمایه های ملی و یا دست اندازی به اموال دیگران حرکت نخواهد کرد و این مسأله نتایج بسیار با خیر و برکتی به همراه دارد. به عبارت دیگر رشد و توسعه ی کشور در قالب فرهنگ سازی خانواده ها آن هم از جانب رکن تربیتی آن؛‌یعنی زن امکان پذیر است.

نقش خانم در اقتصادخانواده

مدیریت بودجه ی خانوار؛ مدیریت دارایی های خانواده با توجه به ترجیحات فرد و خانواده تعیین می شود. شاید شیوه ی تهیه ی غذاها، استفاده ی بهینه از امکانات و وسایل منزل و پوشاک و وسایل شخصی هر فرد، نظافت و نگه داری و حتی قرار دادن وسایل، مراقبت از فرزندان و تأمین سلامت آنان، در مجموعه ی سرمایه های هر خانوار ناچیز و نادیده به حساب آید، فقط سهام اوراق مشارکت، پول و … به عنوان سرمایه در نظر گرفته شود، امّا باید به این نکته توجه داشت که تولید مواد غذایی، البسه و دیگر مایحتاج و نیز جمع آوری و نگه داری وسایل شخصی و جمعی خانواده ها که نیاز به یک برنامه ی صحیح دارد به دست مدیر شایسته ی خانه، با کم ترین هزینه، بالاترین مطلوبیت را در پی خواهد داشت. مدیر خوب خانواده باید بتواند در مواقع کمبود یا حذف بعضی امکانات، جایگزین مناسبی را انتخاب نماید، بدون آن که تغییری در مطلوبیت ایجاد شود.

مثلاً اگر برنج قیمت یا کم می شود، کچالو یا نان را جایگزین نماید، تا ضمن برقراری تعادل بین درآمد و هزینه ها منبع تغذیه ی افراد خانواده تأمین گردد، البته رضایت خاطر یا مطلوبیت اعضای خانواده نیز مهم است.

عوامل مؤثر در موفقیت برنامه ریزی و مدیریت بودجه ی خانوار:

  1. 1. بهره وری مطلوب از زمان؛ عمر آدمی محدود و تجدیدناپذیر است؛ از این رو بهره وری صحیح از زمان بهترین برنامه ریزی در طول زندگی است. همان گونه که تحصیل علم و دانش در همه ی عمر پسندیده است، امّا اگر در زمان مناسب و به موقع نباشد، نتایج مطلوب گرفته نمی شود، خسارت های اقتصادی نیز گاهی جبران ناپذیر می باشد.
  2. 2. تقسیم کار؛ یکی دیگر از عوامل مؤثر در موفقیت برنامه ریزی، تقسیم کار است.

شاید اداره ی خانه، ساده و بدون پیچیدگی به نظر آید، امّا به کار بستن ظرافت های خاص و برنامه ریزی و اجرای صحیح توسط مدیر با کفایت سکون، آرامش را در کانون خانواده برقرار می سازد. تقسیم کار بین افراد خانواده می تواند بازدهی را بالا ببرد و از سنگینی و فشار کار بر یک نفر بکاهد. با تقسیم کار نیازی به صرف بخشی از بودجه ی خانواده برای اجیر کردن کارگر و مستخدم نخواهد بود. کارهای منزل بنا بر توان و مسئولیت و نقشی که هر یک از افراد خانواده دارند، باید تقسیم شود. عدم تعادل در تقسیم کار منجر به ضعف جسمی و روحی و روانی یکی از دو رکن خانه؛ یعنی زن و مرد یا دیگر اعضای خانواده می شود.

تقسیم کار باید براساس برتری های نسبی باشد؛ یعنی به هر کس کاری را که می تواند بهتر انجام دهد، واگذار شود تا بازدهی نیز مطلوب گردد؛ چرا که کارِ خانه نیز جزء اساسی سیستم اقتصادی و اجتماعی است.

پیداست که درآمد خانواده تنها می تواند درصدی از نیازهای افراد خانواده را تأمین کند؛ از این رو باید از میان خواسته ها بهترین و لازم ترین انتخاب به عمل آید. نیاز به انتخاب در تمام طول زندگی وجود دارد. همان گونه که اشاره شد؛ انتخاب قلب اقتصاد خانواده است.

انتخاب کالاهای مختلف بستگی به درآمد خانواده و تشخیص آن ها دارد. هرچه درآمد محدود باشد، ترجیحات نیز محدود می گردد و در نتیجه باید انتخاب ها درست و بهینه باشد تا بیشترین رضایت خاطر و مطلوبیت را برای افراد خانواده به بار آورد.

برای رسیدن به این سطح، همکاری پدر و مادر لازم و ضروری است، ولی نقش مادر با توجه به مسئولیت مادری و همسری از پدر مهم تر است. بریز و بپاش ها و مخارج فرعی و غیر ضرور یا گاهی زیان آور، نه تنها سطح بهره وری اعضای خانواده را کاهش می دهد، بلکه به صورت فرهنگ و عادت نامطلوب به نسل های آینده منتقل می گردد. مادر می تواند با مهیا کردن شرایط صحیح برای افراد خانواده به حداکثر سازی رفاه و مطلوبیت افراد خانواده بپردازد تا تمامی افراد خانواده با عزت نفس، تندرستی روح و جسم و تعلیم و تربیت و آموزش صحیح سرمایه ی انسانی خود را در جهت اعتلا و رضای خدا به کار گیرند و در آینده نیز افراد مفیدی برای جامعه باشند.

در جامعه اسلامی حداکثر سازی رفاه و مطلوبیت خانواده فقط از طریق تأمین نیازهای مادی به دست نمی آید، بلکه نقش خانوار، در ارتباط با تولید و اقتصاد جامعه آن گاه بیشتر روشن می شود که بدانیم: نیروهای خلاّق، مبتکر و مدیران کارآفرین و مغزهای دگرگون کننده مسیر جامعه همه و همه از کانون خانواده بر می خیزند و همان گونه که کیفیت مواد اولیه به کیفیت و عیار بالای معدنی که در دل طبیعت است، بستگی دارد؛ ظهور انسان های کارآفرین و درجه اهمیت آن ها به کیفیت پرورش خانواده بستگی دارد. تمام کسانی که تا کنون تمدن انسانی را متحول ساخته اند، حاصل مدیریت مطلوب کانون قدرتمند، سالم، عاطفی و کارآمد خانواده هستند؛ از این رو نقش عوامل غیر اقتصادی همچون عشق، محبت، راستی، امانت، ایثار و گذشت، … در پرورش نیروی انسانی مؤثرند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *