اجتماعی

روش‌های ایجاد انگیزه درکارمندان

اغلب در دنیایی که ما زنده گی می نمائیم برخی هم نوع ما بسیار ساعی و فعال هستند، برخی بی خیال، بی تفاوت و برخی تن به کار نمی دهند اکثراً از مسؤلیت و کار شانه خالی می نمایند.

پوهیالی څارمن سیدکاظم «سادات»
مقدمه
اغلب در دنیایی که ما زنده گی می نمائیم برخی هم نوع ما بسیار ساعی و فعال هستند، برخی بی خیال، بی تفاوت و برخی تن به کار نمی دهند اکثراً از مسؤلیت و کار شانه خالی می نمایند. بناً مدیران چگونه می توانند با بهره گیری از مهارت روابط انسانی و با استفاده از مهارت روابط انسانی و با استفاده از دانش و سایر منابع سازمانی قادر به انگیزش کارمندان در جهت رسیدن به اهداف اداره شوند. بدون شک همه تلاش ها و رفتارها بر اساس انگیزه ها و اهداف شکل می گیرد. انگیزه ها و هدف ها به عنوان دو عامل مهم درونی و بیرونی هستند که انسان را برای رسیدن به مقصد و تلاش تحریک می نمایند.
تعریف انگیزه
در عوامل مؤثر بر افزایش انگیزه کارمندان در یک نهاد واژه انگیزش برگرفته ازکلمۀ انگیزه است که به معنای نیازها، آرزوها، خواسته ها و یا محرک های درون افراد می باشد. روند تشویق فرد به انجام اقداماتی برای رسیدن به اهداف است. در زمینۀ هدف و کار، عوامل روان شناختی مشوق رفتار فرد عبارتند از تمایل نسبت به پول، موفقیت به رسمیت شناختن، رضایت وظیفوی، کار گروهی و غیره می باشد. هم چنان تعریف های مختلفی برای انگیزه وجود دارد که از جمله بعضی تعریف های مهم آنرا بیان می کنیم. انگیزه(motivation) یعنی آنچه انسان را به کاری وادار می سازد و اورا به جهت خاصی سوق می دهد، و انگیزش یعنی حالتی که در اثر دخالت یک انگیزه به شخصی دست می دهد. عده ای انگیزش را درونی خوانده و آن را چنین تعریف کرده اند: «انگیزش کشش درونی، جنبش یا قصدی است که سبب می شود شخص به روش خاصی اقدام نماید یا به سمت هدف مشخصی حرکت کند». انگیزه انجام یا کامل کردن تکلیف خاص مورد تحلیل به گونه ای توفیق آمیز اطلاق می شود.
انگیزش در واقع کشش درونی، جنبش یا قصدی است که سبب می شود تا شخصی به روش معینی عمل کند یا به سمت هدف مشخصی حرکت کند. این تعریف، انگیزش از درون فرد می جوشد و از درون جاری می شود نه از بیرون. شما انگیزش ایجاد نمی کنید، بلکه انگیزشی را که قبلا وجود داشته ترسیم می نماید و به آن سمت و سوء داده هدایت و تقویتش می کنید. هم چنین کارمندی که در اثر کار در یک بخش نهاد دچار افسرده گی می شود، ممکن است در قسمت دیگری از خود شایسته گی و بهره وری بالایی تبارز دهد. با تأسف در ادارات رسمی و غیر رسمی سرزمین ما با مواجه شدن به همچو معضله زودتر تصمیم می گیرند و به سرنوشت کارمند بازی می نمایند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان علت این امر ممکن است به شخص یا کننده کار بستگی نداشته باشد، بلکه به محیط، موقعیت یا وضعیت کار بستگی دارد.
عوامل مهم انگیزش
امکان دارد علل و عوامل مختلف در ایجاد و مفیدیت انگیزش نقش داشته باشند، ولی دو عامل از همه مهم تر اند:
«شناخت نیازها»
«نوع مدیریت و رهبری»
1- تشخیص نیازها
مهمترین بحث در انگیزش، شناسائی و تشخیص نیازها است. در ابتداء باید نیازهای مورد ضرورت را خوب شناسائی کرد چون رفتار انسان ها بیان گر آن است که افراد در زنده گی خصوصی و شغلی خود به وسیلۀ نیازهای متفاوت انگیزه پیدا می کنند. تشخیص نیازها و تأمین آنها به عنوان محرک به مدیر در بهره برداری مؤثر از توانائی های کارمندان کمک فروانی می کند.
برای ایجاد انگیزه در میان کارمندان ابتداء باید عوامل آن را شناسائی نمود تا بتوان از آنها استفاده مناسبی کرد. مانند امنیت وظیفوی، معاش مناسب، علاقه به کار، رشد و ترفیع در نهاد، شرایط کاری مناسب و……..علاقه به کار مهمترین عامل ایجاد انگیزه درکارمندان بوده و حتی بالاتر از عواملی مانند معاش بالا، امنیت وظیفوی قرار می گیرد.
2- نوع مدیریت
مدیران نمی توانند کارمندان خود را در انجام وظایف مجبور به انگیزه دار شدن نمایند. هنر مدیریت در ایجاد شرایطی است که برای انگیزه کردن افراد بیشترین کارآیی را دارد در ضمن گفته می توانیم که مدیریت هنر انجام دادن کار توسط دیگران برای دیگران دانست. افراد سرانجام به شیوه های بر انگیخته می شوند و بر اساس نیازهای درونی خود. افراد به الهامات و تصویری که از خود در ذهن دارند واکنش نشان می دهند و ضمناً هیچ فرضیه یا روش واحدی برای بر انگیختن افراد وجود ندارد. این واقعیت که انگیزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است ناشی از نقش کلیدی این عنصر در موفقیت یک نهاد است. به گفته ماتسوشیتا بنیان گذار صنعت الکترونیک ژاپن، «نخست انسان، سپس کالا». زمانیکه اگر مدیری خواسته باشد در میان کارمندان انگیزش به میان آورد باید رفتار خود را به گونه ای تنظیم نماید که گویا عضوی از تیم هستند، نه اینکه فقط حاکم باشد. باید فاصله عاطفی میان خودشان و نیروی بشری تحت امرشان را کم کنند. افراد نیاز دارند احساس کنند که مدیریت از ما است و نه از دیگران.
اگر زمانی مدیران خواسته باشند در میان کارمندان اشتیاق و انگیزه را ایجاد نمایند لازم نیست مدیران کار خاصی انجام دهند تنها کافی است کاری را انجام دهند که در خودشان به عنوان یک فرد اشتیاق و انگیزه ایجاد می کند.
عوامل ایجاد انگیزه و افزایش روحیۀ علاقه به کار در همکاران
1. شناخت از محیط کار، ما باید بدانیم که حضور ما در سازمان چه حسنی و نیتی دارد تا بتوانیم در سایر همکاران علاقه و انگیزه جهت حضور در نهاد ایجاد نمائیم به این مفهوم که در قدم نخست، شخص مدیران به خود شناسی (به خودآگاهی) برسند و ثانیاً می توانند در سایر همکاران تأثیر داشته باشند.
2. داشتن پشتکار و نداشتن ترس از نتیجه کار.
3. نگاه مثبت به مشکلات در جهت بهبود امور و ارائه خدمات مفید.
4. صداقت، مسؤلیت پذیری، حب وطندوستی و هدف مند بودن در زنده گی خود ایجاد علاقه در وظایف می نماید.
5. مشارکت داشتن در نحوۀ انجام کار، این نوع افراد به کار و سازمان علاقه مندتر هستند یعنی باید کارمندان در اخذ تصامیم شریک شوند و خود نیز در تصمیم گیری حضور مستمر داشته باشیم.
6. احساس این موضوع که همیشه به خاطر رضای الله(ج) و وطن انجام وظیفه می نمائیم و این موضوع خود جزء اصول اعتقادی ما هم قرار دارد.
7. احترام داشتن در نهاد که منجر به احترام گذاشتن می شود.
8. داشتن روحیۀ شاداب و با طراوت باعث جلوگیری از بی علاقه گی می شود و داشتن چنین روحیۀ از داشته های بزرگ مردان است.
9. باور کردن قدرت تفکر و خلاقیت و نو آوری یعنی ایجاد پدیده نو در نهاد و باور کردن آن.
10. داشتن روابط اجتماعی مؤثر با مراجعین و همکاران.
11. طرز صحبت و نگاه و دقت در کار که نشان دهنده ای رفتار فردی و شخصی است.
12. استفاده از همه اصول که موجب لذت بخشیدن در کار می شود.
نتیجه گیری
گسترش و سرعت تغیرات در سراسر جهان باعث شده که ایجاد انگیزه در کارمندان بیشتر از پیش رشد نماید. مهمترین راه کار در ایجاد انگیزش میان کارمندان که باید توسط مدیران به کار برده شود. گماشته شدن افراد با تخصص، شایسته و توانائی آنها و عدم تحمیل وظیفه نامناسب و خلاف رشته. دادن آزادی عمل و تفویض اختیار به افراد است. مدیران نمی توانند کارمندان خود را مجبور به انگیزه دادن در وظایف نمایند. اما می توانند آنها را در تسلط یافتن و اعتماد به نفس بر کارهایشان تقویت کنند و در فرصت های مناسب در صورت دستیابی به اهداف مورد نظر آنها را مورد تقدیر قرار دهند. این که تخصص و تفکر خلاق کارکنان به ارتقاء و پیشرفت سازمان و در نتیجه به ترقی جامعه حتمی کمک می نماید. همچنان برای کارمندان اهداف و پالیسی ها را مشخص نمائید. در ضمن آن ها را واضیح و مستقیم کنترول نکنید و از برگزاری جلسات بی فایده اجتناب و هر شکست و اشتباهی را مجازات نکنید.
ایجاد انگیزه در کارمن دان نهاد ها یکی از وظایف مهم مدیران است و یکی از وظایف مهم نهاد ها شناخت راه های ایجاد و تقویت انگیزش در آنان است.
منابع
1. مبانی فلسفی تئوری های سازمان و مدیریت، اعرابی، سید، محمد، 1370.
2. روش های ایجاد انگیزه درکارکنان، آرین، مهدی، ماه نوین، شماره،74، 1394.
3. فصلنامه علمی-پژوهشی، رهیافتی نو، در مدیریت آموزشی، 1394.
4. مدیریت و علوم انسانی در ایران، آرائی،سعید، قربانی، تهران، 1395.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *